انگیزههای راهزنی هوایی آمریکاییها و سناریوهای احتمالی ایران در پاسخ به این اقدام
گوشمالی گردنهگیرهای فرنگی
«پرواز شماره ویلیام پنج یک یک پنج دو! این صدای شکاری نیروی هوایی ایالات متحده است. شما رهگیری شدهاید.» احتمالا این عبارت یا چیزی شبیه این، باب مکالمه جنگندههای اف-15 نیروی هوایی ارتش ایالات متحده را با خلبان ایرباس ماهان در شرق عراق و مناطق هممرز با سوریه باز کرده است. پرنده غولپیکر 29 ساله ایرانی که توسط جتهای جنگی خاکستری رنگ ارتش آمریکا احاطه شد و در ادامه هم اتفاقاتی برایش رقم خورد که حتما تا الان شنیده یا خواندهاید. قبل از اینکه کم و کیف این ماجرا را تحلیل کنیم و کمی درباره نشانهها و علائم این کار غیرعرف آمریکاییها صحبت کنیم، اجازه بدهید خلاصه دقیقتری از ماجرا را با هم مرور کنیم.
دقیقا چه شد؟
طبق آنچه گراف پروازی میگوید، ایرباس 310 ماهان حدودا ساعت 19 و 10 دقیقه پنجشنبه دوم مرداد 1399 به وقت تهران، باند 4200 متری فرودگاه بینالمللی امام خمینی(ره) را به مقصد فرودگاه بینالمللی رفیق حریری بیروت ترک کرده است. هواپیما به محض جدا شدن از باند شروع به اوجگیری میکند و حدود 20 دقیقه بعد به ارتفاع کروز خود در 34 هزارپایی(10 هزار و 200 متری) از سطح زمین میرسد؛ ارتفاعی که تا نزدیکی مقصد باید با آن طی مسیر کند و درنهایت هم در بیروت فرود بیاید. ارتفاعی که در آن کمترین مصرف سوخت و بیشترین سرعت را دارد.
حوالی ساعت 20 و 40 دقیقه به وقت تهران پرواز W51152(همان IRM1152) با سرعت تقریبی 810 کیلومتری بر ساعت در حال عبور از منطقه مرزی غرب عراق و جنوبغرب سوریه در آسمان التنف بوده که سر و کله جنگندههای اف-15 ایالات متحده پیدا میشود. جتهایی که احتمالا از پایگاه نظامی موفق السلطی در شرق اردن تیکآف کردهاند. موفق السلطی چند سالی است میزبان تعدادی از نیروهای نظامی و ناوگان رزمی ارتش ایالات متحده است. تعقیب و گریزهای دو جنگنده آمریکایی و ایرباس غولپیکر ایرانی از این لحظه وارد 100 ثانیه مهیج میشود. اینکه بین خلبانهای آمریکایی و ایرانی چه گذشته و خلبانهای اف-15 چه درخواستی از خلبان ایرانی داشتهاند، معلوم نیست. هیچ یک از طرفین هم تا لحظه تنظیم این گزارش فایل مکالمه را منتشر نکردهاند.
با این حال، طبق ویدئوهایی که بیرون آمده تا حدی میشود حدس زد چه اتفاقی افتاده. اف-15های ایالات متحده احتمالا ابتدا در کنار ایرباس شروع به پرواز میکنند. در ویدئویی که توسط یکی از مسافران ضبط شده، پرواز جنگنده آمریکایی در کنار بال ایرباس ایرانی از پنجره هواپیما مشهود است. چیزی شبیه همان اتفاقی که چند سال قبل برای ایرباس ماهان توسط جنگندههای عربستان سعودی در آسمان یمن دیده بودیم. در ادامه معلوم نیست بین اف-15ها و ایرباس چه میگذرد که خلبانهای آمریکایی به این هم راضی نمیشوند. آنها احتمالا در مرحله دوم از روبهرو به ایرباس نزدیک شده و خلبان ایرانی را وادار به مانوری میکنند که برای پرندهای به آن عظمت تا حدی خطرناک است.
خلبان ایرباس- احتمالا به دلیل مواجهه با نزدیک شدن اف-15 از روبهرو- دماغه هواپیما را اندکی به پایین متمایل و سپس با سرعت زیادی اقدام به افزایش ارتفاع میکند. ضربه اول، اینجا به مسافران وارد میشود. بهخصوص که احتمالا تعداد زیادی از مسافران هم کمربند ایمنی خودشان را باز کرده بودند. افزایش ارتفاع ایرباس از خط کروز 34 هزار پایی هم گذشته و 600 پا از ارتفاع کروز اولیه خود بالاتر میرود. این افزایش ناگهانی ارتفاع باعث افت یکباره سرعت پرنده میشود. احتمالا خلبان ایرباس برای جبران این افت سرعت تصمیم میگیرد دوباره و یکباره به سمت زمین شیرجه بزند، چرا که کاهش سرعت هواپیما خطر سقوط را به دنبال دارد. اینجا مسافران ضربه دوم را دریافت میکنند. طبق گفته بعضی از مسافران، این کاهش ارتفاع به حدی ناگهانی و سریع بوده که بعضی از آنها به سقف هواپیما خوردهاند. ایرباس ساعت 16 و 15 دقیقه و 18 ثانیه به وقت گرینویچ برابر با ساعت 20 و 45 دقیقه به وقت تهران به ارتفاع و سرعت پایدار پروازیاش باز میگردد. درنهایت هم حوالی ساعت 21 و 30 دقیقه به وقت تهران در باند فرودگاه بینالمللی رفیق حریری بیروت به زمین مینشیند.
چرا این اتفاق افتاد؟
پاسخ به این سوال قدری مفصل است. بعضی وقایع این روزهای منطقه و شرایط منطقهای را باید کنار هم گذاشت تا بتوان به تحلیل دقیقتری دست یافت. تقریبا دو سه سال است بازیگران اصلی نزاعهای یک دهه اخیر غرب آسیا، درگیریهای نیابتی را کنار گذاشته و راسا و شخصا وارد میدان شدهاند. تا یک دهه قبل اگر گروههای محور مقاومت به رهبری ایران و محور استکبار به رهبری ایالات متحده و رژیم صهیونیستی به طور نیابتی با یکدیگر درگیر بودند، حالا اما این نزاعهای نیابتی کنار رفته است. جمهوری اسلامی در یک دهه اخیر استخوان ترکانده و در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای است. سه دهه قبل اگر رقبای منطقهای مانند صدام حسین و عربستان سعودی و بعضی مرتجعان منطقهای حریف ایران بودند، حالا کار از این حرفها گذشته.
زد و خوردهای مستقیم ایالات متحده و رژیم صهیونیستی از یک سو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر را باید در این فضا تحلیل کرد. حیاط خلوت ایالات متحده و مرتجعان در حال تبدیل به یک عقبه استراتژیک برای ایران شده است. بازیگران نیابتی هم دیگر هماورد این رقیب قدرتمند تازهنفس با جمعیت عظیم جوان و روند رو به رشد توسعه علمی و فرهنگی نیستند. همین هم باعث میشود ارباب مرتجعان، خود شخصا وارد میدان نبرد شود. فرو ریختن حائل بین ایران و آمریکا در دوسه سال اخیر را در چنین بستری باید تحلیل شود. حالا در ادامه سوال بعدی به میان میآید؛ آمریکاییها به دنبال چه هستند؟!
جای پای ایران در سوریه در حال محکمتر شدن است. استقرار در سوریه از چند جهت به ضرر اردوگاه ایالات متحده و متحدان اوست. نخست آنکه سوریه، عقبه پشتیبانی از مقاومت لبنان است؛ عقبهای که سالهای 2011 تا 2014 از دست رفته تلقی میشد. حالا بعد از چند سال ورق کاملا برگشته است. دولت بشار اسد نه تنها سقوط نکرده، بلکه کشورهای مرتجع عربی منطقه که زمانی در حمایت از گروههای معارض سوری از هیچ کمکی دریغ نمیکردند، حالا یک به یک سفارتخانههای خود را در دمشق باز میکنند و مشغول عادی کردن روابط خود با دولت سوریه هستند. جمهوری اسلامی با همه مشکلات اقتصادی و داخلی خود اما هنوز قدرتمندانه در سوریه حضور دارد. تقریبا همه کارهای برای به زمینزدن سوریه و به دنبال آن مقاومت لبنان و جمهوری اسلامی به در بسته خورده.
شما اگر جای دولتمردان جنگطلب کاخ سفید باشید، چه راهی پیش رو داشتید بهجز رفتن به سراغ سرچشمه اصلی و قطع مسیر پشتیبانی و بریدن دست و پای بلند ایران در منطقه از شام و سوریه و لبنان گرفته تا عراق و یمن. ترور سردار قاسم سلیمانی و وقایع بعدی از جمله آنچه در شامگاه پنجشنبه گذشته رخ داد هم در همین راستا قابل تحلیل است. آمریکاییها احتمالا به تصور اینکه ایران تحت عنوان پرواز غیرنظامی و مسافربری در حال انتقال محمولههای ارزشمند نظامی به سوریه و تقویت ارتش این کشور هستند(توافق چند هفته قبل رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی را با وزارت دفاع سوریه مرور کنید) قصد گردنهگیری و توقیف محموله ارسالی را داشتند غافل از آنکه به کاهدان زدهاند.
چه باید کرد؟
اقدام اخیر آمریکاییها یک زنگ هشدار برای جمهوری اسلامی است. راهزنان هوایی در پی ناامن کردن کریدور هوایی جبهه مقاومت هستند. ترجمه این حرف یعنی پل هوایی تهران - دمشق که فعلا یگانه مسیر پشتیبانی از جبهه مقاومت است احتمالا در آینده با خطرهای دیگری هم از سوی راهزنان گردنهبگیر روبهرو خواهد شد. احتمالا اتفاق شامگاه پنجشنبه در آسمان منطقه مرزی سوریه - عراق یک اقدام ناشیانه بود که البته پرده از یک تصمیم مهم آمریکاییها برداشت. پرواز مزبور اگر یک پروز ترابری میبود به احتمال زیاد توقیف شده و به زور در پایگاه آمریکاییها در اردن یا سایر پایگاههایشان در منطقه به زمین نشانده میشد. اتاق فکر آمریکایی-اسرائیلی-سعودی به هر دلیل درست یا نادرست به این نتیجه رسیده که جمهوری اسلامی حداقل تا آبان سال جاری دست به اقدام تندی علیه آمریکا و اسرائیل نخواهد زد.
همین هم باعث شده محور سعودی -اسرائیلی -آمریکایی جریتر شده و دست به اقدامات تندی بزند. احتمالا این اقدامات تند را تا چند ماه آینده ادامه خواهد داد. جنگ نخواهد شد، ولی زد و خوردهای پراکنده و بزن دررویی بین طرفین دور از ذهن نخواهد بود. حوادث یکی دو هفته اخیر در سوریه و اتفاق شبهخرابکارانه سایت نطنز هم در این چارچوب قابل تحلیل است. ظاهرا اولین اقدام آنها در توقیف پرواز هواپیمای ایرانی به در بسته خورده. احتمالا جمهوری اسلامی برای خنثی کردن طرح ناامنی کریدور هوایی تهران -دمشق دست به طراحی متقابل خواهد زد.
سناریوهای احتمالی قابل پیشبینی میتواند شامل چنین بستهای باشد: پیگیری سیاسی و دیپلماتیک در مجامع بینالمللی، هشدار جدی به کشورهای همپیمان و میزبان نظامیان آمریکایی در منطقه مشابه آنچه در عملیات عینالاسد اتفاق افتاد و درنهایت هم گسترش جبهه نبرد و مقابل به مثل در عرصههای دیگری مانند خلیجفارس و تنگه هرمز. کسی چه میداند شاید دور از ذهن نباشد تکرار توقیف نفتکش بیگانه در خلیجفارس این مرتبه اما برای شناوری که پرچمی غیر از پرچم انگیس را روی عرشه خود دارد. ایرانیان نشان دادهاند راهزنان را خوب گوشمالی میدهند.
دقیقا چه شد؟
طبق آنچه گراف پروازی میگوید، ایرباس 310 ماهان حدودا ساعت 19 و 10 دقیقه پنجشنبه دوم مرداد 1399 به وقت تهران، باند 4200 متری فرودگاه بینالمللی امام خمینی(ره) را به مقصد فرودگاه بینالمللی رفیق حریری بیروت ترک کرده است. هواپیما به محض جدا شدن از باند شروع به اوجگیری میکند و حدود 20 دقیقه بعد به ارتفاع کروز خود در 34 هزارپایی(10 هزار و 200 متری) از سطح زمین میرسد؛ ارتفاعی که تا نزدیکی مقصد باید با آن طی مسیر کند و درنهایت هم در بیروت فرود بیاید. ارتفاعی که در آن کمترین مصرف سوخت و بیشترین سرعت را دارد.
حوالی ساعت 20 و 40 دقیقه به وقت تهران پرواز W51152(همان IRM1152) با سرعت تقریبی 810 کیلومتری بر ساعت در حال عبور از منطقه مرزی غرب عراق و جنوبغرب سوریه در آسمان التنف بوده که سر و کله جنگندههای اف-15 ایالات متحده پیدا میشود. جتهایی که احتمالا از پایگاه نظامی موفق السلطی در شرق اردن تیکآف کردهاند. موفق السلطی چند سالی است میزبان تعدادی از نیروهای نظامی و ناوگان رزمی ارتش ایالات متحده است. تعقیب و گریزهای دو جنگنده آمریکایی و ایرباس غولپیکر ایرانی از این لحظه وارد 100 ثانیه مهیج میشود. اینکه بین خلبانهای آمریکایی و ایرانی چه گذشته و خلبانهای اف-15 چه درخواستی از خلبان ایرانی داشتهاند، معلوم نیست. هیچ یک از طرفین هم تا لحظه تنظیم این گزارش فایل مکالمه را منتشر نکردهاند.
با این حال، طبق ویدئوهایی که بیرون آمده تا حدی میشود حدس زد چه اتفاقی افتاده. اف-15های ایالات متحده احتمالا ابتدا در کنار ایرباس شروع به پرواز میکنند. در ویدئویی که توسط یکی از مسافران ضبط شده، پرواز جنگنده آمریکایی در کنار بال ایرباس ایرانی از پنجره هواپیما مشهود است. چیزی شبیه همان اتفاقی که چند سال قبل برای ایرباس ماهان توسط جنگندههای عربستان سعودی در آسمان یمن دیده بودیم. در ادامه معلوم نیست بین اف-15ها و ایرباس چه میگذرد که خلبانهای آمریکایی به این هم راضی نمیشوند. آنها احتمالا در مرحله دوم از روبهرو به ایرباس نزدیک شده و خلبان ایرانی را وادار به مانوری میکنند که برای پرندهای به آن عظمت تا حدی خطرناک است.
خلبان ایرباس- احتمالا به دلیل مواجهه با نزدیک شدن اف-15 از روبهرو- دماغه هواپیما را اندکی به پایین متمایل و سپس با سرعت زیادی اقدام به افزایش ارتفاع میکند. ضربه اول، اینجا به مسافران وارد میشود. بهخصوص که احتمالا تعداد زیادی از مسافران هم کمربند ایمنی خودشان را باز کرده بودند. افزایش ارتفاع ایرباس از خط کروز 34 هزار پایی هم گذشته و 600 پا از ارتفاع کروز اولیه خود بالاتر میرود. این افزایش ناگهانی ارتفاع باعث افت یکباره سرعت پرنده میشود. احتمالا خلبان ایرباس برای جبران این افت سرعت تصمیم میگیرد دوباره و یکباره به سمت زمین شیرجه بزند، چرا که کاهش سرعت هواپیما خطر سقوط را به دنبال دارد. اینجا مسافران ضربه دوم را دریافت میکنند. طبق گفته بعضی از مسافران، این کاهش ارتفاع به حدی ناگهانی و سریع بوده که بعضی از آنها به سقف هواپیما خوردهاند. ایرباس ساعت 16 و 15 دقیقه و 18 ثانیه به وقت گرینویچ برابر با ساعت 20 و 45 دقیقه به وقت تهران به ارتفاع و سرعت پایدار پروازیاش باز میگردد. درنهایت هم حوالی ساعت 21 و 30 دقیقه به وقت تهران در باند فرودگاه بینالمللی رفیق حریری بیروت به زمین مینشیند.
چرا این اتفاق افتاد؟
پاسخ به این سوال قدری مفصل است. بعضی وقایع این روزهای منطقه و شرایط منطقهای را باید کنار هم گذاشت تا بتوان به تحلیل دقیقتری دست یافت. تقریبا دو سه سال است بازیگران اصلی نزاعهای یک دهه اخیر غرب آسیا، درگیریهای نیابتی را کنار گذاشته و راسا و شخصا وارد میدان شدهاند. تا یک دهه قبل اگر گروههای محور مقاومت به رهبری ایران و محور استکبار به رهبری ایالات متحده و رژیم صهیونیستی به طور نیابتی با یکدیگر درگیر بودند، حالا اما این نزاعهای نیابتی کنار رفته است. جمهوری اسلامی در یک دهه اخیر استخوان ترکانده و در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای است. سه دهه قبل اگر رقبای منطقهای مانند صدام حسین و عربستان سعودی و بعضی مرتجعان منطقهای حریف ایران بودند، حالا کار از این حرفها گذشته.
زد و خوردهای مستقیم ایالات متحده و رژیم صهیونیستی از یک سو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر را باید در این فضا تحلیل کرد. حیاط خلوت ایالات متحده و مرتجعان در حال تبدیل به یک عقبه استراتژیک برای ایران شده است. بازیگران نیابتی هم دیگر هماورد این رقیب قدرتمند تازهنفس با جمعیت عظیم جوان و روند رو به رشد توسعه علمی و فرهنگی نیستند. همین هم باعث میشود ارباب مرتجعان، خود شخصا وارد میدان نبرد شود. فرو ریختن حائل بین ایران و آمریکا در دوسه سال اخیر را در چنین بستری باید تحلیل شود. حالا در ادامه سوال بعدی به میان میآید؛ آمریکاییها به دنبال چه هستند؟!
جای پای ایران در سوریه در حال محکمتر شدن است. استقرار در سوریه از چند جهت به ضرر اردوگاه ایالات متحده و متحدان اوست. نخست آنکه سوریه، عقبه پشتیبانی از مقاومت لبنان است؛ عقبهای که سالهای 2011 تا 2014 از دست رفته تلقی میشد. حالا بعد از چند سال ورق کاملا برگشته است. دولت بشار اسد نه تنها سقوط نکرده، بلکه کشورهای مرتجع عربی منطقه که زمانی در حمایت از گروههای معارض سوری از هیچ کمکی دریغ نمیکردند، حالا یک به یک سفارتخانههای خود را در دمشق باز میکنند و مشغول عادی کردن روابط خود با دولت سوریه هستند. جمهوری اسلامی با همه مشکلات اقتصادی و داخلی خود اما هنوز قدرتمندانه در سوریه حضور دارد. تقریبا همه کارهای برای به زمینزدن سوریه و به دنبال آن مقاومت لبنان و جمهوری اسلامی به در بسته خورده.
شما اگر جای دولتمردان جنگطلب کاخ سفید باشید، چه راهی پیش رو داشتید بهجز رفتن به سراغ سرچشمه اصلی و قطع مسیر پشتیبانی و بریدن دست و پای بلند ایران در منطقه از شام و سوریه و لبنان گرفته تا عراق و یمن. ترور سردار قاسم سلیمانی و وقایع بعدی از جمله آنچه در شامگاه پنجشنبه گذشته رخ داد هم در همین راستا قابل تحلیل است. آمریکاییها احتمالا به تصور اینکه ایران تحت عنوان پرواز غیرنظامی و مسافربری در حال انتقال محمولههای ارزشمند نظامی به سوریه و تقویت ارتش این کشور هستند(توافق چند هفته قبل رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی را با وزارت دفاع سوریه مرور کنید) قصد گردنهگیری و توقیف محموله ارسالی را داشتند غافل از آنکه به کاهدان زدهاند.
چه باید کرد؟
اقدام اخیر آمریکاییها یک زنگ هشدار برای جمهوری اسلامی است. راهزنان هوایی در پی ناامن کردن کریدور هوایی جبهه مقاومت هستند. ترجمه این حرف یعنی پل هوایی تهران - دمشق که فعلا یگانه مسیر پشتیبانی از جبهه مقاومت است احتمالا در آینده با خطرهای دیگری هم از سوی راهزنان گردنهبگیر روبهرو خواهد شد. احتمالا اتفاق شامگاه پنجشنبه در آسمان منطقه مرزی سوریه - عراق یک اقدام ناشیانه بود که البته پرده از یک تصمیم مهم آمریکاییها برداشت. پرواز مزبور اگر یک پروز ترابری میبود به احتمال زیاد توقیف شده و به زور در پایگاه آمریکاییها در اردن یا سایر پایگاههایشان در منطقه به زمین نشانده میشد. اتاق فکر آمریکایی-اسرائیلی-سعودی به هر دلیل درست یا نادرست به این نتیجه رسیده که جمهوری اسلامی حداقل تا آبان سال جاری دست به اقدام تندی علیه آمریکا و اسرائیل نخواهد زد.
همین هم باعث شده محور سعودی -اسرائیلی -آمریکایی جریتر شده و دست به اقدامات تندی بزند. احتمالا این اقدامات تند را تا چند ماه آینده ادامه خواهد داد. جنگ نخواهد شد، ولی زد و خوردهای پراکنده و بزن دررویی بین طرفین دور از ذهن نخواهد بود. حوادث یکی دو هفته اخیر در سوریه و اتفاق شبهخرابکارانه سایت نطنز هم در این چارچوب قابل تحلیل است. ظاهرا اولین اقدام آنها در توقیف پرواز هواپیمای ایرانی به در بسته خورده. احتمالا جمهوری اسلامی برای خنثی کردن طرح ناامنی کریدور هوایی تهران -دمشق دست به طراحی متقابل خواهد زد.
سناریوهای احتمالی قابل پیشبینی میتواند شامل چنین بستهای باشد: پیگیری سیاسی و دیپلماتیک در مجامع بینالمللی، هشدار جدی به کشورهای همپیمان و میزبان نظامیان آمریکایی در منطقه مشابه آنچه در عملیات عینالاسد اتفاق افتاد و درنهایت هم گسترش جبهه نبرد و مقابل به مثل در عرصههای دیگری مانند خلیجفارس و تنگه هرمز. کسی چه میداند شاید دور از ذهن نباشد تکرار توقیف نفتکش بیگانه در خلیجفارس این مرتبه اما برای شناوری که پرچمی غیر از پرچم انگیس را روی عرشه خود دارد. ایرانیان نشان دادهاند راهزنان را خوب گوشمالی میدهند.
تیتر خبرها
-
بازنشانی روحانیت در سریالهای سیما
-
استخراج جام از دل نفت
-
و اینـــــــــک داروی ایرانی کرونا
-
آمریکا در هوای ماجراجویی
-
زیر و بم یک وام برای اجارهنشینها
-
پلیـسی یا خـانوادگی؟ مسـاله ایـن است!
-
كرونا دات نمایشگاه كتاب دات كام!
-
آفتـــاب از اینجــا طلــوع میکنـد
-
آخرین عملیات مرتضی
-
وزیر کار با حضور در تحریریه جامجم درگذشت روحا... رجایی را تسلیت گفت
-
گوشمالی گردنهگیرهای فرنگی