کارمندی با دلمشغولی اضافه

کارمندی با دلمشغولی اضافه

بیایید واقعیت را بپذیریم؛ آنچه در وجود یک مادر بیشتر از هرچیزی خودش را نشان می‌دهد و بر هر موضوع دیگری اولویت دارد، فرزندش است.

فرزندی که در هر حال و روز و در هر شرایطی، همه فکر و ذکر مادر را به خودش مشغول می‌کند، به خصوص اگر به هر دلیلی، کنار فرزندش نباشد. بنابراین اگر مادری بعد از تمام شدن مرخصی زایمانش، بدون کودکی در بغل، بر سرکارش برمی‌گردد، چیزی مهمی از قلبش را جایی سپرده است و آمده. او یک کارمند تمام‌عیار و ایده‌آل نخواهدبود. او همه فکر و ذکرش، پای کاری که انجام می‌دهد نیست و تمام خودش را برای کار نگذاشته‌است. شاید پای سیستم باشد، شاید پشت باجه، شاید مشغول پرستاری از بیمار  یا در هر حالت دیگری اما در همه این حالات فکرش پیش کودکش است؛ یعنی خوب خوابیده‌است؟ یعنی شیرش را کامل خورده؟ نکند بی‌قرار دیدن من باشد؟ اگر حوصله‌اش سر رفته باشد چه؟ اگر کسی با او بازی نکند چه؟ اگر دل‌درد داشت؟ او مادری است که خواه بر اجبار یا حتی بر انتخاب، بدون فرزندش بر سر کار برگشته چون انتخاب دیگری نداشته‌است. چون برخلاف قوانینی که به تازگی در کشور وضع شده یا حتی برخلاف مرسوم در بسیاری از کشورهای دنیا، محلی برای نگهداری کودکش در محل کارش نبوده‌است که اگر بود، کودکش را به ایده‌آل‌ترین وضعیت ممکن می‌رساند و بعد با خیال جمع و بدون ذره‌ای دلواپسی، بر سر میز خدمتش برمی‌گشت. یک تیر و دو نشان به معنای واقعی؛ هم یک مادر کافی برای فرزندش بود و هم مثلا یک معلم حواس‌جمع.  اما این شرایط ایجاد نشده‌است که اگر بشود، حال خوبی را برای همه مادران شاغل فراهم می‌کند. البته این اندیشه‌ای که شرایط مادران شاغل را در نظر گرفته و حتی آن را به مرحله قانون رسانده، انگار آن‌قدر جدی گرفته نشده‌است که حداقل در مهم‌ترین ادارات کشور، بزرگ‌ترین دانشگاه‌های شهر و شناخته‌شده‌ترین بیمارستان‌ها، مهد کودکی برای نگهداری فرزندان کارکنان شاغل در این اماکن ساخته شود.

نگار علیزاده - گروه جامعه