زردهای پرطرفدار
ساجده صداقت مدالآور المپیاد سواد رسانهای
تا پیش از اینکه فضای مجازی بخش زیادی از وقت ما نوجوانها را به خودش اختصاص بدهند، روزهایی بود که بیشترین استفاده ما از اینترنت به جستوجو در گوگل بسنده میشد. اما رفتهرفته پای دنیای مجازی به زندگیهایمان باز شد، دیگر علاوه بر تحقیقهای علمی، سرگرمی و اوقات فراغتمان هم در این فضا سپری میشود. بسترهای مختلف اینترنتی که هر کدام به نوعی ما را سرگرم افکتها و ویژگیهای خودشون کردند و کار به جایی رسید که امروز خیلی از نوجوانها از فعالان و شهرت یافتههای دنیای مجازی هستند. کاربران نوجوانی که با ارائه محتواهای گوناگون توجه مخاطبان بهخصوص همصنفیهای خودشان یعنی نوجوانها را جلب کرد.
۶۷۷ هزار دنبالکننده، بیش از ۷۰ تا فن پیج ۲ میلیون و ۵۹۹ هزار و ۲۴۵ بازدید یکی از پستها و... اینها اعداد و ارقامی هستند که نشان میدهند این کاربران تبدیل به الگوهای رفتاری در دنیای مجازی شدند.
برخی از این چهرههای مجازی علم و هنرشان را به نمایش میگذارند و مخاطبان را با به اشتراک گذاشتن مهارتهایشان جذب میکنند و از طریق فروش محصولات به همراه آموزشها و تبلیغاتی که انجام میدهند درآمدزایی میکنند، اما...
بعضی از چهرههای مجازی هم صرفا با انتشار محتواهای به اصطلاح زرد روز به روز طرفداران بیشتری پیدا میکنند. شاید پستهایی از این کاربران نوجوان در بین پستهای اکسپلور اینستاگرام یا در فضای لایکی و تیک تاک یا قدیمترها در فیسبوک دیده باشید. پستهایی که عمدتا با چاشنی طنز و جلوههای بصری همراه هستند.
مدل لباس پوشیدن، نشان دادن زندگی بدون دغدغه، ترویج روابط دختر و پسر بدون چارچوبهای مشخص، عادیسازی برخی از صحبتها و رفتارهای ناپسند و... اینها همه الگوهایی است که سبک زندگی ما را خواهناخواه تحت تأثیر قرار میدهد.
خطر پر بازدیدتر شدن محتواهای این کاربران آنجایی پررنگتر میشود که ذائقه مخاطب را از محتواهای ارزشی به سمت محتواهای بیارزشی تغییر میدهند که خوشی بدون تلاش، زندگی بیدغدغه و پرداختن به روزمرگیهای گذرا را ترویج میکند.
از طرفی بالاخره دوره نوجوانی است و میل به دیدهشدن، اشتیاق به مستقل بودن و درآمد داشتن. نوجوانی است و دنبال هیجان و چالش بودن، اما باید بگویم چه خیال خامی است اگر با نگاه به این کاربران، قید تلاش و کسب مهارت را بزنیم و دل خوش کنیم به پول درآوردن با استوریهای طنز و پستهای به اصطلاح سس ماستی! درآمدزایی اینجور پیچها بسته به شهرت آنهاست. همانطور که میتوان سریع به شهرت مجازی دست یافت، ممکن است سریع هم آن را از دست بدهیم. چیدن مسیر زندگی بر اساس هویت مجازی همانقدر اشتباه است که رها کردن و نادیده گرفتن اینجور الگوها. پیشنهاد من این است که در این دوره لذتبخش مملو از کشف نوجوانی بپردازیم به تولید محتواهای ارزشمند.
۶۷۷ هزار دنبالکننده، بیش از ۷۰ تا فن پیج ۲ میلیون و ۵۹۹ هزار و ۲۴۵ بازدید یکی از پستها و... اینها اعداد و ارقامی هستند که نشان میدهند این کاربران تبدیل به الگوهای رفتاری در دنیای مجازی شدند.
برخی از این چهرههای مجازی علم و هنرشان را به نمایش میگذارند و مخاطبان را با به اشتراک گذاشتن مهارتهایشان جذب میکنند و از طریق فروش محصولات به همراه آموزشها و تبلیغاتی که انجام میدهند درآمدزایی میکنند، اما...
بعضی از چهرههای مجازی هم صرفا با انتشار محتواهای به اصطلاح زرد روز به روز طرفداران بیشتری پیدا میکنند. شاید پستهایی از این کاربران نوجوان در بین پستهای اکسپلور اینستاگرام یا در فضای لایکی و تیک تاک یا قدیمترها در فیسبوک دیده باشید. پستهایی که عمدتا با چاشنی طنز و جلوههای بصری همراه هستند.
مدل لباس پوشیدن، نشان دادن زندگی بدون دغدغه، ترویج روابط دختر و پسر بدون چارچوبهای مشخص، عادیسازی برخی از صحبتها و رفتارهای ناپسند و... اینها همه الگوهایی است که سبک زندگی ما را خواهناخواه تحت تأثیر قرار میدهد.
خطر پر بازدیدتر شدن محتواهای این کاربران آنجایی پررنگتر میشود که ذائقه مخاطب را از محتواهای ارزشی به سمت محتواهای بیارزشی تغییر میدهند که خوشی بدون تلاش، زندگی بیدغدغه و پرداختن به روزمرگیهای گذرا را ترویج میکند.
از طرفی بالاخره دوره نوجوانی است و میل به دیدهشدن، اشتیاق به مستقل بودن و درآمد داشتن. نوجوانی است و دنبال هیجان و چالش بودن، اما باید بگویم چه خیال خامی است اگر با نگاه به این کاربران، قید تلاش و کسب مهارت را بزنیم و دل خوش کنیم به پول درآوردن با استوریهای طنز و پستهای به اصطلاح سس ماستی! درآمدزایی اینجور پیچها بسته به شهرت آنهاست. همانطور که میتوان سریع به شهرت مجازی دست یافت، ممکن است سریع هم آن را از دست بدهیم. چیدن مسیر زندگی بر اساس هویت مجازی همانقدر اشتباه است که رها کردن و نادیده گرفتن اینجور الگوها. پیشنهاد من این است که در این دوره لذتبخش مملو از کشف نوجوانی بپردازیم به تولید محتواهای ارزشمند.