غربی‌سازی جهانی با چند قطبی‌سازی

غربی‌سازی جهانی با چند قطبی‌سازی

وقتی از خطر بزرگ جامعه مصرفی سخن به میان می‌آید، سطحی‌ترین برداشت آن است که آن را منحصر به خطر برای حکومت جمهوری اسلامی بدانیم. اما در اصل این خطر، علیه عقلانیت جامعه و ملت و مردم اهل ایمان است.

خطری است که از پایه‌های متضاد جامعه مصرفی با ایمان به پروردگار یکتا و هدایت الهی برای گذران در دنیا و تضاد مصرف‌گرایی با عبودیت حق متعال، پدیدار می‌شود. مصرف‌گرایی محصول سرکشی علیه پرستش خدای یگانه و رب‌العالمین است و مبنایش پرستش نفس و میل آزمند و کافرانگی و نیست‌انگاری است. فلسفه جامعه مصرفی با مدرنیته از یکسو و نظام تولید مدرن کالایی و نیاز ماهوی سرمایه‌سالاری گره خورده است. تأمین شرایط فروش هرچه بیشتر هر کالای مادی ضروری و غیرضروری و ایجاد نیاز کاذب و حرص خرید و خدمات و حتی فروش کالای فرهنگی و هنری، برای سود بیشتر و حرص انباشت سود و اسراف به مثابه یک سیستم کنار نهادن زودازود کالاهای خریده شده بدون آن‌که عمر مصرف‌شان سرآمده باشد، برای پدید آوردن امکان فروش بیشتر اشیای غیرضروری، اصل چشم‌پوشی‌ناپذیر جامعه مصرفی در نظام سرمایه‌داری است. این ویژگی ماهوی به‌ویژه با تولد جامعه رفاه که اسم مستعار فریبنده و وانموده‌ای جانشین واقعیت عینی جامعه اسرافکار مصرفی است، شدت گرفت و با جهانی شدن سرمایه‌داری، بین‌المللی گشت و جوامع پیرامونی و اسیر کشورهای کانونی مقتدر را فراگرفت. کشورهایی که حتی در تولید ابتدایی‌ترین نیازهای صنعتی خود به طور مستقل وامانده‌اند اما تحت سلطه نظم جهانی سرمایه‌داری به جامعه مصرفی و انباشته از کالا و اشیای مصرفی بیهوده بدل شده‌اند. شیءشدگی و ازخود بیگانگی و فتیشیسم محصول این نظام ذاتا الحادی مدرن در قالب جامعه مصرفی است. غربی‌سازی جهانی که امروز با شرقی‌سازی با چند قطبی‌سازی، طرح تغییر بزرگ را در سر می‌پروراند، تأثیری در سرشت جامعه مصرفی جهان موجود ندارد؛ زیرا سرمایه‌داری دولتی و مدل چینی اداره سرمایه و تولید کالاهای یاوه برای مصرف جهانی نیز از همان منطق جامعه مصرفی بهره‌مند است. آسیب این نظام مبتنی بر سود کور و آزمندانه به محیط‌زیست گویای ظلم و شرک نظام جهانی سرمایه‌داری و فساد در ارض به حساب می‌آید. بهره‌گیری کفر از جهل لذت‌جویانه و نفس‌پرستی و شهوات گریزان از مهار عقل و سلطنت میل در تمدن مدرنیته، در نهایت فریب فرعونیت معاصر و شیطان اکبر است، تا نقش و چهره طماع خود را در اغوای مردم برده شده دچار گمگشتگی و تلف حاصل عمرشان بپوشاند. اتلافی زیانکارانه که در اصل فقط به سود زراندوزی سرمایه‌سالاران جهانی است.

علیه آدمیت
گفتم جامعه مصرفی، علیه آدمیت آدمیزادگان است، چرا؟ جدا از اصل بندگی خواست خدایگان سرمایه جهانی و بردگی منافع قدرت وحشی فرعونی و مستکبر و... خسران‌های ضدانسانی فراوانی در این مصرف‌گرایی کور و اطاعت از شیاطین و جهل وجود دارد و جدا از اغوای لذت‌جویی کور و حکومت میل بر عقل و اسارت شیطان اغواگر جنی و انسی و نتیجه تردیدناپذیر احساس پوچی و افتادن در دام نیست‌انگاری و افسردگی و نومیدی و سیری‌ناپذیری، مناسبات آدم‌گونه در نظام جامعه مصرفی نفی می‌شود. اینها همان تضاد جامعه مصرفی و اسلام و انقلاب اسلامی و نابودگر عملی آرمان تشکیل جامعه سالم است. البته بی‌تردید جامعه کامل مجری اسلام ناب به عهده و عهد امام معصوم موعود، صاحب‌الامر، مهدی آل محمد(عج) است و این وظیفه تضمین شده الهی او را هرکس مدعی شود، کافر است چون ناممکن است نظام کفر جهانی را در کره ارض رهبری غیر از بقیه‌ا...(عج) نابود سازد و همه یاران او در عصر انتظار تکلیف تلاش در مسیر خواست او در وسع خود را به عهده دارند به تناسب مقتضای زمان /مکان عصری. ما باید از قصص قر آن درس بیاموزیم، چه بسا پیامبران دعوت‌شان معطوف به اجرای یک تکلیف از تکالیف بود که نقش گره‌گاهی داشت. در حالی که اقوام لوط و صالح و شعیب و... و جوامع آنان دچار انواع فساد و شرک و کاستی بود. جمهوری اسلامی هم در هر مرحله بین همه موانع رشد، تکلیف معین و اصلی در پیشا رو داشته و نه عقلایی است و نه ممکن که انتظار داشته باشیم با همه مظالم موجود جهان و بازتابش در ساختار جامعه ما و جهان اسلام بتواند مبارزه کند و پیروز شود، دعوت و عدم پذیرش حرام‌ها به معنی قدرت اجرایی و جلوگیری از آنان در سطح ملی و منطقه‌ای و جهانی نیست. این وظیفه بر عهده امام زمان(عج) نهاده شده که تمدن راستین پیروزی اسلام کامل را به عون الهی محقق خواهد ساخت. استقلال و برافراشتن پرچم تولید و ایفای نقش مجدد و آزادی از قید سلطه سرمایه جهانی و کفر ظلمانی و جامعه مصرفی، همان وظیفه اصلی جمهوری اسلامی است که مانع راندن جامعه مسلمان به ورطه از خود بیگانگی و پرستش اشیا است و نفی آدمیت مردم.

میر احمد میراحسان | نویسنده و پژوهشگر