بازیگوشی كوتاه پاییز در تحریریه
ماجراهای ما و شما در ستون پشت صحنه كماكان پیش میرود و الهی هم كه همیشه پیش برود. مثلا برایتان بگوییم دبیرمان رفته سفر و احتمالا به رسم معمول این روزها كه همه در حال پیچاندنمان هستند، سوغاتی را بپیچاند.
جا دارد از گروه جامعه و دبیرش آقای مهدی آیینی دوستدار محیطزیست و رفیق شفیق پلنگ ایرانی هم تشكر كنیم كه دیروز وقتی حسابی هوای تحریریه گرم و بسته بود، بهرغم اینكه احتمالا كلی هم سردش شد، در تراس پشت سرش را باز كرد و گذاشت خنكای پاییزی كمی در كوچه پسكوچههای تحریریه (شما بخوانید سرویسهای مختلف) بدود و بازیگوشی كند. البته نامبرده به محض اینكه برای كاری به دفتر معاونان تحریریه رفت، اعضای گروه در را بستند و پاییز را هم فرستادند برود پی كارش.
این را هم بگوییم كه یكی از سرویسهای همسایه كه حسابی شلوغ است، دیروز ساكت بود. یكی از اشرار گروه مذكور رفته بود پابوس امام رضا(ع) و الهی كه با آرامش برگردد. اصل كاری هم خدا را شكر ماموریت بود و ما در آرامش كار كردیم.
در صفحه 10 جناب مسافر صادقخان علیزاده در آستانه طرح لایحه مالكیت فكری و هنری، رفته سراغ یكی از حقوقدانان و مشاوران و فراز و فرودهای تدوین این لایحه را حسابی چكش كاری كرده.[باقی هم فدای آگهی!]