فیلمنامه‌نویسی برای تمام فصول

نگاهی به کارنامه کامبوزیا پرتوی که دیروز درگذشت

فیلمنامه‌نویسی برای تمام فصول

روز گذشته کامبوزیا پرتوی درگذشت. کارگردان و فیلمنامه‌نویسی که شاید بشود ثابت‌قدم بودن او در فیلمنامه نویسی را مهم‌ترین خصیصه‌اش دانست. کامبوزیا پرتوی 65 سال قبل در رشت به دنیا آمد و گرچه در ابتدا قصد تحصیلات آکادمیک داشت و تلاش داشت تا تحصیلاتش را در دانشکده هنر‌های دراماتیک سابق (دانشکده سینما و تئاتر) دانشگاه هنر به سرانجام برساند اما شرایط اجتماعی آن روزگار و علائق او مانع ادامه تحصیلش شد. پرتوی در نهایت ، تحصیل را ناتمام گذاشت. اما فیلمنامه‌نویسی دغدغه‌ای بود که هیچ‌گاه دست از سرش برنداشت. او که در دوران دانشجویی چند فیلم کوتاه مستند و داستانی برای تلویزیون ایران کارگردانی کرده بود، این مسیر را ادامه داد و آنقدر نوشت و نوشت که سال‌ها بعد ۴ بار موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه از جشنواره فیلم فجر شد. او فعالیت هنری خود را با ساخت فیلم‌های کوتاه در سینمای آزاد دماوند آغاز کرد، بعد از مدتی نخستین فیلم بلند داستانی‌اش را با نام عینک برای شبکه دوم تلویزیون ساخت و کارگردانی در سینمای حرفه‌ای را با فیلم ماهی تجربه کرد.

 یادگارهای شیرین دهه 60
اما از شیرین یادگارهای پرتوی برای سینمای ما می‌شود به گلنار و گربه آوازه‌خوان  اشاره کرد. گلنار یک فیلم موزیکال لطیف و کودکانه که سال 67 غوغایی در سینما به پا کرد و باعث شد تا سینمای کودک دوباره جدی گرفته شود. بعد از آن و در همان سال پرتویی یک یادگار دیگر هم برای کودکان به جا گذاشت.گربه آوازه‌خوان که حکایت چند گربه جاهل بود و بچه‌ها شعر و آهنگش را زمزمه می‌کردند.
سال 69 پرتویی با بازی بزرگان به سینمای دفاع مقدس ادای دین کرد. اما نه از نگاه سخت و خشن جنگ که از نگاهی لطیف و با محور قرار‌دادن چند کودک که یکباره خود را در میان آتش و خون می‌بینند. آن سال‌ها،  سال‌های پرتوی بود و هر کاری که می‌کرد می‌شد محور و مرکز کلی اتفاق و خبر. کارهایی مثل نویسندگی  سریال گل‌پامچال که در میان مجموعه‌های تلویزیون یک اتفاق بود و بعد از مدت‌ها دوباره یک سریال، خیابان خلوت می‌کرد.
گل پامچال که ابوالقاسم طالبی آن را کارگردانی کرد از مهم‌ترین اتفاق‌های آن سال‌ها بود و توانست به موضوع جنگ و مهاجران جنگ از منظری دیگر بپردازد و مردم را هم با خود همراه کند.
 یک گام به پس، یک گام به پیش
بعد از آن و در دهه 70 پرتوی نتوانست موفقیت‌های دهه 60 را ادامه دهد. فیلم‌های علی و دنی ۱۳۷۹ به کارگردانی وحید نیکخواه‌ آزاد، قطعه ناتمام به کارگردانی مازیار میری، دایره به کارگردانی    جعفر پناهی و برخورد به کارگردانی سیروس الوند  را نوشت و خودش هم دو فیلم ننه لالا و فرزندانش و افسانه دو خواهر ۱۳۷۳ را ساخت که البته هیچ‌کدام از این فیلم‌ها نتوانستند موفقیت‌های سابق او را تکرار کنند.
 اوج دوباره در دهه 80
اما دهه 80 دوباره نام پرتوی با نوشتن فیلمنامه «من ترانه پانزده سال دارم» به کارگردانی رسول صدرعاملی بر سر زبان‌ها افتاد. فیلمی که توانست هم گیشه را فتح کند و هم دل منتقدان را.  او سال 80 جایزه بهترین فیلمنامه را برای این فیلم از بیستمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.
انگار دوباره روزهای اوج پرتوی شروع شده بود. او این‌بار دوباره با نوشتن ایستگاه متروک همه نگاه‌ها را متوجه خود کرد. فیلمی به کارگردانی علیرضا رئیسیان   که البته فیلمنامه آن را پرتوی به همراه عباس کیارستمی نوشته بودند. فیلمی که دورخیز دوباره پرتوی برای رسیدن به روزهای اوجش را نشان می‌داد. ایستگاه متروک با بازی لیلا حاتمی و محمود پاک‌نیت از اتفاق‌های سینما در سال 80 بود.
 بعد از این فیلم بود که او دوباره هوس ساخت فیلم کرد و کافه ترانزیت را ساخت. او گرچه برای ساخت فیلم ماهی جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم جیفونی ایتالیا و جایزه یونیسف از جشنواره فیلم برلین و جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم آدلاید استرالیا را به دست آورد اما وقتی کافه ترانزیت را ساخت اسمش به عنوان یک کارگردان قابل دهان به دهان چرخید و سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را از جشنواره فیلم فجر و تندیس زرین جشن خانه سینما را  کسب کرد.
پرتوی همچنین برای کارگردانی این فیلم جایزه جشنواره بین‌المللی فیلم مار دل پلاتا و جایزه فیپرشی جشنواره بین‌المللی فیلم داکا و نامزد هوگو طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو، نامزد جایزه بالن طلایی جشنواره سه قاره در سال ۲۰۰۵ را به گنجینه افتخاراتش اضافه کرد.
حالا دوباره روزهای اوج پرتوی از راه رسیده بود. سال 83 تا 86 پرتوی و رسول صدرعاملی بیش از گذشته به هم نزدیک شده بودند و حاصل این همکاری سه فیلم  شب، هر شب تنهایی و دیشب باباتو دیدم آیدا بود که هر سه فیلم از موفق‌ترین فیلم‌های آن سال‌ها بودند.
 نوشتن برای محمد (ص)
بعد از آن دو باره دهه 90 زمانی بود که پرتوی به دلایل مختلف نتوانست موفقیت‌های گذشته‌اش را تکرار کند. گرچه در کارنامه دهه 90 پرتوی نقاط مثبتی مثل همکاری در نوشتن فیلمنامه فیلم محمد(ص) مجیدی و نوشتن فیلمنامه فراری  به کارگردانی داوودنژاد هم هست امافیلم‌های کامیون، پرده و خیابان‌های آرام نتوانستند موفقیت‌های گذشته او را تکرار کنند.
 دهه 90 ؛ دغدغه هایی برای کودکان
فراری از مهم‌ترین فیلم‌های دهه 90 است که حاصل دغدغه مشترک پرتوی و داوود‌نژاد درباره نسل جدید است. دو کارگردانی که هر دو در فیلم‌های قبلی‌شان نشان داده بودند که دغدغه کودک و نوجوان دارند. آنها چه در نیاز و چه در گلنار و ...همواره به فکر بچه‌های سرزمین‌شان بودند و تلاش داشتند تا با ابزار سینما به رشد و تعالی آنها در مسیر صحیح کمک کنند. فیلمی که گرچه 9 نامزدی و 4 سیمرغ را  کسب کرد اما آن‌گونه که باید و شاید دیده نشد.


ثابت‌قدم در فیلمنامه‌نویسی
پرتوی برخلاف خیلی‌ها در سینما که مثلا تا در بازیگری اسمی می‌شوند، می‌روند سراغ کارگردانی یا مثلا فیلمنامه‌نویس‌هایی که بعد از چند سال، فیلمنامه‌نویسی را دون شأن می‌دانند و تلاش می‌کنند تا تهیه‌کننده شوند، همواره تلاش داشت تا در نوشتن فیلمنامه قوی و قوی‌تر شود.او گرچه کارگردان قابلی هم بود اما تا آخرین لحظه هم انتخاب اولش فیلمنامه‌نویسی بود و  این را دون شأن خود نمی‌دید که مثلا مشاور فیلمنامه یک کارگردان یا فیلمنامه‌نویس جوان باشد.
 کامبوزیا پرتوی در فیلم‌هایی مثل آدم (رضا کاهانی)، شبانه‌روز و پنج ستاره مشاور کارگردان و در فیلم‌هایی مثل شب یلدا (کیومرث پوراحمد)، یک شب، سه زن (منیژه حکمت) و سوت پایان (نیکی کریمی) مشاور فیلمنامه بوده‌است. وی همچنین نویسندگی فیلمنامه فیلم‌های دیگری همچون شیرک (داریوش مهرجویی)، دایره (جعفر پناهی)، شب(رسول صدر عاملی)‌
و خیابان‌های آرام (کمال تبریزی) را بر عهده داشته‌است. پرتوی در ساخت خانه دوست کجاست با عباس کیارستمی همکاری داشت.


مرگ
روز سه‌شنبه چهارم آذر 99 کامبوزیا پرتوی کارگردان مطرح سینما به‌دلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان دی درگذشت. وی از دو هفته پیش برای انجام عمل قلب در بیمارستان بستری شده بود.