نسخه Pdf

انتخاب عجیب و غریب دختر 16ساله

در نشست نقد و بررسی کتاب «پاییز آمد» مطرح شد؛

انتخاب عجیب و غریب دختر 16ساله

به گزارش قفسه کتاب، نشست نقد و بررسی کتاب «پاییز آمد» خاطرات فخرالسادات موسوی، همسر سردار شهید احمد یوسفی با حضور گلستان جعفریان، (نویسنده) سمیه جمالی (منتقد ادبی) و زینب زارع چهارمندان (مجری و کارشناس)‌ در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

 کار در حوزه ادبیات پایداری سخت است
در این نشست گلستان جعفریان با اشاره به سابقه بیست و پنج ساله خود در حوزه نویسندگی ادبیات پایداری گفت: من از ۹ سالگی کتاب خوانده‌ام و می‌دانم کار در حوزه ادبیات پایداری سخت است. 
حالا که از جنگ فاصله گرفته‌ایم، نوشتن از آن حساس‌تر شده چون مدعی بودیم که جنگ ما ایدئولوژیک بوده است.در چند کتاب اول خودم در مسیر حادثه‌پردازی حرکت می‌کردم ولی وقتی جلوتر رفتیم برخی از نویسندگان به خاطر تکرار در این حوزه از این وادی رفتند ولی این اتفاق برای من نیفتاد چون نگاه عمیق روحی به این حوزه دارم و مثل دین و مذهبم به تکرار نیفتادم. البته راوی‌ها هم به خاطر ارزش‌ها به جبهه رفته‌اند و ما هم باید این نگاه را انتقال بدهیم.
من در چهار اثر آخرم دنبال این بودم تا این مفاهیم را تبیین کنم. در کتاب «همه سیزده سالگی‌ام» دنبال این بودم که دلیل این اعتقادات و انگیزه‌های ایثار و از خودگذشتگی را بررسی کنم. در کتاب «روزهای بی‌آینه» هم با سختی‌های یک زن و انتظارش برای شوهرش روبه‌رو هستیم و منیژه لشکری می‌گوید که جنگ، مثل یک توفان بود که زندگی من را درنوردید. شخصیت خانم لشکری برای من پیچیده بود و تلاش کردم آن را کشف کنم. فخرالسادات موسوی هم در کتاب «پاییز آمد» مقابله منیژه بود و کاملا در مسیر متفاوتی به یک مقصد رسیده بودند.

 یک دختر شانزده ساله چگونه دست به این انتخاب‌ها می‌زند؟!
فخرالسادات در ۱۶ سالگی با پاسداری ۲۴ ساله ازدواج می‌کند که مربی اسلحه‌شناسی است و می‌گوید من زنده نمی‌مانم ولی به‌رغم میل خانواده، این ازدواج را می‌پذیرد. من در جلسات نقد کتاب شرکت می‌کردم و می‌دیدم که جوان‌ها سؤالاتی دارند و ادبیات پایداری باید به این سؤالات پاسخ بدهد. ما باید به نحوی فلسفه را وارد ادبیات پایداری کنیم. من دنبال این بودم که یک دختر شانزده ساله چگونه دست به این انتخاب‌ها می‌زند.

 عشق فخرالسادات «احساسی» نیست
نگاه من در نویسندگی بیشتر در حوزه ادبیات پایداری شکل گرفت. وقتی برای کتاب‌های «نیمه پنهان ماه» انتشارات روایت فتح برای گفت‌وگو با سوژه‌ها می‌رفتم پابه‌پای آدم‌ها اشک می‌ریختم اما کم‌کم متوجه شدم که باید احساساتم را کنترل کنم و انرژی اصلی‌ام را برای نوشتن این کتاب‌ها هزینه ‌کنم.
نوع نگاه فخرالسادات به زندگی متفاوت بوده و کلان‌نگر بوده و به همین دلیل عشقش هم احساسی نیست. وقتی در مسیر رشد قرار می‌گیری و چیزهایی زیادی از زندگی می‌خواهی احساس این عشق متفاوت می‌شود و می‌فهمی که در طرف مقابل دنبال چه چیزی هستی.
ما در ادبیات پایداری باید دنبال فلسفه و سلوک شهدا باشیم. من هر اتفاقی را در این کتاب نوشتم، دنبال آن زاویه و نگاه بودم و حتما در پشت سر اتفاقات دنبال یک دلیل بوده‌ام. زاویه نگاه شهید یوسفی بسیار دقیق و ظریف است. من دنبال فلسفه ذهن باز و مدرن این شهید بودم و با هدفی این اتفاقات را کنار هم چیدم تا بگویم شهید یوسفی، وسیع‌المنظر بوده است. جالب است که این دو نفر، همدیگر را همان‌طور که هستند به رسمیت می‌شناسند.
ادبیات و حیای شرقی باعث می‌شود محدوده زندگی خصوصی افراد به‌سختی قابل دسترس باشد و اگر می‌خواهیم وارد این حیطه بشویم باید برای آن برنامه مشخصی داشته باشیم. من در این کتاب دنبال این بودم که نیاز جامعه امروز را هم پاسخ بدهد.

 خواهش می‌کنم با دغدغه بنویسید
احمد همه جا سطح زندگی و فرهنگ فخری را به رسمیت می‌شناسند ولی فخری خودش این نوع زندگی را می‌پذیرد و انتخاب می‌کند.
خواهش می‌کنم نویسندگان حوزه پایداری با دغدغه بنویسند. چون انتشار کتاب در این حوزه راحت‌تر است هرکسی نباید وارد این حوزه شود. کسی که در این حوزه کم‌کاری کند، خیانت کرده است.
فخرالسادات شجاعت کرد و قبول کرد کتابش چاپ شود و شکر خدا که پس از انتشار بازخوردهای خوبی گرفت و از این تصمیم راضی است. کاش فرزندانی را تربیت کنیم که انتخاب‌های درستی داشته باشند و تا همیشه پای آن انتخاب‌ها بمانند.