قطع انگشت با شمشیر پس از کلکل مجازی
نگهبان کارگاه که در جریان درگیری انگشت مرد جوانی را قطع کرده بود، در دادگاه از خود دفاعکرد.
به گزارش خبرنگار جامجم، تحقیقات در این پرونده از هشت سال قبل و با گزارش درگیری خونین در یک کارگاه در رباطکریم آغاز شد. شهاب ۲۵ساله در این درگیری بهشدت آسیب دیده بود که به بیمارستان منتقل شد. پزشکان بعد از اقدامات درمانی اعلام کردند یکی از انگشتان دست چپ او قطع شده و عصب دو انگشت دیگرش هم بهشدت آسیب دیده است. حتی عمل پیوند انگشت او هم موفقیتآمیر نبود.
شهاب در جریان تحقیقات از نگهبان کارگاه بهنام جلال شکایت کرد. بررسیها نشان داد جلال در زمینه خرید و فروش موادمخدر سابقه دارد. او دستگیر شد و در تحقیقات به این درگیری خونین اعتراف کرد و گفت: از مدتی قبل با محسن، پسرعموی شهاب اختلاف داشتم و در فضای مجازی کلکل میکردیم. شب حادثه محسن همراه شهاب و چند مرد دیگر به کارگاه حمله کردند. قصد سرقت داشتند که با چوب آنها را زدم. من از خودم در برابر حمله آنها دفاع کردم.
جلال در دادگاه کیفری پای میز محاکمه قرار گرفت که قضات او را به پرداخت دیه و زندان محکوم کردند.
پرونده برای تایید نهایی به دیوان عالی کشور ارسال شد که قضات دیوان عالی حکم را بهدلیل اینکه جلال در تحقیقات مدعی بوده چوب در دست داشته، نقض کردند. متهم پس از هشت سال برای دومین بار در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت.
در ابتدای این جلسه شهاب به طرح شکایت پرداخت و گفت: من کشاورزم و آن روز پسرعمویم تماسگرفت و خبر داد با جلال درگیر شده است. برای میانجیگری به کارگاه رفتم اما جلال با شمشیر دستساز به من حمله کرد. انگشت دستم را قطع کرد و دو انگشت دیگرم بهشدت آسیب دید، بهطوریکه قادر به حرکت دادن نیستم. بعد از این اتفاق دیگر نتوانستم کار کنم و برای جلال اشد مجازات میخواهم.
سپس جلال در جایگاه قرار گرفت و گفت: من با محسن اختلاف و درگیری داشتم و هیچ مشکلی با شهاب نداشتم. با محسن در فضای مجازی کلکل داشتیم و آن روز دختری را سراغم فرستاد تا با کمک او از کارهایم سر دربیاورد که متوجه نقشهاش شدم و ناکام ماند. بعد از آن همراه پسرعمویش و چند نفر دیگر برای سرقت به کارگاه حملهور شدند. همگی چاقو و قمه داشتند و مرا زخمی کردند. برای دفاع از خودم با شمشیر دستساز به آنها حمله کردم.
رئیس دادگاه: چرا شکایت نکردی؟
جلال: شکایت کردم اما پیگیری نکردم. حالا هم پشیمانم و تقاضای بخشش دارم.
با آخرین دفاع متهم، قضات وارد شور شدند تا حکم پرونده را صادر کنند.
شهاب در جریان تحقیقات از نگهبان کارگاه بهنام جلال شکایت کرد. بررسیها نشان داد جلال در زمینه خرید و فروش موادمخدر سابقه دارد. او دستگیر شد و در تحقیقات به این درگیری خونین اعتراف کرد و گفت: از مدتی قبل با محسن، پسرعموی شهاب اختلاف داشتم و در فضای مجازی کلکل میکردیم. شب حادثه محسن همراه شهاب و چند مرد دیگر به کارگاه حمله کردند. قصد سرقت داشتند که با چوب آنها را زدم. من از خودم در برابر حمله آنها دفاع کردم.
جلال در دادگاه کیفری پای میز محاکمه قرار گرفت که قضات او را به پرداخت دیه و زندان محکوم کردند.
پرونده برای تایید نهایی به دیوان عالی کشور ارسال شد که قضات دیوان عالی حکم را بهدلیل اینکه جلال در تحقیقات مدعی بوده چوب در دست داشته، نقض کردند. متهم پس از هشت سال برای دومین بار در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت.
در ابتدای این جلسه شهاب به طرح شکایت پرداخت و گفت: من کشاورزم و آن روز پسرعمویم تماسگرفت و خبر داد با جلال درگیر شده است. برای میانجیگری به کارگاه رفتم اما جلال با شمشیر دستساز به من حمله کرد. انگشت دستم را قطع کرد و دو انگشت دیگرم بهشدت آسیب دید، بهطوریکه قادر به حرکت دادن نیستم. بعد از این اتفاق دیگر نتوانستم کار کنم و برای جلال اشد مجازات میخواهم.
سپس جلال در جایگاه قرار گرفت و گفت: من با محسن اختلاف و درگیری داشتم و هیچ مشکلی با شهاب نداشتم. با محسن در فضای مجازی کلکل داشتیم و آن روز دختری را سراغم فرستاد تا با کمک او از کارهایم سر دربیاورد که متوجه نقشهاش شدم و ناکام ماند. بعد از آن همراه پسرعمویش و چند نفر دیگر برای سرقت به کارگاه حملهور شدند. همگی چاقو و قمه داشتند و مرا زخمی کردند. برای دفاع از خودم با شمشیر دستساز به آنها حمله کردم.
رئیس دادگاه: چرا شکایت نکردی؟
جلال: شکایت کردم اما پیگیری نکردم. حالا هم پشیمانم و تقاضای بخشش دارم.
با آخرین دفاع متهم، قضات وارد شور شدند تا حکم پرونده را صادر کنند.