برای «فصل توتهای سفید»
بهکارگیری درست زبان رسمی
«فصل توتهای سفید» اثر اخیر سیدهعذرا موسوی، داستان بلندی است که در 15 فصل و 175صفحه نوشته شده است.
او که قبل از این کتابهای «پرواز اسب سفید»، «جشن باغ صدری» و «شاخ دماغیها» را هم در سابقه نویسندگی خود دارد، قریب به چهار سال زمان صرف نوشتن این کتاب کرده است. حاصل این تلاش، روایتی جذاب و خواندنی است از زیست بخشی از زنان جامعه در دوران حکومت پهلوی و 20ساله قبل از انقلاب. داستان از زبان دختری بیست و چندساله روایت میشود که رفت و برگشتهای مدام ذهن او به دوران کودکی و اتفاقات گذشته، خواننده را با خود همراه میکند. فروغ که در یکی از محلات پایین شهر تهران زندگی میکند به دنبال یافتن جوانی به نام امیر است که از روز هفده شهریور و فاجعه میدان ژاله، گم شده است. این جستوجو پیرنگ اصلی داستان را تشکیل داده است اما در طول داستان ما با خردهپیرنگهای دیگری نیز مواجه هستیم. قلم نویسنده در توصیف صحنهها قدرتمند است و توجه به جزئیات، تاحدی است که تصویر فضاها برای خواننده ملموس و واقعی باشد و به خوبی از اطاله کلام پرهیز کرده است. اما شاید ضعف اثر در شخصیتپردازیها خود را نشان میدهد. در یک داستان بلند رئالیستی(واقعگرایانه) تعدد شخصیتها چندان مطلوب نیست، مگر اینکه به ویژگیهای هرکدام و نوع روابط بین آنها به حد کافی پرداخته شده باشد. موسوی در این کتاب، فروغ را بهعنوان شخصیت اصلی، تا حد قابل قبولی برای خواننده معرفی میکند اما در نوع رابطه او با امیر، اطلاعات کافی نمیدهد. مضاف بر اینکه در مورد شخصیت امیر هم با اینکه نقش مهمی در داستان دارد، به اندازه لازم حرفی نمیزند. این ضعف اطلاعات در مورد دیگر شخصیتها نیز کمابیش وجود دارد؛ مثلا ابهام در ماجرای دختر لهستانی و مادرش.
ولی در مجموع نویسنده برای نوشتن داستانش اطلاعات خوبی را جمعآوری کرده و توانسته است آنها را طوری مطرح کند که مخاطب پس از خواندن کتاب، تصویری کلی از فضا و زمانه داستان به دست بیاورد. سیر زمانی داستان که دورانی تقریبا 40 ساله را دربرمیگیرد، در اتفاقات پیشآمده برای سه نسل از زنان طبقه ضعیف جامعه تعریف میشود. بخش مربوط به دوران قحطی یکی از بهترین بخشهای کتاب است که از جمله موضوعات کمتر پرداختهشده در فضای داستانی ماست. همچنین این اثر نمونهای است از بهکارگیری درست زبان رسمی و استفاده نکردن از زبان محاوره برای بیان گفتوگوی شخصیتهاست.
پونه فضائلی - منتقد ادبی
ولی در مجموع نویسنده برای نوشتن داستانش اطلاعات خوبی را جمعآوری کرده و توانسته است آنها را طوری مطرح کند که مخاطب پس از خواندن کتاب، تصویری کلی از فضا و زمانه داستان به دست بیاورد. سیر زمانی داستان که دورانی تقریبا 40 ساله را دربرمیگیرد، در اتفاقات پیشآمده برای سه نسل از زنان طبقه ضعیف جامعه تعریف میشود. بخش مربوط به دوران قحطی یکی از بهترین بخشهای کتاب است که از جمله موضوعات کمتر پرداختهشده در فضای داستانی ماست. همچنین این اثر نمونهای است از بهکارگیری درست زبان رسمی و استفاده نکردن از زبان محاوره برای بیان گفتوگوی شخصیتهاست.
پونه فضائلی - منتقد ادبی