اختلال در هویت جنسی كودك و نوجوان موضوعی است كه برخی خانوادهها نگران آن هستند
پسرانه یا دخترانه؟!
نسرین صفری / روانشناس بالینی
اگر رفتارهای فرزندتان چیزی متفاوت از رفتارهای تعریف شده اجتماعی و خانوادگی بوده و بیشتر تداعیكننده رفتارهای منتخب جنس مخالفاش است یا عملكردها و انتخاب او ناسازگار با شخصیت و جنسیت اوست، پیشنهاد میکنیم این شماره چاردیواری با ما همراه باشید تا با علائم اختلال هویت جنسی كاذب و واقعی آشنا شوید و راههای صحیح مواجهه درست با آن را بدانید.
وقتی بدن با روان هماهنگ نیست!
سه سالگی شروع آگاهی جنسی كودك است به این صورت كه كودك در ابتدا شناختی از اجزای تناسلی خود پیدا میكند و میفهمد پسر است یا دختر و بعد از آن نیز به تدریج متوجه تفاوتهای دو جنس میشود و از حدود چهار یا پنج سالگی هم علنا درباره مسائل جنسی كنجكاوی میكند، مثلا ممكن است از پدر و مادر خود بپرسد كه تفاوتهای بین دختر و پسر چیست؟ یا این كه چرا یكی دختر است و دیگری پسر و... به موازات همین آگاهی و شناخت جنسی است كه كودك نقشهای موافق جنسی خود را هم میپذیرد، برای مثال اگر دختر است تمایل دارد لاك بزند و موهایش را بلند كند، لباس دخترانه بپوشد و عروسك بازی كند و یا اگر پسر است دوست دارد ماشین بازی كند، اسامی بازیكنان فوتبال را حفظ كند و...
در دوران دبستان یعنی هفت تا 12 سالگی اغلب دوستیابیها به سمت جنس موافق است، اما با رسیدن به دوران نوجوانی و بلوغ مساله تمایلات جنسی شكلی دیگر به خود میگیرد. از این زمان به بعد نوجوان بهطور طبیعی به سمت جنس مخالف كشیده میشود كه این كشش طبیعی بیشتر در جهت شناخت قابلیتهای جسمی و تواناییهای خود، همجنسان و جنس مخالف است. برخی نوجوانان هنگام بلوغ یا شاید خیلی قبلتر از آن یعنی از دوران كودكی، با آن كه به لحاظ فیزیولوژیك، آناتومی و هورمونی به مانند یك دختر یا پسر هستند اما به لحاظ آگاهی، تمایلات، هویت و نقشپذیری جنسی كاملا مخالف با طبیعت بدنی خود رفتار و صحبت میكنند مثلا پسری از همان دوران كودكی ممكن است فكر كند دختر است یا روزی دختر خواهد شد، چنین افرادی مبتلا به اختلال هویت جنسی یا ترانسكشوال هستند.
گاهی عدمپذیرش جنسیت موقتی است
همانطور كه اشاره شد افرادی را كه آگاهی جنسی و نقشپذیری جنسی متفاوتی با وضعیت آناتومیكی بدنشان دارند، ترانسكشوال مینامند اما برخی افراد مبتلا به ترانسكشوال كاذب هستند یعنی بهصورت موقت و دورهای تحت تلاطمات روحی، عاطفی یا وابسته به نیازها و خواستهها در نقش جنس مخالف ایفای نقش میكنند به طور مثال دخترنوجوانی كه پذیرای قید و بندها و محدودیتهای خانوادگی نیست صرفا بهخاطر داشتن اختیار عمل و آزادی بیشتر سعی میكند مانند پسرها رفتار كند یا پسری كه بسیار احساسی و نیازمند نوازش است مانند دخترها رفتار میكند و... این افراد اغلب از جنس خودشان متنفر نیستند و قبول دارند و پذیرفتهاند كه چه جنسیتی دارند اما بهمنظور دریافت منفعتی یا اجابت خواستهای، آگاهی جنسیشان را به طور كاذب و دورهای تغییر میدهند.
نگران این رفتارها نباشید
برخی والدین با دیدن چند نشانه متضاد با جنسیت كودك شان احساس ترس و پریشانی میكنند. به این دسته از والدین باید بگوییم علائم و نشانههای ترانسكشوال فقط در بازیها و پوششهای كودك تجلی نمیكند، بلكه نشانهها را باید در تمامی حوزههای شخصیتی، هویتی، جنسی، رفتاری، اخلاقی و خانوادگی كودك جستوجو كرد، برای مثال در مواجهه با دختر بچه پنج سالهای كه فوتبال بازی میكند و در عین حال لباسهای دخترانه میپوشد و از همه مهمتر در پاسخ به سوال «تو دختر هستی یا پسر؟» پاسخ درست میدهد، جای هیچ نگرانی نیست اما در برابر كودكی كه از پوشیدن لباسهای متناسب با جنس خود بهشدت خودداری میكند یا در پاسخ به پرسش «تو دختر هستی یا پسر؟» خود را همجنس جنس مخالف خود میداند اندكی باید تامل كرد. روانشناسان معتقدند حتی در این شرایط نیز نمیتوان نظری قطعی اعلام كرد چه بسا ممكن است كودك در شرایطی خاص ترجیح دهد یا حتی تشویق شود مانند جنس مخالف رفتار كند بهطور مثال اگر پدری دختر دوست باشد بسیار احتمال دارد فرزند پسرش تنها بهمنظور جلب نظر و توجه او مانند دخترها رفتار كند یا حتی ممكن است پسری دیگر به دلیل تك پسر بودن یا حضور در جمعهای خانوادگی و فامیلی كه اكثریت آنها خانم هستند، از رفتارهای زنانه تقلید كند و آنها را بخشی از خزانه رفتاری خود بداند و... در چنین شرایطی باید به جای ترس و نگرانی بهدنبال روشهایی برای رفع نهادینه كردن این وضعیت ترانسكشوال كاذب بود؛ مثلا مانع جلب نظر او شود.
چه زمانی مساله جدی است؟
نقشپذیری جنسی تا حد زیادی تابع خانواده و محیط است؛ بهطور مثال یك دختر بچه از مادرش الگوبرداری میكند و یك پسربچه دوست دارد مانند پدرش رفتار كند، به همین دلیل خانوادهها باید از همان اوایل كودكی نقشپذیری فرزندشان را با آگاهی جنسی، آناتومی و فیزیولوژی بدنش هماهنگ كنند؛ بازی ها، فعالیتها و ورزشهایی كه متناسب با جنس كودك است را به او پیشنهاد دهند؛ مثلا دختر را تشویق به خالهبازی و آشپزی كنند و پسرها را متمایل به انجام خریدهای خانه و كارهایی اندك دشوار ترغیب نمایند. حال اگر پدر و مادر احساس كنند با وجود تربیت صحیح جنسی، رفتار فرزندشان موافق جنسیت او نیست مثلا پسرشان بیشتر دوست دارد رفتارهای مادرش را تقلید كند یا تمایلی به دوستی با گروه همسالان پسر خود ندارد یا در دوره نوجوانی به جای اینكه به سمت جنس مخالف كشیده شود، جنس موافق را انتخاب میكند یا چون خودش را دختر فرض میكند سمت پسرها كشیده میشود، خیلی ظریف و طنازانه صحبت كند،
لباس زنانه بپوشد، آرایش میكند، ابروهایش را بردارد و ... حتما باید به روانپزشك مراجعه كنند تا با مصاحبه، بررسیهای فیزیولوژیك و آناتومیك و آزمایشهای هورمونی مشخص شود فرزندشان مبتلا به ترانسكشوال واقعی است یا كاذب.
شاید مقصر پدر و مادر باشند!
گاهی تمایل افراطی یا موفق نبودن والدین در دختر یا پسردار شدن باعث میشود آنها تربیتی مخالف با جنسیت فرزندشان اعمال كنند؛ مثلا خانوادهای كه دوست دارند پسردار شوند، اما دختردار میشوند فرزندشان را مثل پسرها بار میآورند، لباسهای پسرانه تن دخترشان میكنند یا او را مجبور به انجام فعالیتهای پسرانه میكنند و... این دسته از افراد نیز ترانسكشوال كاذب به حساب میآیند، چون یك عامل بیرونی علت ابتلای آنها به این اختلال است. معمولا این گروه از والدین هنگام نوجوانی یعنی درست زمانی كه فرزندشان برخلاف انتظار آنها رفتار میكند یا اصرار به ادامه رفتارهای جنس مخالفش دارد، تازه متوجه اشتباه و زیاده روی هایشان میشوند وبی گمان تصمیم آنها به بازگرداندن دوباره فرزندشان به جنس خودش، كاری سخت و دشوار خواهد بود.
وقتی بدن با روان هماهنگ نیست!
سه سالگی شروع آگاهی جنسی كودك است به این صورت كه كودك در ابتدا شناختی از اجزای تناسلی خود پیدا میكند و میفهمد پسر است یا دختر و بعد از آن نیز به تدریج متوجه تفاوتهای دو جنس میشود و از حدود چهار یا پنج سالگی هم علنا درباره مسائل جنسی كنجكاوی میكند، مثلا ممكن است از پدر و مادر خود بپرسد كه تفاوتهای بین دختر و پسر چیست؟ یا این كه چرا یكی دختر است و دیگری پسر و... به موازات همین آگاهی و شناخت جنسی است كه كودك نقشهای موافق جنسی خود را هم میپذیرد، برای مثال اگر دختر است تمایل دارد لاك بزند و موهایش را بلند كند، لباس دخترانه بپوشد و عروسك بازی كند و یا اگر پسر است دوست دارد ماشین بازی كند، اسامی بازیكنان فوتبال را حفظ كند و...
در دوران دبستان یعنی هفت تا 12 سالگی اغلب دوستیابیها به سمت جنس موافق است، اما با رسیدن به دوران نوجوانی و بلوغ مساله تمایلات جنسی شكلی دیگر به خود میگیرد. از این زمان به بعد نوجوان بهطور طبیعی به سمت جنس مخالف كشیده میشود كه این كشش طبیعی بیشتر در جهت شناخت قابلیتهای جسمی و تواناییهای خود، همجنسان و جنس مخالف است. برخی نوجوانان هنگام بلوغ یا شاید خیلی قبلتر از آن یعنی از دوران كودكی، با آن كه به لحاظ فیزیولوژیك، آناتومی و هورمونی به مانند یك دختر یا پسر هستند اما به لحاظ آگاهی، تمایلات، هویت و نقشپذیری جنسی كاملا مخالف با طبیعت بدنی خود رفتار و صحبت میكنند مثلا پسری از همان دوران كودكی ممكن است فكر كند دختر است یا روزی دختر خواهد شد، چنین افرادی مبتلا به اختلال هویت جنسی یا ترانسكشوال هستند.
گاهی عدمپذیرش جنسیت موقتی است
همانطور كه اشاره شد افرادی را كه آگاهی جنسی و نقشپذیری جنسی متفاوتی با وضعیت آناتومیكی بدنشان دارند، ترانسكشوال مینامند اما برخی افراد مبتلا به ترانسكشوال كاذب هستند یعنی بهصورت موقت و دورهای تحت تلاطمات روحی، عاطفی یا وابسته به نیازها و خواستهها در نقش جنس مخالف ایفای نقش میكنند به طور مثال دخترنوجوانی كه پذیرای قید و بندها و محدودیتهای خانوادگی نیست صرفا بهخاطر داشتن اختیار عمل و آزادی بیشتر سعی میكند مانند پسرها رفتار كند یا پسری كه بسیار احساسی و نیازمند نوازش است مانند دخترها رفتار میكند و... این افراد اغلب از جنس خودشان متنفر نیستند و قبول دارند و پذیرفتهاند كه چه جنسیتی دارند اما بهمنظور دریافت منفعتی یا اجابت خواستهای، آگاهی جنسیشان را به طور كاذب و دورهای تغییر میدهند.
نگران این رفتارها نباشید
برخی والدین با دیدن چند نشانه متضاد با جنسیت كودك شان احساس ترس و پریشانی میكنند. به این دسته از والدین باید بگوییم علائم و نشانههای ترانسكشوال فقط در بازیها و پوششهای كودك تجلی نمیكند، بلكه نشانهها را باید در تمامی حوزههای شخصیتی، هویتی، جنسی، رفتاری، اخلاقی و خانوادگی كودك جستوجو كرد، برای مثال در مواجهه با دختر بچه پنج سالهای كه فوتبال بازی میكند و در عین حال لباسهای دخترانه میپوشد و از همه مهمتر در پاسخ به سوال «تو دختر هستی یا پسر؟» پاسخ درست میدهد، جای هیچ نگرانی نیست اما در برابر كودكی كه از پوشیدن لباسهای متناسب با جنس خود بهشدت خودداری میكند یا در پاسخ به پرسش «تو دختر هستی یا پسر؟» خود را همجنس جنس مخالف خود میداند اندكی باید تامل كرد. روانشناسان معتقدند حتی در این شرایط نیز نمیتوان نظری قطعی اعلام كرد چه بسا ممكن است كودك در شرایطی خاص ترجیح دهد یا حتی تشویق شود مانند جنس مخالف رفتار كند بهطور مثال اگر پدری دختر دوست باشد بسیار احتمال دارد فرزند پسرش تنها بهمنظور جلب نظر و توجه او مانند دخترها رفتار كند یا حتی ممكن است پسری دیگر به دلیل تك پسر بودن یا حضور در جمعهای خانوادگی و فامیلی كه اكثریت آنها خانم هستند، از رفتارهای زنانه تقلید كند و آنها را بخشی از خزانه رفتاری خود بداند و... در چنین شرایطی باید به جای ترس و نگرانی بهدنبال روشهایی برای رفع نهادینه كردن این وضعیت ترانسكشوال كاذب بود؛ مثلا مانع جلب نظر او شود.
چه زمانی مساله جدی است؟
نقشپذیری جنسی تا حد زیادی تابع خانواده و محیط است؛ بهطور مثال یك دختر بچه از مادرش الگوبرداری میكند و یك پسربچه دوست دارد مانند پدرش رفتار كند، به همین دلیل خانوادهها باید از همان اوایل كودكی نقشپذیری فرزندشان را با آگاهی جنسی، آناتومی و فیزیولوژی بدنش هماهنگ كنند؛ بازی ها، فعالیتها و ورزشهایی كه متناسب با جنس كودك است را به او پیشنهاد دهند؛ مثلا دختر را تشویق به خالهبازی و آشپزی كنند و پسرها را متمایل به انجام خریدهای خانه و كارهایی اندك دشوار ترغیب نمایند. حال اگر پدر و مادر احساس كنند با وجود تربیت صحیح جنسی، رفتار فرزندشان موافق جنسیت او نیست مثلا پسرشان بیشتر دوست دارد رفتارهای مادرش را تقلید كند یا تمایلی به دوستی با گروه همسالان پسر خود ندارد یا در دوره نوجوانی به جای اینكه به سمت جنس مخالف كشیده شود، جنس موافق را انتخاب میكند یا چون خودش را دختر فرض میكند سمت پسرها كشیده میشود، خیلی ظریف و طنازانه صحبت كند،
لباس زنانه بپوشد، آرایش میكند، ابروهایش را بردارد و ... حتما باید به روانپزشك مراجعه كنند تا با مصاحبه، بررسیهای فیزیولوژیك و آناتومیك و آزمایشهای هورمونی مشخص شود فرزندشان مبتلا به ترانسكشوال واقعی است یا كاذب.
شاید مقصر پدر و مادر باشند!
گاهی تمایل افراطی یا موفق نبودن والدین در دختر یا پسردار شدن باعث میشود آنها تربیتی مخالف با جنسیت فرزندشان اعمال كنند؛ مثلا خانوادهای كه دوست دارند پسردار شوند، اما دختردار میشوند فرزندشان را مثل پسرها بار میآورند، لباسهای پسرانه تن دخترشان میكنند یا او را مجبور به انجام فعالیتهای پسرانه میكنند و... این دسته از افراد نیز ترانسكشوال كاذب به حساب میآیند، چون یك عامل بیرونی علت ابتلای آنها به این اختلال است. معمولا این گروه از والدین هنگام نوجوانی یعنی درست زمانی كه فرزندشان برخلاف انتظار آنها رفتار میكند یا اصرار به ادامه رفتارهای جنس مخالفش دارد، تازه متوجه اشتباه و زیاده روی هایشان میشوند وبی گمان تصمیم آنها به بازگرداندن دوباره فرزندشان به جنس خودش، كاری سخت و دشوار خواهد بود.