نگاهی به دخترانی که کمپانی دیزنی طی تقریبا یک قرن به زنان جهان معرفی کرده است
پرنسسهای شاد یا قهرمانهای مفلوک دیزنی
زنان و دختران جهان طی تقریبا یک قرن اخیر تحت تاثیر کاراکترهای دیزنی بودهاند؛ این کمپانی بیشتر از هر کمپانی یا استودیوی دیگری در جهان، زنان و دختران قهرمان را به کودکان جهان معرفی کرده است و تعداد انیمیشنهایی که با محوریت زنان از این کمپانی انیمیشنسازی بیرون آمدهاند، درصد قابل اعتنایی از تولیدات آن را نیز شامل میشوند. شاید از روز ۱۶اکتبر ۱۹۲3 که والتدیزنی، استودیوی کوچکش را با مشارکت برادرش روی دیزنی راهاندازی کرد، استراتژی صدساله نداشت و این میزان تاثیرگذاری را پیشبینی نمیکرد اما سادهانگارانه است اگر تصور کنیم دیزنی بدون هدف و برنامه پیش رفته و این استمرار و نفوذ اتفاقی بوده است. بنابراین بد نیست نگاهی داشته باشیم به زنانی که در یک قرن گذشته برای دختران جهان در تنور دیزنی پخته شده و الگوهایی که این غول انیمیشنسازی به دختران معرفی کرده است. البته بسیاری از شخصیتهای انیمیشنهای دیزنی و بهویژه پرنسسهای این کمپانی از داستانیهای فولکلور برآمدهاند اما سیر تحولی آنها از سفیدبرفی تا السا و آنا در یخزده از فرآیندی متاثر از جنبشهای زنانه در جهان حکایت دارد.
جواب این سوال کاملا روشن است؛ کودکان از هر چیزی در پیرامون خود تاثیر میگیرند و تاثیرپذیری آنها از داستان و روایت بهخصوص اگر تصویری باشد و متکی بر تصاویر متحرک و رنگین، بهمراتب بیشتر خواهد بود. انیمیشن از نگاه مکتب تحولانگیزی ارتباطات که هربرت مارشال مکلوهان کانادایی از مهمترین نظریهپردازان آن است، بهعنوان ابزار ارتباطی قابلیت تحلیل دارد. در این مکتب وسایل ارتباطجمعی مبنای تحول جوامع معرفی شده و رسانه خود پیام تعریف شده است. بر اساس تعاریف این مکتب، وسایل ارتباطجمعی در جریان دگرگونی جامعه انسانی نقش موثر و تعیینکننده دارند و این تعیینکنندگی در صنعت- هنر انیمیشن نیز بهسادگی قابل ردیابی است.
والتدیزنی با انیمیشن چه میکند؟
کمپانی والتدیزنی که کارش را در قالب یک استودیوی کوچک انیمیشنسازی آغاز کرد، بهسرعت توسعه یافت و به یکی از بزرگترین استودیوهای هالیوود تبدیل شد. این کمپانی امروزه مالک ۱۴شهر بازی، تعداد زیادی شبکه تلویزیونی ازجمله ایبیسی، شبکه دیزنی، ایاسپیان و ایبیسی خانوادگی، همچنین شرکتهای تابعه است. ازجمله شرکتهای زیرمجموعه شرکت دیزنی میتوان به والت دیزنی پیکچرز، پیکسار، مارول اینترتینمنت، لوکاسفیلم و هیولو اشاره کرد.
کمپانی دیزنی در تقریبا یک قرن گذشته، آثار متنوعی ساخته که فیلمهای کوتاه انیمیشنی، آثار تلویزیونی و فیلمهای انیمیشن سینمایی را در بر میگیرد. این کمپانی بعد از مرگ والتدیزنی نیز رشد و توسعه داشته و حالا یک امپراتوری بزرگ است که بهنوعی میتوان آن را سردمدار صنعت سرگرمیهای خانوادگی در جهان نامید.
با این توصیفها کاملا پیداست که کمپانی دیزنی صرفا یک بنگاه انیمیشنسازی نیست؛ این کمپانی با ابزارها و وسایل ارتباطی مختلفی که طی این سالها فراهم کرده و با مخاطب قرار دادن خانوادهها و بهخصوص کودکان به یک قدرت رسانهای بدل شده یا به عبارت دیگر کمپانی دیزنی امروز یک کمپانی چندرسانهای(Multimedia) محسوب میشود که فرهنگسازی میکند و در این مسیر از کارکردهای رسانهای ازجمله تاثیرگذاری مستمر و تکرار پیام، اسطورهسازی، همسانسازی، اثرات نفوذی و قدرت نفوذ رسانهای بهره میگیرد.
والتدیزنی با بچهها چه میکند؟
کمپانی دیزنی از میان کارکردها و مزایای مختلف رسانهای، بیشتر از هر چیز از قهرمانسازی بهره گرفته است. قهرمانان تولیدات دیزنی طی حدود یک قرن به الگوی کودکان سراسر جهان بدل شدهاند. از سال 1937 که اولین فیلم سینمایی کمپانی دیزنی به نام سفید برفی و هفت کوتوله ساخته شد تا امروز که انیمیشن روح از استودیوی پیکسار در زیرمجموعه دیزنی به اکران رسیده، قهرمانان متعددی از طریق این کمپانی به کودکان جهان معرفی شده است: از میکیموس تا سیندرلا و جودی و السا و کوکو و دیگران. این قهرمانان طرز تفکر، عمل و بینش کودکان سراسر جهان را تحتتاثیر قرار داده و توانستهاند نگرش و رویکرد موردنظر کمپانی دیزنی را در جهان تسری بخشند.
قهرمانانی که توسط آثار دیزنی به کودکان جهان معرفی شدهاند، طی حدود یک قرن، سیر تحولی مشخصی را طی کرده و بهخصوص بر دختران جامعه تاثیرات شگرفی داشتهاند. نگاه و نگرش، شخصیت و حتی نوع پوشش این قهرمانان موردتوجه و الگوبرداری کودکان جهان بوده است.
دختران دیزنی چطور خلق میشوند؟
کمپانی دیزنی در تولیداتش و بهخصوص در آثار سینمایی، کارش را با داستانهای کلاسیک و فولکلور آغاز کرد. قهرمانهای اولیه تولیدات دیزنی عمدتا دخترانی منفعل بودهاند که به انتظار بخت و اقبال نشسته و چشمبهراه شاهزادهای سوار بر اسب سفید روزگار میگذراندهاند. سفیدبرفی در انیمیشن سفید برفی محصول 1937، سیندرلا در انیمیشن سیندرلا محصول سال ۱۹۵۰ و رز در انیمیشن زیبای خفته محصول سال 1959 نمونه واضح و روشنی از این قهرمانان منفعل و حتی مفلوک هستند.
دختران معصوم و نامادریهای بیرحم: تا نیمههای قرن بیستم، قهرمانان دیزنی الگوها و معیارهایی را برای کودکان و بهخصوص دختران سراسر جهان تعریف کردهاند که از ابتکارعمل، قدرت تامل و تفکر بیبهره بودند. این قهرمانها که از دل داستانهای فولکلور و عمدتا از نوشتههای برادران گریم بر اساس داستانهای پریان، پا به عرصه وجود نهاده بودند، بیشتر از آنکه تاثیرگذار، سرنوشتساز و اقدامکننده باشند تحتتاثیر سرنوشت، پذیرای آن و منفعل ظاهر میشدند. نمونه بارز چنین قهرمانی سیندرلا است؛ او زمانی میتواند از وضعیت اسفبار زندگی با نامادری بیرحم و خواهران ناتنی خودخواهش رهایی یابد که دست سرنوشت از آستین فرشته مهربان و پسر پادشاه به کمکش میآید. در مسیر این رهایی سیندرلا به عنوان یک قهرمان، عملکرد بهخصوص یا حتی اندیشه و دیدگاه قابل تاملی ندارد و به یک قربانی بیشتر شباهت دارد تا به یک قهرمان.
یک قدم به سوی قهرمانی: شخصیتهای دیزنی در آثار اولیه به معنی واقعی قهرمان نیستند و فقط میتوان عنوان نقش اصلی را به آنها اختصاص داد اما به مرور شمایل نقش اصلیهای کمپانی دیزنی دستخوش تغییر شد و از دل آثار این کمپانی، شخصیتهایی ظهور کردند که قدرت و عاملیت بیشتری داشتند. به عنوان نمونه آریل در انیمیشن پری دریایی محصول سال 1989 نقش اولی است که گرچه تا اندازهای همچنان متکی به بخت و اقبال و همچنان اسیر دست سرنوشت ظاهرشده اما از شخصیتی فعال و تا اندازهای عاصی و نافرمان برخوردار است. در انیمیشن دیو و دلبر محصول سال 1991 نیز میتوان قهرمانی با همین ویژگیها را شاهد بود. بل گرچه همچنان گرفتار کجتابیهای سرنوشت است اما شخصیتی منفعل و تاثیرپذیر ندارد و برای تغییر شرایط دست به عمل میزند و تا حدی کنشگر ظاهر میشود.
ناگهان یک فراری از ازدواج: سیر تحولی قهرمانان انیمیشنهای دیزنی در ابتدای قرن بیستم به یک بزنگاه قابلتوجه میرسد. همچنان که سرنوشت آریل و بل مثل بیشتر قهرمانان اولیه دیزنی به یک عشق رمانتیک گره خورده است، جاسمین در انیمیشن علاالدین محصول سال 1992 دختری است که برای ازدواجکردن به عشق در یک نگاه و ماجراهای عاشقانه بسنده نمیکند؛ او نگاه و معیار دارد و از پرنسسهای مفلوک اولیه فاصله دارد. کمی بعد سال 1998 هم دیزنی در انیمیشن مولان دختری را به نمایش میگذارد که اسیر سرنوشت نیست و برای حفظ جان پدرش و کمک به ارتش وارد میدان جنگ میشود. گرچه او شمایل یک قهرمان را دارد اما با هویت زنانه وارد کارزار نمیشود و برای کنشمندی نیازمند ظاهری مردانه است. نکته قابل اعتنا درباره این دو انیمیشن، تعلق هر دو داستان به شرق است. داستان علاالدین در خاورمیانه روایت میشود و قصه مولان ریشه در افسانههای چین باستان دارد.
آغاز قهرمانی برای دختران دیزنی: در نیمه دوم قرن بیستم، قهرمانان دیزنی بهخصوص دخترانی که این کمپانی بهعنوان الگو به جامعه زنان و دختران جهان معرفی میکند به لحاظ اندیشهای و عملکردی دچار تحول میشوند و تا اندازهای از چارچوبها و تعاریف سنتی فاصله میگیرند.
در قرن بیستم و یکم اما شاهد تغییر رویکرد بسیار محسوستری در قهرمانان دیزنی هستیم و دیگر از دخترکان نگونبخت و قربانی سرنوشت در آثار کمپانی دیزنی در این دوره خبری نیست. این قهرمانان صاحب نگاه و اندیشه هستند و از موجودات واکنشی به شخصیتهای کنشمند بدل میشوند. بهعنوان نمونه در انیمیشن گیسوکمند محصول سال 2010، راپونزل بهعنوان یک دختر قربانی سرنوشت از جایی تصمیم میگیرد بهدنبال رویاها و خواستههایش برود و از جهان تنگ و تاریک و محدودی که سرنوشت توسط یک نامادری نامهربان برایش ساخته، بیرون بزند. در انیمیشن دلیر که سال 2012 ساخته شد و نیز در انیمیشن یخزده محصول سال 2013 نیز دخترانی را میبینیم که داستان زندگی آنها برگرفته از قصههای پریان است و متاثر از جادو اما راپونزل گیسوکمند، مریدای دلیر و السا و آنای یخزده، همچنان نمونهای از همان دخترکان شناخته شده در آثار دیزنی هستند که براساس فرمولهای تعریف شده در سنت داستانگویی دیزنی شکل گرفتهاند اما از جایی به بعد، بهمثابه یک قهرمان ظاهر میشوند و در همان چارچوبهای تعریف شده، اندکی پا را فراتر میگذارند و تا حدی سرنوشت خود را بهدست میگیرند.
چرخش با دو اثر سینمایی: از نیمه دوم قرن بیستویکم، کمپانی دیزنی بهرهبرداری از قصههای پریان را رها میکند و سراغ قصههای مدرن میرود اما این تغییر مسیر غیرمنتظره، ضمن تولید و عرضه دو اثر بسیار متفاوت صورت میگیرد؛ دو فیلم زنده انیمیشنی به سوی جنگل و مالیفیسنت در سال 2014 از صندوقچه جادویی دیزنی بیرون میآید که هر دو نگاهی بسیار متفاوت به قهرمانان کلاسیک و سنتی داستانهای فولکلور و برآمده از فرهنگ عامه دارد و روایتی هجوآمیز از این قهرمانان ارائه میدهد. شاید بتوان این دو اثر سینمایی را نقطه تحول بنیادین در قهرمانسازی انیمیشنهای دیزنی و مالیفیسنت تازه و متفاوت این کمپانی در قهرمانسازی برشمرد. فیلم بهسوی جنگل (Into the Woods) داستان یک نانوا و همسرش را روایت میکند که دلشان میخواهد فرزندی داشته باشند. آنها برای رسیدن به این آرزو با یک جادوگر معامله میکنند. جادوگر به آنها وعده یک فرزند را میدهد اگر بتوانند برای او شنلی به قرمزی خون شنل قرمزی، گاوی به سفیدی شیر گاو جک و لوبیای سحرآمیز، کفشهایی به خالصی کفش طلای سیندرلا و مقداری از موهای زرین راپونزل را بیاورند. برای بهدست آوردن این اقلام، نانوا باید به درون جنگلی تاریک و اسرارآمیز سفر کرده و با غول بزرگ مبارزه کند.
از داستان این فیلم کاملا پیداست که کمپانی دیزنی، مروری دارد بر تولیداتی که طی سالهای متمادی داشته و قهرمانانی که به کودکان جهان معرفی کرده است و در این بازنگری، تصویر تازه و متفاوتی از قهرمانان گذشته ارائه میکند؛ تصویری بهمراتب واقعیتر که گویی کمپانی دیزنی، جهان فانتزیهای خودش را به چالش میکشد!
در فیلم دوم با نام مالیفیسنت (Maleficent) اتفاقی بهمراتب عجیبتر رقم میخورد و ضدقهرمان داستان زیبای خفته به قهرمان تبدیل میشود. مالیفیسنت به عنوان ضدقهرمان، ملکه یک سرزمین رویایی است و برای نجات این سرزمین همچون یک قهرمان ظاهر میشود و زیبایی درونیاش در مسیر قهرمانی شکوفا شده و تغییر ماهیت او را بهدنبال دارد!
با این تعاریف میتوان بدون تردید این دو فیلم را بیانیههایی فرض کرد برای تغییر دیدگاه و چرخش بنیادین در محتوای آثار دیزنی چرا که پس از آن قهرمانان انیمیشنهای دیزنی جنس متفاوتی پیدا میکنند؛ آنها در همان بستر فانتزی و خیال اما در شمایلی واقعیتر ظاهر میشوند. و بالاخره یک قهرمان متفاوت: تغییر رویکرد دیزنی در نیمه دوم قرن بیست و یکم را میتوان بهوضوح در انیمیشن زوتوپیا محصول سال 2016 این کمپانی دید. زوتوپیا یک سرزمین خیالی است و همانطور که از نامش میتوان حدس زد، آرمانشهر حیوانات محسوب میشود. در این سرزمین خیالی، خرگوشی کوچک و ضعیف رویایی بزرگ دارد. او میخواهد پلیس شود و برای استقرار نظم و امنیت در زوتوپیا خدمت کند. برای جودی به عنوان یک خرگوش کوچولو این آرزو بسیار بزرگ و دستنیافتنی به نظر میرسد، اما او با اتکا به تواناییهای فردی، بدون توسل به نیروهای جادویی و غیبی یا حتی بدون بهره گرفتن از شانس و اقبال به دنبال رویایش میرود و با مشکلات و موانع بسیار هم روبهرو میشود. در نهایت جودی که دخترکی ریز و ضعیف تصویر شده، مسیر قهرمانی را به سلامت پشت سر میگذارد و بر موانع و مشکلات پیروز میشود. دیدگاه و اندیشهای که انیمیشن زوتوپیا را شکل داده، به صورت نمادین در متن ترانه موسیقی این فیلم قابل ردیابی است؛ ترانهای که میگوید همه چیز را امتحان کن و هرگز تسلیم نشو.
جودی به عنوان نماینده نسل جدید قهرمانهای کمپانی دیزنی، شمایلی بسیار متفاوت با تمام قهرمانان پیشین دارد و پیام و حرف تازهای را برای کودکان سراسر جهان به ارمغان میآورد که به نوعی در تقابل و تعارض با پیام انیمیشنهای کلاسیک دیزنی است و جهان و نگاه متفاوتی را پیش روی کودکان و بهخصوص دختران سراسر دنیا قرار میدهد. پیامی که از تلاش و مبارزه و کنشگری میگوید و مخاطبان را تشویق میکند به جای اسیر سرنوشت بودن، رویای خودشان را بسازند و آن را به واقعیت بدل کنند.
دیزنی بعد از زوتوپیا، انیمیشنهای دیگری هم ساخته و از میان آنها، اثری که قهرمانی را به دختران واگذار کرده، بخش دوم انیمیشن یخزده است. یخزده2 بر پایه موفقیتهای بخش اول ساخته شده و در سیر قهرمانپردازیهای دیزنی، نقطه قابل تاکیدی نیست اما همچنان از تغییر رویکردها حکایت دارد.
دیزنی برای دختران جهان چه ارمغانی داشته؟
انقلاب صنعتی، شکلگیری جنبشهای زنانه به موازات تولیدات رسانهای شکل گرفته و پیش رفته است. رسانهها و جامعه با تاثیرات متقابل در تغییر شرایط سهم داشتهاند و با پذیرش این نکته که آثار انیمیشنی به دلیل ماهیت و مخاطبانی که دارند، میتوانند تاثیرات عمیق و پایدار در جوامع مختلف پدید آورند، کمپانی دیزنی در 100سال گذشته همزمان با جریانات فرهنگی و اجتماعی، برای زنان جهان الگوسازی کرده است. ارزشها و اندیشههای گردانندگان این کمپانی به همراه تولیدات انیمیشنی به سراسر جهان توزیع شده، زنان و دختران تمام جهان به یک نسبت در معرض این ارزشها و اندیشهها قرار گرفتهاند و الگوی زیست و مختصات فردایشان را متصور شدهاند. برای فهمیدن این تاثیرات کافی است با نزدیکترین دختربچهای که در اطرافتان میشناسید، درباره تمایلات و آرزوهایش حرف بزنید و درباره برداشتهایشان از آثار دیزنی سوال کنید تا میزان و شکل تعیینکنندگی و تاثیرگذاری این کمپانی انیمیشنسازی را دریابید. این تاثیرگذاری و تعیینکنندگی بدون تردید در جهان امروز، رشد قابل ملاحظهای خواهد داشت؛ چرا که توسعه ارتباطات و دسترسی به اطلاعات، بیش از هر وقت دیگری غول انیمیشنسازی جهان را برای تعریف اهداف تازه و رسیدن به آنها یاری خواهد داد.
-
سانتر کن، گل بزن
-
از اینترنت حواس چه میدانید؟
-
وداع با مصباح انقلاب
-
کرونا دوباره طغیان میکند؟
-
پرنسسهای شاد یا قهرمانهای مفلوک دیزنی
-
جهان در مسیر بحران
-
محله كارآفرینان شریف
-
قـاب شهیـد و جلد مطبوعات
-
زنده باد «مهندس»
-
پیام تسلیت دکتر علیعسکری در پی ارتحال آیتا... مصباح یزدی
-
بولتون: ترامپ آتش هیزم برای سوزاندن جنازه سیاسی خود را روشن کرده است
-
خوابزدهها
-
کرونا، سرما و آلودگی هوا
-
حکیم در میدان