خونفروش
شو سنگوان، شخصیت اصلی رمان «خونفروش»، کسی که نمیتوانیم او را یک قهرمان بنامیم، یک آدم ساده و معمولی است که در کارخانه ابریشمسازی گاریهای پیله را هل میدهد.
یک کارگر ساده، در کشوری که حزب کارگران بر کشور حکومت میکند. سنگوان چند سالی پیش از به قدرت رسیدن کمونیستها به دنیا آمده است. در نتیجه دوران جوانی و میانسالیاش مصادف است با حکومت صدر مائو و تحولات پرشمار و شتابان آن زمانِ چین. ردپای همه این وقایع تاریخی در جایجای کتاب هست و یو هوآ استادانه بدون هیچگونه زیادهروی توانسته داستانش را استوار بر پسزمینه تاریخی آن دوران روایت کند. «یو هوآ» وقتی در سال1995 رمان خونفروش را چاپ کرد، کمکم داشت به نویسندهای بینالمللی تبدیل میشد. سال قبلش بود که ژانگ ییمو، کارگردان سرشناس چینی فیلم زیستن را از روی رمان قبلیاش به همین نام ساخته بود. بعد یو هوآ جایزه جیمز جویس را برد و به مشهورترین نویسنده چینی در خارج از کشور تبدیل شد. شهرتی که گرچه به مرور شرکای دیگری هم پیدا کرد (از جمله مو یان که در سال2012 برنده جایزه نوبل ادبیات شد) تا به امروز پابرجاست و به جرأت میتوان گفت که هر اثر تازهای از او در خارج از چین بلافاصله مورد توجه قرار میگیرد. گذشتن از کنار ترجمه روان، بیتکلف و سلیس مترجم کتاب بی انصافی است. زیبا گنجی با درک درست از روح اثر و تسلطش بر زبان مبدأ و مقصد توانسته زبان سرراست و سادهای را در ترجمه به کار گیرد که به همان اندازه شو سنگوان معمولی و دلنشین است و هیچ مزاحمتی برای خواننده ایجاد نمیکند. کتاب را انتشارات مروارید به چاپ رسانده است.
تیتر خبرها