به بهانه تخریب خانه زند نوابی در میدان فلسطین مروری کردهایم بر تاریخ فرهنگی، سیاسی و اجتماعی این میدان و بناهایش
میراثی که ویران میشود
خبر سریع پخش میشود در هیاهوی پاییزی شهر در روزگار کرونایی؛ خانه زند نوابصفوی که سال 88 با رای دیوان عدالت اداری از ثبت ملی خارج و بخشی از آن در سال 89 تخریب شده بود، بار دیگر اواخر آبان 99 مورد هجوم لودرها قرار گرفت تا باقیمانده خاطرات تاریخی- فرهنگی میدان فلسطین (کاخ سابق) برای همیشه محو و زدوده شود. البته درحالحاضر و با واکنش میراثدوستان و ورود رسانهها، روند تخریبی خانه متوقف شده است، اما مشخص نیست در نبود قوانین درست و درمان حفاظتی از یکسو و نبود دغدغه در مسؤولان برای حفظ این میراث، فرداروز دوباره شاهد ازسرگیری تخریب این خانه و نابودی پرونده تاریخی این میدان پرخاطره نباشیم. شاید اگر مردم و مسؤولان متوجه اهمیت تاریخی، فرهنگی و سیاسی میدان و منطقهای که این خانه در آن واقع شده، بودند، همت بیشتری برای حفظ و نگهداری آن از خود نشان میدادند. اتفاقی که برای خانه زند نوابی افتاد بهانهای شد تا ما در گفتوگو با چند تهرانشناس سراغ خاطرات این خانه و میدان فلسطین برویم و هویتی که نابودیاش، نابودی اصالت یک تاریخ و فرهنگ است؛ نابودی خاطرات زیبای آبا و اجدادی ... .
و اما فلسطین قدیم (کاخ)
کافی است در میدان فلسطین بایستی، به هر سو که نگاه کنی تاریخ به سویت هجوم میآورد. ضلع جنوبغربی در اراضی بتولخانم، همسر فرمانفرما که دفتر محل کار فرمانفرما بوده و روزگاری یک بنای تاریخی، حالا مسجدی قد برافراشته که امروزه جزئی از نماد میدان شده است. به سمت خیابان طالقانی غربی (تختجمشید سابق) که بچرخید پلاک ۵۱۴ اثری از وارطان هوانسیان، معمار ارمنیتبار و از مدافعان سرسخت معماری مدرن در ایران با نام «خانه وارطان» خودنمایی میکند. خانواده فرمانفرمائیان در خیابان فلسطین املاک زیادی داشتهاند. بخشی از این املاک، که دفتر کار عبدالعزیز فرمانفرمائیان (عافا یاAFFA) هم جزوی از آن بوده، در میدان فلسطین واقع شده بود. در ضلع جنوبشرقی در محل سازمان تبلیغات اسلامی منزل دکتر محمد قریب، بنیانگذار پزشکی اطفال در ایران قرار دارد و در ضلع شمالشرقی میدان، خانه زند نوابصفوی و کمی آنطرفتر در همان خیابان ساختمان دایرهالمعارف اسلامی است.
اما این تمام داستان خیابان فلسطین یا کاخ نیست. دکتر نصرا... حدادی، تهرانشناس درباره این خیابان به جامجم میگوید: خیابان کاخ را چند رشته خیابان بزرگ قطع میکند ازجمله جمهوری (شاه و نادری)، انقلاب (شاهرضا)، طالقانی(تختجمشید)، بلوارکشاورز (بلوار الیزابت) و در هرکدام از این قسمتها چندین روایت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی وجود دارد. قدرت در پاستور، مراکز اداری در تختجمشید، کتابفروشیها در انقلاب و تفریح و خوشگذرانی در بلوار. از بالا پس از میدان فاطمی (سازمان آب) و خیابان زرتشت تا بلوار کشاورز پارچهفروشی، پردهفروشی و مزون عروس بود و از میدان به سمت جنوب تا انقلاب راسته عینکفروشیها و کتابفروشیهاست. به سمت جمهوری، عمدهفروشیهای لباس و کلوچهفروشی است. در کنار همه اینها دانشگاهها، ادارات، رستورانها، کافهها و قهوهخانهها، خشکشویی، انتشاراتی و ... است. به لحاظ سیاسی، در فلسطین جنوبی اراضی به خاندان فرمانفرما تعلق دارد، همچنان که نزدیک به میدان چنین بود. اصلا نام کاخ به همین دلیل روی این خیابان گذاشته شد؛ چون زمین کاخ مرمر در ابتدا متعلق به شاهزادگان قاجاری و خاندان فرمانفرمائیان بود. کاخ مرمر را که به دستور رضاشاه روی همین اراضی بنا کردند، همزمان سعی شد به خیابان مقابل خیابان پهلوی (ولیعصر) شکل و شمایل جدیدی داده شود که این همان خیابان کاخ بود که محدوده جنوبیاش تاکنون همان کارکرد محدوده ادارات دولتی و حکومتی و ... را دارد. جلوتر خانه برخی رجال ازجمله محمد مصدق بود و اتفاقات کودتا در همین محدوده رخ داد. قوامالسلطنه هم در خیابان کاخ لباسخانهای داشت که فقط لباسهایش را آنجا عوض میکرد؛ خانهای که بعدها سفارت اسرائیل و اکنون فلسطین شده است. به لحاظ فرهنگی و تفریحی چندین انتشاراتی و کتابفروشی سرشناس در این محدوده وجود داشت.
کافه و سالن ورزشی، کلوپها از جمله «کوچینی» نبش بلوار که پاتوق افرادی چون «فرهاد» بود یا سینما فلسطین(گلدنسیتی) و سینما عصرجدید(تختجمشید) در نزدیکی میدان کاخ بود. از سویی در خیابان کاخ هم افراد سرشناسی زندگی میکردند، مثلا نخستین اطبای چشمپزشکی ایران در این خیابان مطب داشتند و سایر پزشکان مطرح چون دکتر محمد صادقزادهاسکویی، دکتر لشکری، دکتر وثوق، دکتر قریب و... که تمام اینها اهمیت این خیابان را صدچندان میکند، اما اکنون به نظر میرسد نه تنها این خیابان که خیلی از آثار و مناطق تاریخی به دلیل کمبود بودجه یا ولع ساختوساز به حال خود رها شده و تخریبشان برای مسؤولان شهری اهمیتی ندارد.
سرنوشتی که دامن زند نوابی را گرفت
پای را که از تاریخ بیرون بگذاریم باز این درد کهنه عود میکند؛ تخریب خانه زند نواب صفوی. این بنا متعلق به دوره پهلوی دوم بود و در سالهای ۱۳۲۴-۱۳۲۰ با مساحتی حدود ۷۰۰متر ساخته شده و در سال ۱۳۸۵ در فهرست آثار ملی قرار گرفته بود. مالکیت این بنا به «ولی نواب صفوی» میرسید که ملک از او ابتدا به خواهران و سپس به برادرش محمد زند نوابی و پس از فوت او به همسر و دخترش رسید که آنها هم ملک را به شخصی میفروشند. در سالهای داغشدن بحث خروج از ثبتها یعنی سالهای 88 یکباره خبر رسید که این خانه از فهرست ثبتملی خارج و بخشی از تزیینات آن تخریب شد. با رسانهایشدن موضوع و تعللهای شهرداری و مالک... این ملک باقی ماند تا سال 98 که بنا به دستور دیوان عدالتاداری، سرانجام میراثفرهنگی مجبور شد حکم را به شهرداری ابلاغ کند و در روزهای کرونایی آذر99 سرانجام مالک تصمیم به تخریب گرفت و بخش اعظم این خانه فروریخت. زمانی که در غفلت شهر خانه در حال تخریب بود، (4 آذر) کامبیز مشتاق گوهری، دکترای مهندسی معماری از دانشگاه پاریس شرق- فرانسه و مدیرکل اسبق میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری سیستانوبلوچستان و استاد دانشگاه زاهدان تصادفی در میدان بود و با گرفتن فیلم و قراردادن آن در فضای مجازی رسانهها را مطلع کرد و سرانجام شهرداری و میراث فرهنگی مجبور به واکنش شدند و تخریب بنا از سوی مالک متوقف شد.
باید پاسخگو باشید
مشتاق گوهری ضمن انتقاد شدید به مسؤولان شهری و میراثفرهنگی به ما میگوید: چطور امکان دارد با بیخیالی تمام یک خانه تاریخی در مقابل چشم مردم آن هم در چنین میدان مهمی فرو بریزد تا به جای آن یک مجتمع تجاری ساخته شود؟! مگر این شهر مسؤول ندارد؟! میدان کاخ و خیابان کاخ مگر کم جایی است؛ چه به لحاظ تحولات معماری، هنری، فرهنگی و چه وقایع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی. چطور در همین چند روز ما توانستیم چند سرمایهگذار پیدا کنیم که حاضرند بنا را بازسازی کنند و در حال رایزنی با مالک برای فروش ملک هستند، آنوقت مسؤولان شهری و میراثفرهنگی نمیتوانند؟! آنها خوابند! این همه سال فرصت نبود با مالک گفتوگو کرده و ملک را تبدیل به یک مکان با کاربری شایسته کنند؟ آن هم شهردار و معاون میراثفرهنگی که استاد دانشگاهند و معماری خواندهاند! شما چه کار میکنید؟ آخر مگر میشود راهحلی وجود نداشته باشد؟ اگر لازم است قانون بهروز شود باید بشود. هر یک روز تعلل خیانت است به فرهنگ این سرزمین. بهجرات میتوان گفت بیشترین تخریب در همین دوره صورتگرفته و مسؤولان باید پاسخگو باشند. شما امانتدار اموال مردمید و باید پاسخ بدهید که چرا مکانیزم ثبت پاسخ نمیدهد. ثبتِ تنها چه فایدهای دارد وقتی هیچگونه راهکاری برای خرید ملک ثبتی و تبدیل آن به احسن و بستههای تشویقی وجود ندارد! معلوم است وقتی هیچ راه و بسته تشویقی وجود ندارد مردم فکر میکنند با ثبت ملی یک اثر زندگی و سرمایهشان تباه میشود.
او ادامه میدهد: با همین قوانین و طرز فکر، مردم دشمن میراث فرهنگی شدهاند. با قوانین ثبت نه کسی حاضر است ملک را از مالک بخرد، نه میتواند بفروشد نه بسازد نه تغییر بدهد. نه تنها مالکان که همسایههای آنها هم در عذابند. باید قانون 1309 و قانون ثبت آثار اصلاح شود.
خاطرات زیبای یک شهر
این استاد دانشگاه با بیان این که مگر میشود معمار باشی و دلت برای بناهای تاریخی نتپد، تاکید میکند: این خانهها، بناهای مهم دوره پهلوی اول و دومند و تقریبا در سبک کارهای وارطان که با استفاده از مصالح قالب آن دوره یعنی آجر و سیمان فرمهایی را ایجاد کردهاند، از نمونههای اروپایی خیلی بهتر هستند، هم به لحاظ فرم بیرونی و هم ترکیب فضای داخلی.تمام کسانی که هنرهای زیبا، دانشگاه تهران یا حتی شهید بهشتی درس خواندهاند و نه حتی دانشجویان معماری، بلکه کل مردم پایتخت از این میدان خاطره شهری دارند. در کجای دنیا چنین بیپروا خاطرات شهری را پاک میکنند؟ اصلا بخش خاطرات شهری متعلق به شهروندان است و شهرداری و میراثفرهنگی موظف به حفظ آن هستند، همچنان که ملک متعلق به مالک است و باید حق و حقوق او رعایت و پرداخت شود.
مشتاق گوهری ادامه می دهد که در دنیا این ساختمانها را بهروز کرده و امکان کاربری برایشان فراهم میکنند، اما وقتی فقط بگوییم ثبت کردیم و دیگر هیچ یعنی ما روایت کج و معوجی از فرهنگ و میراثفرهنگی داریم یا اصلا موضوع را نفهمیدیم یا کج متوجه شدیم.
این کارشناس معماری تاکید میکند که حالا باید خود مردم مانند حوزه محیطزیست مطالبهگر باشند، انجمنهای تخصصی شکل بگیرد و باید با کمک وکلای حاذق اشکالات حقوقی و شهری درخصوص این قبیل بناها را یافت و با مجلس و قوهقضائیه رایزنی کرد و برای رفع آنها راهکار داد. مسؤولان موظف به حفظ حقوق شهروندان از جمله حفظ میراثفرهنگیاند.
-
« گامبی وزیر » با سارا
-
کارکرد جدید فناوریهای صوتی
-
مطالبه مجازات
-
روایت صبح آخر
-
با کارت وارد شوید!
-
میراثی که ویران میشود
-
چكیدن شهرت از قلم
-
برنامه اقدام مشترک ترور
-
این صبر که من میکنم افشردن جان است...
-
وزیر خارجه سوریه: رژیم صهیونیستی و حامیان آن پشت ترور فخریزاده است
-
پاسخ روسیه به آمریکا با آزمایش موفق سامانه موشکی دفع حملات هوایی و فضایی
-
خوردند که زدند
-
پاسخ ایران قطعی است
-
دولت تجدیدنظر کند