نسخه Pdf

راز جسد تکه‌تکه در میان پتو

راز جسد تکه‌تکه در میان پتو

امیرعلی حقیقت‌طلب تپش

 پرونده زن میانسال که در اقدامی هولناک بعد از کشتن شوهر سابقش، جسد او را تکه‌تکه کرده بود در دادگاه جنایی بررسی شد. وکیل متهم ادعا دارد، این زن بیمار روانی است و به خاطر بیماری‌اش مرتکب قتل شده است؛ ادعایی که کارشناسان پزشکی‌قانونی آن را رد کرده‌اند. 
ماجرا از دو سال قبل و با گزارش کشف جسدی توسط راننده‌ای فاش و رسیدگی به پرونده آغاز شد. ماموران خود را به آدرس مورد نظر رساندند که راننده تاکسی گفت: ساعتی قبل زنی را به عنوان دربستی سوار کردم. از من خواست او را به خارج از شهر ببرم. بسته‌ای همراه داشت که وقتی می‌خواست آن را داخل خودرو بگذارد متوجه شدم جسد تکه‌تکه شده مردی در میان پتو پیچیده شده است. 
ماموران زن میانسال را دستگیر کرده و به تحقیق از او پرداختند که اظهار کرد: من و همسرم ۲۲ سال قبل با هم ازدواج کردیم اما شوهرم معتاد بود. ما صاحب یک دختر بودیم اما چون از بدرفتاری‌های او خسته شده بودم از ابراهیم جدا شدم. دخترم با پدرش زندگی می‌کرد و من گاهی اوقات به ملاقات دخترم می‌رفتم. مدتی بود دختر ۲۰ ساله‌ام به‌شدت بی‌تابی می‌کرد و از من می‌خواست تا بار دیگر با پدرش ازدواج کنم و به خانه آنها برگردم، اما چون می‌دانستم شوهرم مرد بدخلقی است قبول نکردم. دخترم بعضی اوقات به دیدنم می‌آمد تا این‌که از دخترم شنیدم پدرش اعتیادش را ترک کرده و از من خواست دوباره با هم زندگی کنیم. قبول کردم اما چند روز بعد متوجه شدم او هنوز مواد مصرف می‌کند. آنجا بود که حس گذشته‌ام برگشت و به فکر انتقام افتادم. روز حادثه با ضربات چاقو او را کشتم و سرش را از بدنش جدا کردم. برای این‌که بتوانم جسد را جابه‌جا کنم آن را تکه‌تکه کرده و داخل پتو گذاشتم و تاکسی دربست گرفتم، اما هنگام انتقال جسد دست جنازه شوهرم بیرون آمد و راننده متوجه شد.پس از اعترافات این زن، دخترش با مراجعه به دادسرا از مادرش شکایت کرد و برای او قصاص خواست و گفت: پدرم معتاد و بداخلاق بود اما دلیل نمی‌شد که مادرم او را به قتل برساند.در ادامه، پرونده محبوبه به کمیسیون پزشکی قانونی ارسال شد تا سلامت روانی‌اش بررسی شود که بعد از کش‌وقوس‌های فراوان، کمیسیون 9 نفره نظر دادند که بیماری او در حدی نیست که رافع مسوولیتش باشد و بیماری روانی او بعد از ارتکاب قتل ایجاد شده است. 
به‌این ترتیب پرونده با صدور کیفرخواست به اتهام قتل عمدی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهم در شعبه دهم پای میز محاکمه قرار گرفت. در این جلسه اولیای‌دم برای قاتل درخواست قصاص کردند سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: شوهرم را کشتم چون به من ظلم می‌کرد؛ البته قصدم کشتن او نبود. ابراهیم به من حمله کرد و من در دفاع از خود او را کشتم. یک لحظه کنترلم را از دست دادم و از کار خود پشیمانم.
سپس وکیل‌مدافع او در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از موکلش گفت: این پرونده دارای نواقصی است و پزشکی قانونی در مراحلی موکلم را بیمار تشخیص داده که درخواست دارم این موضوع بررسی شود. تحقیقات هم در دادسرا کامل نیست و صحنه قتل بازسازی نشده است.
با توجه به نواقص پرونده، قضات پرونده را به دادسرا بازگرداندند تا تحقیقات بیشتری صورت بگیرد.
ضمیمه قاب کوچک