در جستوجوی ناپدید شده جنگل داربکلا
با مفقود شدن جوان 34ساله اهل روستای جامخانه در میاندورود ساری در جنگلهای داربکلا، در حالیکه خانواده و دوستانش تصور میکردند هر لحظه ممکن است حیوان درندهای به او حملهکرده یا درون چاه یا درهای سقوط کند، با کمک امدادگران هلالاحمر و ماموران آتشنشانی، نیروهای بسیج و انتظامی و مردم توانستند او را پس از 12ساعت جستوجو صحیح و سالم پیدا کنند.
عباس باقری تصمیمگرفت همراه یکی از اقوام نزدیکش برای چیدن قارچ به جنگل داربکلا بروند. ساعت حوالی دو بعدازظهر بود که هر دو از روستایشان به سمت جنگل حرکتکردند. آنها در روزهای بارانی همیشه به جنگل میرفتند تا قارچ پیدا کنند. آن روز هم هوا بارانی و مهآلود بود و پس از رسیدن به جنگل، جستوجو برای یافتن قارچ را آغاز کردند. حدود یک ساعت و نیم از جستوجویشانگذشته بود که هر دو جوان برای پیدا کردن قارچ بیشتر کمی از هم فاصله گرفتند.
باقری از ادامه اتفاقات آن روز به جامجم توضیح میدهد: «مدتی بعد قدرتا... را صدا زدم اما جوابم را نداد. دنبال او میگشتم و او هم دنبال من. مسیریکه او دنبالم میگشت، درست بود اما من راه را اشتباه میرفتم. چند ساعتی پیادهرویکردم اما هوا تاریک شده بود و به خاطر مه و باران، دید خوبی نسبت به جنگل نداشتم. بعد از چند ساعت، به پلی رسیدم که ما محلیها به آن پل 40 متری میگوییم. پل را که دیدم، تازه متوجه شدم چقدر راه را اشتباه طی کردهام. با دیدن این وضعیت گفتم تا جایی که توان دارم، پیاده بروم و اگر خسته شدم، بالای درختی بخوابم. فکر کنم ساعت حوالی 9 شب بود که به یک منطقه بسیار قدیمی رسیدم که در آن ساختمانی وجود داشت و من تا آن لحظه از وجود ساختمان بیاطلاع بودم. داشتم از کنار ساختمان رد میشدم که صدا زدم و کمک خواستم. مدتی بعد بنده خدایی از پایین جوابم را داد و برایم چراغ زد. موضوع را به او گفتم و کمک خواستم. چند سؤال از من پرسید و خلاصه آن شب به من پناه داد. صبح فردا ساعت ششونیم از آن مرد خداحافظی کردم و از مسیری که رفته بودم، دوباره برگشتم. در ادامه مسیر، یک نفر دیگر را هم دیدم و او هم کمکم کرد و تا نیمه راه مرا رساند. بعد از مدت کوتاهی هم بچههای محلمان را دیدم که دنبالم میگشتند.»
باقری در مورد حضور امدادگران پس از اعلام مفقودی او ادامه میدهد: «آن شب وقتی قدرتا... متوجه شد به خانه برنگشتهام، موضوع را به برادر، دوستان و بچههای محل اطلاع داده بود و آنها هم جستوجو را آغاز کردند. شاید آن شب 200 نفر از دوستانم آمده بودند. چون منطقه ما خرس و پلنگ دارد، آنها تصور میکردند شاید حیوانی به من حمله کرده باشد یا درون چاه و دره سقوط کرده باشم. بچههای هلالاحمر و نیروی انتظامی هم آمده بودند و دنبالم میگشتند که از آنها تشکر میکنم.»
اکبر موسوی، رئیس جمعیت هلالاحمر ساری در مورد این ماموریت به ما توضیح میدهد: «ساعت هفت شب بود که مفقودی این جوان را به ما اطلاع دادند و پس از آن دو تیم تجسس از هلالاحمر به همراه نیروهای بسیج، آتشنشانی، انتظامی و مردمی، جنگل داربکلا و زرینکلا را مورد جستوجو قرار دادیم که این جستوجو تا هشت و نیم صبح فردای روز حادثه طول کشید. خوشبختانه پس از 12 ساعت جستوجو، جوان مفقودی را صحیح و سالم پیدا کردیم. افراد محلی با توجه به آشنایی که به مناطق جنگلی دارند، چندان نگرانی پس از مفقودی ایجاد نمیکنند اما در مورد مسافران از آنها تقاضا داریم قبل از غروب آفتاب از جنگل خارج شوند، نقطهیاب گوشیشان را فعال کنند تا در صورت مفقودی تیمهای امدادی بتوانند آنها را پیدا کنند. زیاد هم از تلفن همراه خود استفاده نکنند چون به دلیل استرس و اضطراب مدام با اقوام خود تماس میگیرند که همین مسأله ردیابی مفقودیها را با مشکل مواجه میکند.»
باقری از ادامه اتفاقات آن روز به جامجم توضیح میدهد: «مدتی بعد قدرتا... را صدا زدم اما جوابم را نداد. دنبال او میگشتم و او هم دنبال من. مسیریکه او دنبالم میگشت، درست بود اما من راه را اشتباه میرفتم. چند ساعتی پیادهرویکردم اما هوا تاریک شده بود و به خاطر مه و باران، دید خوبی نسبت به جنگل نداشتم. بعد از چند ساعت، به پلی رسیدم که ما محلیها به آن پل 40 متری میگوییم. پل را که دیدم، تازه متوجه شدم چقدر راه را اشتباه طی کردهام. با دیدن این وضعیت گفتم تا جایی که توان دارم، پیاده بروم و اگر خسته شدم، بالای درختی بخوابم. فکر کنم ساعت حوالی 9 شب بود که به یک منطقه بسیار قدیمی رسیدم که در آن ساختمانی وجود داشت و من تا آن لحظه از وجود ساختمان بیاطلاع بودم. داشتم از کنار ساختمان رد میشدم که صدا زدم و کمک خواستم. مدتی بعد بنده خدایی از پایین جوابم را داد و برایم چراغ زد. موضوع را به او گفتم و کمک خواستم. چند سؤال از من پرسید و خلاصه آن شب به من پناه داد. صبح فردا ساعت ششونیم از آن مرد خداحافظی کردم و از مسیری که رفته بودم، دوباره برگشتم. در ادامه مسیر، یک نفر دیگر را هم دیدم و او هم کمکم کرد و تا نیمه راه مرا رساند. بعد از مدت کوتاهی هم بچههای محلمان را دیدم که دنبالم میگشتند.»
باقری در مورد حضور امدادگران پس از اعلام مفقودی او ادامه میدهد: «آن شب وقتی قدرتا... متوجه شد به خانه برنگشتهام، موضوع را به برادر، دوستان و بچههای محل اطلاع داده بود و آنها هم جستوجو را آغاز کردند. شاید آن شب 200 نفر از دوستانم آمده بودند. چون منطقه ما خرس و پلنگ دارد، آنها تصور میکردند شاید حیوانی به من حمله کرده باشد یا درون چاه و دره سقوط کرده باشم. بچههای هلالاحمر و نیروی انتظامی هم آمده بودند و دنبالم میگشتند که از آنها تشکر میکنم.»
اکبر موسوی، رئیس جمعیت هلالاحمر ساری در مورد این ماموریت به ما توضیح میدهد: «ساعت هفت شب بود که مفقودی این جوان را به ما اطلاع دادند و پس از آن دو تیم تجسس از هلالاحمر به همراه نیروهای بسیج، آتشنشانی، انتظامی و مردمی، جنگل داربکلا و زرینکلا را مورد جستوجو قرار دادیم که این جستوجو تا هشت و نیم صبح فردای روز حادثه طول کشید. خوشبختانه پس از 12 ساعت جستوجو، جوان مفقودی را صحیح و سالم پیدا کردیم. افراد محلی با توجه به آشنایی که به مناطق جنگلی دارند، چندان نگرانی پس از مفقودی ایجاد نمیکنند اما در مورد مسافران از آنها تقاضا داریم قبل از غروب آفتاب از جنگل خارج شوند، نقطهیاب گوشیشان را فعال کنند تا در صورت مفقودی تیمهای امدادی بتوانند آنها را پیدا کنند. زیاد هم از تلفن همراه خود استفاده نکنند چون به دلیل استرس و اضطراب مدام با اقوام خود تماس میگیرند که همین مسأله ردیابی مفقودیها را با مشکل مواجه میکند.»