ماجرای برگزاری کنکور

ماجرای برگزاری کنکور

یک عمر کنکور بود و روز اعلام نتایجش در پیک سنجش سیاه و سفید با آن عکس‌های نفرات برتر که مایه غبطه همگان بودند و بعد هم صفحه پشت صفحه از قطار اسامی داوطلبانی که توانسته بودند از سد کنکور بگذرند و رقبا را کنار بزنند.

سال‌های سال تصویر کنکور سراسری این‌چنین بود و حتی با این‌که به آن غول می‌گفتند و از شکستن شاخش حرف می‌زدند بازهم کنکور اتفاق پرهیبتی بود. امسال ولی یک مصوبه توفان به‌پا کرد و همه دار و ندار کنکور سنتی را جارو کرد و به دست باد داد. کنکور با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی دوشقه شد و به تعبیر اهل فن، قرار شد دوبار در سال برگزار شود تا هر داوطلبی که بهترین نمره را در یکی از این دو کنکور کسب کند بر همان اساس رشته و دانشگاهش را انتخاب نماید.  نتایج اولین کنکور تاریخ کشور که به این سبک برگزار شد مدتی است اعلام شده اما نه کسی نفرات برترش را می‌شناسد نه کمتر کسی از مردم عادی باخبر است که کارنامه‌ها اعلام شده است. شاید به یک تعبیر کنکور بی‌مزه شده باشد ولی این نوع برگزاری آزمون محسناتی هم دارد که نباید روی‌شان چشم بست‌ اما یکی از ایرادات هنوز باقی است که البته داوطلبان کنکور و برخی از نماینده‌های مجلس به آن ایراد می‌گیرند و آن سهم 40درصدی سوابق تحصیلی در کنکور و تاثیر شاگرد درسخوان‌بودن در قبولی دانشگاه است که به زعم عده‌ای ناعادلانه است چون همه بچه‌های ایران به یک اندازه فرصت بهره‌مندی از آموزش‌های باکیفیت را به دست نمی‌آورند. 

هوای هوا را داشتند 

از هوای شهرهای بزرگ ایران برای‌تان نگوییم که امسال سم مجسم بود؛ تهران هم سرآمدش. مردم پایتخت امسال در برخی از روزهای پاییز و زمستان کم مانده بود خفه شوند از بس که هوا آلوده بود. مگر تنفس 34 روز هوای ناسالم، دو روز هوای بسیار ناسالم و دو روز هوای خطرناک کار آسانی است که ما انجامش دادیم، بعد هم فقط سه روز هوای پاک به ریه‌ها کشیدیم که نتوانست آن همه کثافات را بشوید و ببرد. دیگر اندازه‌اش از دست‌مان در رفته که در سال 1401 ما رسانه‌ها چقدر دراین‌باره نوشتیم و چقدر مطالبه کردیم که ای مسئولان، ما که قانون هوای پاک داریم چرا نباید هوای پاک تنفس کنیم. می‌دانید پاسخ چه بود؟ این‌که ما قانون داریم ولی برای اجرای صدها تکلیف ریز و درشت مندرج در این قانون باید پول داشت که هیچ پولی برای اجرای قانون در بودجه‌های سالانه پیش‌بینی نمی‌شود.  این دیگر طنز روزگار بود که برملا شد، شاید هم همین تلخی و تناقض و البته مانور خوب رسانه‌ها روی موضوع بی‌پولی قانونی که بدون پول راه به جایی نمی‌برد جو را اندکی تکان داد و بودجه‌نویسان سال 1402 را به خودشان آورد. حالا ما سالی در پیش داریم که اجرای قانون هوای پاک که قاعدتا باید از تعداد روزهای ناپاک سال بکاهد و به تعداد روزهای پاک بیفزاید، بودجه‌ای دارد که رقمش 1580میلیارد تومان است. گرچه با این میزان بودجه نمی‌توان سحر و جادو کرد و همه کاستی‌های تلنبارشده در سال‌های اخیر را یکدفعه از سر راه برداشت اما حتما با آن کارهای مهمی هم می‌توان انجام داد به این شرط که همه مبلغ تخصیص یابد و این بودجه در جای درستش خرج شود. 

امید به عبور از خشکسالی 

بارندگی‌ها در چند ماه آخر سال کمی وضعیت کشور را تغییر داد. بارش‌های امسال در نیمه‌جنوبی کشور بالاتر از حد نرمال بوده اما در نیمه‌شمالی همچنان با حد نرمال فاصله معناداری داریم. با وجود این، بارش‌های اخیر می‌تواند همه را دلگرم کند؛ دلگرم به این‌که در ماه‌های پربارش سال یعنی اسفند و فروردین، آسمان دست و دلبازانه ببارد و دو سال خشکسالی پیاپی را جبران کند.   به گفته رئیس مرکز خشکسالی کشور، گرمایی را که امسال پشت سر گذاشتیم در 30 سال گذشته بی‌سابقه بوده‌است.  تقریبا بسیاری از نقاط کشور با خشکسالی شدید مواجه شد. ضمن این‌که در ۲۰ سال گذشته تعداد خشکسالی‌ها به مراتب بیشتر از ترسالی‌ها بود. در ۵۰ سال گذشته درصد قابل توجهی از بارش‌ها را از دست دادیم ضمن این‌که افزایش دمای جهانی را نیز داشتیم.  بخشی از خشکسالی در کشور ناشی از تغییرات طبیعی و بخش دیگر ناشی از فعالیت انسانی است. فعالیت انسانی شامل جنگل‌زدایی، سدسازی، انحراف و انتقال آب از یک منطقه به منطقه دیگر و... می‌شود. دامنه خشکسالی و کمبود آب در برخی مناطق به آب شرب هم کشیده شد و در برخی مناطق برای تامین آب آشامیدنی یا آب کشاورزی با مشکل روبه‌رو شدیم و مردم در برخی شهرها مجبور شدند برای تامین آب شرب سراغ چاه‌های کشاورزی بروند.  پدیده خشکسالی موجب کاهش سریع جریان‌های سطحی، افت مخازن زیرزمینی، فرسایش آبی، بادی و خاکی، تغییر کیفیت منابع آب و خاک و افزایش بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی و فرونشست زمین می‌شود و از این رو ارزیابی خشکسالی و دوره‌های آن برای کاهش اثرات و مدیریت خطرات این پدیده ضروری است.

تعطیلی‌های کلافه‌کننده 

درست است که همه ما از خرد و کلان، روزهای قرمز تقویم را دوست می‌داریم و حس خوبی به آنها داریم اما تعطیلاتی که در زمستان امسال روی برگ تقویم، قرمز نبود ولی به‌ناچار قرمز شد، کفر همه را درآورد. 
اگر یادتان باشد روزهایی از آذر و دی‌ماهی که گذشت هوا در برخی نقاط کشور حسابی سرد شد، در بعضی جاها هم که این سرما یک سرمای خشک و بدون بارش بود، باعث وارونگی هوا شد و یک لایه ضخیم از آلودگی مثل کلاهی سمج روی سر برخی شهرهای بزرگ ایستاد. 
از آنجا که کودکان جزو اقشار آسیب‌پذیر جامعه هستند و دیوار مدارس هم همیشه دیواری کوتاه بوده و هست، مدارس روزها و روزها مثل یک سریال خسته‌کننده تعطیل شدند و آموزش‌ها دوباره مجازی شد.  کار به قدری بالا گرفت که دیگر حتی بچه‌ها هم نمی‌خواستند تعطیل باشند و دل‌شان می‌خواست به مدرسه بروند، از اولیا هم نگوییم که علاوه بر سختی درگیر شدن با درس بچه‌ها در خانه باید جوش هزینه‌های پرداخت‌شده و خدمات دریافت نکرده را هم می‌خوردند. 
درست در آن روزها بود که بحث اصلاح تقویم آموزشی بار دیگر مهم جلوه کرد چون اگر تقویم انعطاف داشت، بچه‌های شهرهای آلوده یا یخ‌زده از سرما، راحت تعطیل می‌شدند و درعوض وقتی اوضاع بسامان می‌شد به تعداد روزهای تعطیل به روزهای آموزشی‌شان افزوده می‌شد. به‌هرحال آنچه که امسال آلودگی و سرمای هوا به نظام آموزش‌وپرورش ما دیکته کرد، می‌تواند درس عبرتی برای سال‌های بعد باشد تا آن کلافگی‌ها و بلاتکلیفی‌ها دوباره تکرار نشود. متولیان اجرای قانون هوای پاک هم که از سال 1402 بودجه در اختیار دارند، دیگر باید دنبال راهکارهای ریشه‌ای باشند نه راه‌های دم‌دستی مثل تعطیل‌کردن مهدهای‌کودک پیش‌دبستانی‌ها و مدارس.