وسعت جنگلهای شمال کشور آبرفته یا افزایش پیداکردهاست؟ مخالفان و موافقان چه میگویند؟
جنگلهایی که خاطره میشوند
کاهش سطح اراضی جنگلی همیشه موضوع پرچالشی بودهاست، برای شهروندان این موضوع فارغ از تفاوت نظر مسؤولان حاصلی جز حسرت نداشته اما در سطوح بالاتر این موضوع، موافقان و مخالفانی دارد. هرچند اگر استناد هر دو طرف این قصه دادههای آماری باشد، قطعیت این آمارها نشان از کاهش چشمگیر سطح جنگلها دارد اما موضوع مورد مناقشه تعاریف متفاوتی است که از کاهش اراضی جنگلی ارائه میشود و بهواسطه این تفاوت تعریف میزان این کاهش سطح متغیر است. در تازهترین نمونه از این مورد مناقشه رئیس مجمع نمایندگان مازندران اعلام کرده سطح جنگلهای شمال که جزو بکرترین نوع جنگلهای جهان محسوب میشود از سه میلیون و ۲۰۰هزار هکتار به دو میلیون هکتار کاهشیافتهاست. منصور زارعی در ادامه گفتههایش، بازه آماری گستردهتری دیده و بر اساس آن اعلام کردهاست طی سه دهه اخیر مساحت عرصههای جنگلی کشور از ۱۸میلیون هکتار به ۱۴میلیون هکتار کاهشیافتهاست.گرچه درباره این آمار همواره سازمان جنگلها مخالف خوانی کرده و بهنوعی زیر بار این حجم از کاهش سطح جنگلها نمیرود اما آمارهای خود این سازمان هم گواه میدهد طی این مدت شاهد کاهش سطح جنگلهای شمال بودهایم. هرچند دادههایی که در پایگاه اطلاعرسانی این سازمان ثبتشده، نشان میدهد در چهارمین دوره عکسبرداری هوایی که سال 1386 انجامگرفته، جنگلهای شمال 608/91 هکتار افزایش سطح هم داشتهاست اما اصلا تعریف متفاوت از کاهش سطح جنگل بر چه مبنایی است و دادههای اعلامشده بر این مبنا را چه تغییری میدهد؟ مهمتر از آن اینکه چه اتفاقی در حال رخ دادن است که شیب کاهش سطح جنگلهای شمال سرعت گرفته؟ به این مفهوم که مهمترین دلیل این کاهش در همه این سالها چه بودهاست؟ و اینکه طرح تنفس جنگل در این کاهش سطح جنگلی چه تأثیری داشته و اگر به باور برخی از کارشناسان مفید بوده پس چرا این روزها جنگل بلاتکلیف است؟
دومین دوره عکسبرداری از جنگلهای شمال به سال 1346 برمیگردد. در این سال مساحت این جنگلها یکمیلیون و 989هزار و 458هکتار محاسبه شدهاست. در این مدت 12سال (1334 تا 1346) 99هزار و 101هکتار از سطح جنگلهای شمال کاهش یافتهاست، یعنی چیزی حدود 4/7درصد. در سومین دوره عکسهای هوایی که در سال 1373 انجام شد، سطح جنگلها به یکمیلیون و 847هزار و 886 هکتار کاهش یافت. یعنی در مقطع زمانی (1346 تا 1373) سطح جنگلهای شمال با کاهش 141هزار و 572 هکتاری مواجهبوده یعنی معادل 1/7درصد. و اما در چهارمین دوره عکسبرداری هوایی که در سال 1386 انجام شده، جنگلهای شمال 91هزار و 608هکتار افزایش سطح داشتهاست. یعنی از سالهای 1373 تا 1386 سطح جنگلهای شمال از رقم یکمیلیون و 847هزار و 886 هکتار به یکمیلیون و 939هزار و 494 هکتار رسیدهاست. مسؤولان سازمان جنگل به گواه این دادهها میگویند در سالهای ذکر شده 4/95درصد افزایش سطح جنگل داشتهایم.
تغییر تعریف برای حفاظت بیشتر!
مسؤولان محلی میگویند روز به روز از وسعت جنگلهای شمال کاسته میشود، مخالفانی میگویند این روند نهتنها شتابی نداشته که در برهههایی هم شاهد افزایش سطح جنگلها بودهایم. اما آمارهای ارائهشده توسط همین مخالفان هم نشان از کاهش سطح پوشش جنگلهای شمال دارد. مبنای این اتفاق تفاوت در تعریف سطح جنگل است. هرچند هادی کیادلیری، کارشناس جنگل معتقد است تفاوت نظر این دو دسته در تعریف سطح جنگل نیست. از او درباره وجود تعاریف متفاوت از سطح جنگل میپرسیم. اینکه معیار ارگانهای جهانی چیست و ایران چه تعریف متفاوتی از آن دارد؟ او به جامجم میگوید: «یک تعریف وجود دارد که مورد استناد سازمان فائو است و براساس آن اگر ما نیمهکتار زمین داشتهباشیم که نسبت تاج درختانی که در آن وجود دارد به سطح زمین از 10درصد بیشتر باشد اسم آن منطقه جنگل است. اما این نسبت در تعریف سازمان جنگلهای ایران تنها 5درصد است.» اگرچه با تغییر این تعریف از لحاظ آماری به سطح جنگلها اضافه میشود و برخی مخالفان هم این کار را به آمارسازی تعبیر میکنند و معتقدند دلیل این کار عادیسازی شرایط بحرانی جنگلهای شمال است اما تحلیل کیادلیری از این اتفاق جالبتوجه است. او معتقد است به این دلیل این کار صورت میگیرد که بتوان از همان عرصههای خلوت باقیمانده محافظت کرد. او به ما میگوید: «وقتی با این تعریف اندازهگیری میکنیم هر زمینی با تعداد کمی از درختهای جنگلی هم جزو اراضی ملی حساب میشود و میتوان از آن حراست کرد.»
اختلافی نیست؛ جنگلها کم شدهاند
موضوع مورد اختلاف در کاهش سطح جنگلها خیلی هم جدی به نظر نمیرسد. کیادلیری معتقد است اظهارنظر رئیس مجمع نمایندگان مازندران در کاهش سطح جنگلهای شمال از سهمیلیون و 200هزار هکتار به دومیلیون هکتار درست به نظر میرسد اما جالب اینکه درحالی سازمان جنگلها به نوعی مخالف این کاهش است که در دادههای تهیهشده توسط خود دفتر مهندسی و مطالعات سازمان جنگلها این عدد پایینتر از عدد مورد ادعای این نماینده مجلس است! در حالی منصور زارعی گفته حالا تنها دومیلیون هکتار از جنگلهای شمال باقی مانده که در آمارهای دفتر مهندسی و مطالعات سازمان جنگلها این عدد یکمیلیون و 650هزار هکتار است!
غارت اراضی ملی
وقتی از کاهش سطح جنگلی حرف میزنیم متهم اصلی این کاهش را باید تجاوزات به اراضی ملی دانست. کیادلیری معتقد است عنوان تجاوز برای این حجم از تخریب مناسب نیست. او میافزاید: «تمام روستاهایی که در دل جنگل بوده به دلایلی که قابل بحث است گسترش پیدا کرده است. حجم دستدرازی به حریم جنگلی را نمیشود با واژه تجاور بیان کرد. باید گفت بهسرعت دارند غارت میکنند. اما عکسالعمل مقابل این حجم از غارت بسیار کند و ناکارآمد است.» این تنها بخش تعدی به اراضی ملی نیست و تلختر اینکه در کنار این بحث تجاوزات، واگذاریهای قانونی هم داریم. کیادلیری میگوید: «چند هزار هکتار از جنگلها را برای زراعت چوب، طرحهای 10هکتاری و ساماندهی دام واگذار کردهاند که هیچکدام از آنها هم موفق نبودهاست. با علم به ناموفق بودن این اتفاقها همچنان پیشنهاد واگذاری از سوی مسؤولان تحت عنوان اراضی شیبدار و توسعه باغی عنوان میشود.» این در حالی است که اگر این واگذاریها انجام و در آن تخلفی شکل بگیرد دیگر امکان بازپسگیری آن هم وجود ندارد. یعنی شما یک اراضی ملی را بابت اجرای طرحی تحویل میگیرید و در آن با تخلف آشکار به جای اجرای طرح ویلا میسازید؛ اما ارگان ذیربط از این تخلف با دریافت یک جریمه احتمالی به نوعی چشمپوشی میکند.
طرح تنفس مسکنی برای درد بزرگ
طرح تنفس جنگل قرار بود در مقابل حجم گسترده تخریب جنگل کمی وقفه ایجاد کند. به باور بسیاری هم این طرح در حفظ جنگلهای شمال مفید بودهاست. طرح تنفس جنگلها رویکردی بود که ما نگاه بنگاه چوب به جنگلها نداشتهباشیم. جنگلها همچون یک میراث ماندگار که تنها یک درصد از سطح خاک ایران را فراگرفتهاند همچون یک آثار تاریخی است. کیادلیری میگوید: «از سال 68 تا سال 86 حدود 27میلیون متر مکعب چوب از کمتر از نصف جنگلهای شمال برداشت شد. این تنها میزان بهرهبرداری چوب از جنگلهای شمال بوده و فارغ از همه تخریبهای دیگر در این مدت است.» سوال همچنان پابرجاست، با توجه به همه موهبتهای تنفس جنگل چرا این طرح همچنان بلاتکلیف است. هادی کیادلیری معتقد است بلاتکلیفی این طرح به مفهوم بد بودن آن نیست. او میگوید: « مدیران نتوانستهاند این طرح را پیش ببرند. مدیرانی هم بودند که اصلا اعتقادی به بحث تنفس نداشتند. تمام افرادی که طرفدار این طرح بودند به نوعی طرد شدهاند. افرادی آمدند که حتی نمیدانند طرح تنفس چرا به لحاظ فنی مطرح شدهبود.»
تنفس برای جنگلهای ایران یک ضرورت بوده و هست. استدلال مخالفان طرح تنفس این است که این طرح باعث تخریب بیشتر جنگلها شدهاست! سوال اما این است که کدامیک از عوامل تخریب پیش از تنفس نبوده که حالا با طرح تنفس رونق گرفتهباشد؟ تجاوزات که پیش از طرح تنفس بوده و حالا هم وجود دارد حداقل این طرح توانسته از حجم بهرهبرداری از جنگل بکاهد.