پایان رقابت نفسگیر

پایان رقابت نفسگیر

فردا‌شب نامزدهای این دوره جشنواره هم اعلام می‌شود تا پایان این رقابت نفسگیر رقم بخورد. شاید برای با تجربه‌ها این ایستگاه صرفا موفقیت دیگری باشد اما برای جوان‌ها و فیلم‌اولی‌ها بی‌تردید، ذوق و شوق آینده‌سازی در انتظارشان است. کوتاه‌نوشته‌های چند فیلم دیگر را بخوانید:

لئون غیر‌حرفه‌ای؛ کت چرمی ارزش‌گذاری (***)
حسین میرزامحمدی نام فیلمش را از مراسمی گرفته است که اساسا در سینمای ما نمی‌توان به آن نزدیک شد، مگر این‌که کسی خلاقیت به خرج بدهد و با تمهیدات و ترفندهایی آن را بسازد که در اینجا فقط از آن اسم برده می‌شود. خب همین محافظه‌کاری و فقدان خلاقیت لازم باعث شده تا همه ارکان اثر آسیب ببیند. فیلم «کت چرمی» در تم و برخی مؤلفه‌ها یادآور آثار کارآگاهی به‌وفور ساخته شده در غرب است اما فیلم در زمین همین تم کار نمی‌کند، بلکه انتقام شخصی را هم موتور محرکه درام می‌کند (چه خوب) ولی با این مهم نمی‌تواند قصه پر کند لذا موضوع قصاص و جلب رضایت والدین دم را پررنگ می‌کند، همچنان‌که از موضوع اعتیاد و گشت و گذار در بیغوله‌ها هم نمی‌گذرد (به سیاق فیلم متری شش‌و‌نیم) حالا داستانک مؤسسه کلاهبرداری و فساد مالی و جنایت‌پیشه را هم که قاعدتا می‌بایست سوار داستان کارآگاهی می‌بود در دل چند داستان دیگر گم یا کمرنگش می‌کند تا فیلم به دلیل نداشتن «بدمن» از نفس بیفتد. فیلم در مجموع وامدار آثار ساخته شده پیش از این است، از لئون حرفه‌ای تا مرد بازنده و... البته این رویکرد وقتی قابل اغماض است که نگاه تازه در مضمون و مؤلفه‌های خاص فیلمساز در فرم لحاظ شده باشد، چیزی که در کت چرمی وجود ندارد. بازی‌ها کلاس ماندنی ندارد فقط سارا حاتمی جلوه‌مند ظاهر شده است.
   
فقط نصیریان؛ هفت بهار نارنج ارزش‌گذاری (*)
فرشاد گل‌سفیدی در مقام فیلمبردار باسابقه و پرکار سینمای ایران مثل خیلی‌های دیگر نتوانسته خود را از وسوسه کارگردانی دور نگه دارد و بالاخره برای ساخت فیلم «هفت بهار نارنج» روی صندلی کارگردانی نشسته است اما حاصلش یک تله‌فیلم شده است. البته گل‌سفیدی از ابتدا می‌دانسته که قصه و کلا دستمایه‌اش مناسب پرده عریض سینما نیست و لذا پروانه ساخت ویدئویی گرفته است، حالا شاهدیم که این ویدئو با تغییر پروانه به بخش مسابقه راه یافته است. قریب به اکثریت فصل‌های فیلم با حضور علی نصیریان است و به احتمال قوی هیات انتخاب هم به دلیل ‌همین حضور مؤثر حکم به ورود آن به جشنواره داده‌اند.  فیلم هفت بهار نارنج به تقابل عشق و عقل می‌پردازد، کاری که میشائیل هانکه قبل‌تر سراغش رفت و مخاطبان این سبک و سیاق را راضی کرد اما اینجا گل‌سفیدی نتوانسته فیلمش را از ساختار و قاب‌بندی تله‌فیلم‌ها جلوتر ببرد. پیرمردی که همسرش هفت سال به دستگاه وصل است حاضر به پذیرش مرگ او نیست و دائم با خاطرات او زندگی می‌کند. فیلم از نظر تعداد بازیگر و حتی محیط و لوکیشن خیلی جمع و جور است، درعین این‌که فاقد داستانک است. فیلمساز همه ایده تا اجرا را متوسل به نصیریان بوده است و الان هم خروجی‌اش ارمغانی برای سینمای ایران در گرایش تماشاگر نخواهد داشت، چرا که به‌جز تک سکانس‌هایی از نصیریان مانند آوازخوانی در دل محیط شمال و کلاس بازیگری او چیزی قابل توجه ندارد.
   
باقیمانده در سطح؛ روایت ناتمام سیما ارزش‌گذاری (*)
علیرضا صمدی که قبلا «صحنه‌زنی» را از او به‌خاطر داریم با فیلم روایت ناتمام سیما گرچه ایده و موضوع حساس و به‌روزی را دستمایه قرار داده است اما نتوانسته همه آنچه را می‌خواسته تبدیل به درامی مؤثر و جذاب کند. رفتن سراغ فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی لازمه‌اش پژوهش تام و تمامی بوده است تا بتوان در فیلمنامه و اجرا به پراهمیت‌ترین خطرات و آسیب‌های آن پرداخت، حال آن‌که در این فیلم موضوع سلبریتی‌ها و خیانت را مطمح نظر قرار داده‌اند. پرسشی که در این زمینه وجود دارد این‌که آیا سلبریتی‌ها از ناحیه طرح خیانت جامعه جنسی فردی دچار بحران می‌شوند یا خود آنان به نوعی با فالوئر بازی جامعه را دچار بحران کرده و در بستر اتهام‌زنی و تخریب نقش‌آفرین‌اند؟ فیلم در این رویکرد به‌شدت محافظه‌کار است. این بنیه ضعیف فیلم در تشخیص چیزهای پراهمیت‌تر اتفاق‌ها در شبکه‌های اجتماعی خود را به اجرا هم تحمیل کرده است به طوری‌که شخصیت‌های قصه همه پا در هوا هستند و هیچ‌کدام به اندازه اهمیت خود در واقعیت جاگذاری نشده و بدون پرداخت رها شده‌اند. مثلا در عشق مثلثی و خیانت سلبریتی فیلم، نقش دختر دانشجوی قدیمی و مسافرکش کنونی (غزل شاکری) قاعدتا باید اصلی می‌بود و خانم دکتر فرعی که حالا در دو پرده اول فیلم دختر چندان محمل جلو رفتن قصه نیست، لذا این دو پرده کش‌دار و با اضافات زیادی همراه است و وقتی نزدیک به پایان می‌شود گره‌ها پشت هم باز شده تا با اثری آشفته روبه‌رو باشیم. در مجموع فیلم نتوانسته تاثیر شبکه‌های اجتماعی بر جامعه و زیست‌مدرن را دراماتیزه کند و اکنون با کاری پر شخصیت و کند و پراکنده مواجهیم.

محمدتقی فهیم - منتقد سینما