روزنوشتهای حمید حسام از سفر به ژاپن همراه با جانبازان شیمیایی
با یادگارهای جنگ در سرزمین ساموراییها
احسان سالمی / روزنامهنگار
جنگ یك زبان بینالمللی است؛ یك زبان خشن و بیرحم كه یك سر آن ظالمان و سر دیگر آن مظلومان هستند؛ حالا روزی ممكن است اینمظلومان، غیرنظامیانی ژاپنی باشند كه در عرض چند ثانیه با انفجار یك بمب اتمی آمریكایی راهی دیار باقی میشوند و روزی دیگر رزمندگان مظلومی كه در جبهههای نبرد با دشمن بعث در اثر حمله ناجوانمردانه دشمن، آلوده بمبهای شیمیایی صدام و متحدانش میشوند. این هم دیگر از نكات جالب توجه پدیدهای به نام «جنگ» است كه آسیبدیدگانش در هر جای دنیا كه باشند، زبان هم را بهخوبی درك میكنند. به همین خاطر هم است كه حالا سالهاست انجمنهای مختلفی در ایران و ژاپن و چند كشور دیگر كه از آسیبدیدگان جنایتهای جنگی هستند؛ ارتباط مستمری را با هم شكل دادند.
حمید حسام، نویسنده فعال ادبیات دفاع مقدس، راوی یكی از سفرهای مشترك دو انجمن طرفدار صلح ایرانی و ژاپنی برای حضور در مراسم سالگرد بمباران اتمی شهر هیروشیمای ژاپن است. او كه همراه با تعدادی از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی به عنوان نمایندگان جمهوری اسلامی ایران راهی این سفر شدهاند، خاطراتش را در قالب كتاب «سفر به روایت سرفهها» منتشر كرده است.این كتاب مانند اغلب آثار حمید حسام، متنی به شدت روان و خواندنی دارد. نویسنده سعی كرده تا از دل خاطرات سفر به ژاپن، نقبی هم به اتفاقات و خاطرات رزمندگان حاضر در این سفر بزند؛ خاطراتی كه مخاطب كتاب را از دل خیابانهای ژاپن به قلب مناطق عملیاتی جنوب و غرب ایران میبرد. به این مورد باید عكسهای جالب نویسنده از سفر ژاپن و تصاویر آرشیویاش از رزمندگان حاضر در این سفر را هم اضافه كنید كه طراوت مضاعفی به این كتاب داده است.
چالش بر سر بازدید از موزه سربازان داوطلب مرگ
عبور از دروازه خدا
تضاد سنت و مدرنیسم همه جهان جدید از جمله ژاپن را تحت تاثیر قرار داده است. راوی «سفر به روایت سرفهها» درباره یكی از نمونههای مهم این تضاد در ژاپن امروزی مینویسد: «قبل از دیدن شاهكار كامیكازها [خلبانهای ژاپنی كه در جنگ جهانی دوم برای نشان دادن علاقه به وطن و امپراتور خود، با سوخت یكطرفه به ناوهای آمریكایی حاضر در اقیانوس آرام حمله میكردند] باید از زیر یك دروازه رد شویم كه میگویند خدا از زیر آن رد شده است! این دروازه را نه فقط در اینجا كه در هر جای مهم و مقدسشان میشود دید. ما همگی از زیر توری رد میشویم و به آستانه موزه یوشوكان میرسیم؛ موزهای كه طبقه روشنفكر و قاطبه جامعه امروز ژاپن، دیدن آن را تحریم كردهاند. چرا؟ پاسخش را جامعه امروز به جامعه سنتی ژاپن اینگونه میدهد: «دیدن موزه یوشوكان یادآور فجایع و جنایات و تا اندازهای تجاوزگری گذشتگان است و بازدید از موزه به معنای مهر تایید به این جنایات است.» برخلاف این گروه، عدهای دیگر ـ كه احتمالا صابون اورانیومی به تنشان خورده است ـ بر این باورند كه موزه یوشوكان، تاریخ و هویت گذشته ماست. این دعوای سنت و مدرنیسم [در بخشهای مختلف موزه] خودنمایی میكند.»
قطار پیشرفته ژاپنی كه بیش از 50 سال پیش ساخته شده
سفر با هواپیمای زمینی!
ژاپن از كشورهایی است كه در میان مردم جهان بهویژه در ایران به پیشرفتهای تكنولوژیكیاش معروف شده است. حمید حسام در بخشی از سفرنامه خود درباره مواجههاش با یكی از پیشرفتهای جالب ژاپنی مینویسد: «دم در سفارت ایستادهایم تا وَن بیاید و ما را ببرد به ایستگاه قطاری كه ژاپنیها به آن «شین كانسن» میگویند. من كه هیچ اسم خاصی را بیترجمه كتابت نمیكنم، از راهنمای سفارت درباره معنای این اسم میپرسم كه میگوید: «ژاپنیها به آن میگویند هواپیمای زمینی.» حتما هیجان دارد كه با سرعت هواپیما بروی، اما روی زمین و حال میدهد ناجور. قطار شین كانسن از سال 1962 همزمان با المپیك توكیو راهاندازی شد و آنقدر سریع میرود كه آب توی دلتان تكان نمیخورد. مسیر 1200 كیلومتری توكیو تا هیروشیما را حدود سه ساعت و نیم میرود، درست مانند سرعت یك هواپیمای مدرن. اما جالبتر از سرعت بالای قطار، نظم برنامهریزی برای توقف آن در ایستگاههای متعدد است. شاید باور نكنید، اما در این همه سال در مجموع 13 دقیقه تاخیر داشته است!»
برای همه تشنگان تاریخ
یاد كربلا وسط هیروشیما!
اما اصلیترین بخش سفرنامه «سفر به روایت سرفهها»، یادداشتهای نویسنده از تجربه حضور در مراسم سالگرد ادای احترام به درگذشتگان بمباران اتمی هیروشیماست. او در بخشی از یادداشتهایش درباره این مراسم از اتفاقی جالب مینویسد: «باید برویم و شاخه گلهایی را كه در بدو ورود بهدستمان داده بودند، زیر یادمان قوسی هیروشیما بگذاریم. میان این ولوله جمعیت، جماعتی جلوی یك اتاقك تجمع كردهاند. لیوانهای آب خنك ـ مثل نذری خودمان ـ را میگیرند و در آن گرما مینوشند. سر در این اتاقكها به انگلیسی نوشته شده است: «آب بنوشید به یاد كسانی كه تشنه ماندند و تشنه كشته شدند.» و من یك آن «كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا» در ذهنم تصویر میشود. اما اینجا كربلا نیست، هیروشیماست. اینجا هیروشیماست و شاید صدای كربلا فقط در ضربآهنگ سرفههای همان چند جانباز شنیده شود. گریه امانم نمیدهد. زمزمه میكنم «السلام علیك یا ابالعطش...» سلام بر تو ای حسین(ع)، ای پدر تشنگیها.» از آن آب خنك، یك لیوان جرعهجرعه سر میكشم و از میان آنهمه كشتگان تاریخ، یاد تشنگی بچهها در عملیات رمضان میافتم. به خودم میآیم. اینجا شلمچه نیست، هیروشیماست و كسانی كه آب خوردهاند، پشت سرهم از میزبان تشكر میكنند: «اریگاتو گوزای ماسته.»
اطلاعات فوری
عنوان: سفر به روایت سرفهها
نویسنده: حمید حسام
ناشر: سوره مهر
تعداد صفحات: 215
قیمت: 32 هزار تومان
پیشبینی زمان مطالعه: 4 تا 6 روز
حمید حسام، نویسنده فعال ادبیات دفاع مقدس، راوی یكی از سفرهای مشترك دو انجمن طرفدار صلح ایرانی و ژاپنی برای حضور در مراسم سالگرد بمباران اتمی شهر هیروشیمای ژاپن است. او كه همراه با تعدادی از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی به عنوان نمایندگان جمهوری اسلامی ایران راهی این سفر شدهاند، خاطراتش را در قالب كتاب «سفر به روایت سرفهها» منتشر كرده است.این كتاب مانند اغلب آثار حمید حسام، متنی به شدت روان و خواندنی دارد. نویسنده سعی كرده تا از دل خاطرات سفر به ژاپن، نقبی هم به اتفاقات و خاطرات رزمندگان حاضر در این سفر بزند؛ خاطراتی كه مخاطب كتاب را از دل خیابانهای ژاپن به قلب مناطق عملیاتی جنوب و غرب ایران میبرد. به این مورد باید عكسهای جالب نویسنده از سفر ژاپن و تصاویر آرشیویاش از رزمندگان حاضر در این سفر را هم اضافه كنید كه طراوت مضاعفی به این كتاب داده است.
چالش بر سر بازدید از موزه سربازان داوطلب مرگ
عبور از دروازه خدا
تضاد سنت و مدرنیسم همه جهان جدید از جمله ژاپن را تحت تاثیر قرار داده است. راوی «سفر به روایت سرفهها» درباره یكی از نمونههای مهم این تضاد در ژاپن امروزی مینویسد: «قبل از دیدن شاهكار كامیكازها [خلبانهای ژاپنی كه در جنگ جهانی دوم برای نشان دادن علاقه به وطن و امپراتور خود، با سوخت یكطرفه به ناوهای آمریكایی حاضر در اقیانوس آرام حمله میكردند] باید از زیر یك دروازه رد شویم كه میگویند خدا از زیر آن رد شده است! این دروازه را نه فقط در اینجا كه در هر جای مهم و مقدسشان میشود دید. ما همگی از زیر توری رد میشویم و به آستانه موزه یوشوكان میرسیم؛ موزهای كه طبقه روشنفكر و قاطبه جامعه امروز ژاپن، دیدن آن را تحریم كردهاند. چرا؟ پاسخش را جامعه امروز به جامعه سنتی ژاپن اینگونه میدهد: «دیدن موزه یوشوكان یادآور فجایع و جنایات و تا اندازهای تجاوزگری گذشتگان است و بازدید از موزه به معنای مهر تایید به این جنایات است.» برخلاف این گروه، عدهای دیگر ـ كه احتمالا صابون اورانیومی به تنشان خورده است ـ بر این باورند كه موزه یوشوكان، تاریخ و هویت گذشته ماست. این دعوای سنت و مدرنیسم [در بخشهای مختلف موزه] خودنمایی میكند.»
قطار پیشرفته ژاپنی كه بیش از 50 سال پیش ساخته شده
سفر با هواپیمای زمینی!
ژاپن از كشورهایی است كه در میان مردم جهان بهویژه در ایران به پیشرفتهای تكنولوژیكیاش معروف شده است. حمید حسام در بخشی از سفرنامه خود درباره مواجههاش با یكی از پیشرفتهای جالب ژاپنی مینویسد: «دم در سفارت ایستادهایم تا وَن بیاید و ما را ببرد به ایستگاه قطاری كه ژاپنیها به آن «شین كانسن» میگویند. من كه هیچ اسم خاصی را بیترجمه كتابت نمیكنم، از راهنمای سفارت درباره معنای این اسم میپرسم كه میگوید: «ژاپنیها به آن میگویند هواپیمای زمینی.» حتما هیجان دارد كه با سرعت هواپیما بروی، اما روی زمین و حال میدهد ناجور. قطار شین كانسن از سال 1962 همزمان با المپیك توكیو راهاندازی شد و آنقدر سریع میرود كه آب توی دلتان تكان نمیخورد. مسیر 1200 كیلومتری توكیو تا هیروشیما را حدود سه ساعت و نیم میرود، درست مانند سرعت یك هواپیمای مدرن. اما جالبتر از سرعت بالای قطار، نظم برنامهریزی برای توقف آن در ایستگاههای متعدد است. شاید باور نكنید، اما در این همه سال در مجموع 13 دقیقه تاخیر داشته است!»
برای همه تشنگان تاریخ
یاد كربلا وسط هیروشیما!
اما اصلیترین بخش سفرنامه «سفر به روایت سرفهها»، یادداشتهای نویسنده از تجربه حضور در مراسم سالگرد ادای احترام به درگذشتگان بمباران اتمی هیروشیماست. او در بخشی از یادداشتهایش درباره این مراسم از اتفاقی جالب مینویسد: «باید برویم و شاخه گلهایی را كه در بدو ورود بهدستمان داده بودند، زیر یادمان قوسی هیروشیما بگذاریم. میان این ولوله جمعیت، جماعتی جلوی یك اتاقك تجمع كردهاند. لیوانهای آب خنك ـ مثل نذری خودمان ـ را میگیرند و در آن گرما مینوشند. سر در این اتاقكها به انگلیسی نوشته شده است: «آب بنوشید به یاد كسانی كه تشنه ماندند و تشنه كشته شدند.» و من یك آن «كل یوم عاشورا و كل ارض كربلا» در ذهنم تصویر میشود. اما اینجا كربلا نیست، هیروشیماست. اینجا هیروشیماست و شاید صدای كربلا فقط در ضربآهنگ سرفههای همان چند جانباز شنیده شود. گریه امانم نمیدهد. زمزمه میكنم «السلام علیك یا ابالعطش...» سلام بر تو ای حسین(ع)، ای پدر تشنگیها.» از آن آب خنك، یك لیوان جرعهجرعه سر میكشم و از میان آنهمه كشتگان تاریخ، یاد تشنگی بچهها در عملیات رمضان میافتم. به خودم میآیم. اینجا شلمچه نیست، هیروشیماست و كسانی كه آب خوردهاند، پشت سرهم از میزبان تشكر میكنند: «اریگاتو گوزای ماسته.»
اطلاعات فوری
عنوان: سفر به روایت سرفهها
نویسنده: حمید حسام
ناشر: سوره مهر
تعداد صفحات: 215
قیمت: 32 هزار تومان
پیشبینی زمان مطالعه: 4 تا 6 روز