قتل نوعروس برای سرقت طلاهای بدلی

قتل نوعروس برای سرقت طلاهای بدلی

مرد جوان که با انگیزه سرقت طلاهای نوعروس وارد خانه صاحب‌کارش آنها شد و  زن جوان را کشت.عامل این جنایت، چهار ساعت بعد از افشای قتل دستگیر شد. متهم بعد از سرقت متوجه شد، نوعروس به او طلاهای بدلی داده است.

به گزارش خبرنگار جام‌جم‌، ساعت19 شامگاه شنبه ششم اسفند امسال قتل زنی‌ 25 ساله در یکی از محله‌های جنوب شهر تهران از سوی ماموران کلانتری ابوذر به محمدمهدی براعه‌، بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران گزارش شد‌. در ادامه تیمی از ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران‌ به خانه مورد نظر اعزام شدند و‌ جسد نوعروس را در حالی یافتند که‌ دست و پاهای او با سیم شارژر بسته  و رگ‌های دستانش بریده شده بود ‌و آثار خفگی روی گردنش دیده می‌شد. وسایل خانه به هم ریخته‌ بود و به نظر می‌رسید او قربانی سرقت شده است.‌ با تحقیق از همسایه‌ها معلوم شد‌ شوهر‌ تازه عروس اولین نفری بوده که جسد ‌‌را یافته است. این مرد آنقدر شوکه بوده که به خودش هم آسیب زده و با دست شکسته در مرکز درمانی به سر می‌برد‌. ماموران سراغ‌ تازه داماد رفتند و به تحقیق از او پرداختند که وی گفت‌: «شرکتی دارم که در آن ابزار‌آلات می‌فروشم‌. امروز بعد از تعطیلی شرکت به خانه‌ام بازگشتم.‌ وسایل خانه به‌هم ریخته بود‌. چند بار همسرم را صدا زدم که پاسخ نداد و وقتی داخل شدم جسد او را زیر پتویی که رویش انداخته شده بود یافتم.»  
ماموران در بازبینی فیلم دوربین‌های مداربسته خانه، مردی‌ ماسک زده‌ با کلاه و دستکش را مشاهده کردند که وارد ساختمان شده و 70دقیقه بعد بدون ماسک در حالی که کیف کوچکی همراه داشت از خانه بیرون آمد‌.  خانواده مقتول‌ با مشاهده تصویر آن مرد او را شناختند و گفتند که این مرد برای پسرشان کار می‌کرده است. در ادامه شوهر نوعروس هم با مشاهده تصویر آن مرد، هویت کارمندش را تایید کرد. ماموران به خانه او در مجاورت ساختمان خانه مقتول رفتند اما قاتل فرار کرده بود که بعد از چهار ساعت‌، شناسایی و بازداشت شد. متهم دیروز به قتل نوعروس اعتراف کرد و گفت‌: کارفرمایم مدتی قبل 500میلیون تومان با خرید طلا سرمایه‌گذاری کرده بود و روز زن نیز برای همسرش 200میلیون تومان طلا خرید‌. چون مشکلات مالی داشتم وسوسه شدم‌ طلاهایش را سرقت کنم. شنبه زودتر از شرکت‌ بیرون زدم‌، چهره‌ام را پوشاندم و‌ با جا زدن خودم به عنوان مامور اداره پست جعبه ‌ خالی را به خانه کارفرمایم بردم.‌ در آنجا همسرش را تهدید کرده و خواستم هر چه طلا دارد تحویلم دهد که مقاومت کرد‌. از ترس جانش سرانجام مقداری طلا به من داد. ناگهان به سمتم حمله کرد و ماسکم را کشید که افتاد و مرا شناخت‌. اگر به شوهرش‌ می‌گفت بدبخت می‌شدم. برای لو نرفتن هویتم‌ او را با دستانم خفه کردم‌، ‌بعد با چاقو رگ دستان او را زدم‌، باسیم شارژر دست و پاهایش را بستم و پتویی روی جسد انداختم و فرار کردم. بعد فهمیدم طلاها بدلی بوده و او طلا‌ی اصلی را در خانه مادرشوهرش گذاشته بود و من‌ ناخواسته او را کشتم.

معصومه ملکی - گروه حوادث