نسخه Pdf

  روح

  روح

امیرعلی حبیبی

همه آدم‌های دنیا یک‌سری رویا برای خودشون دارن و به قول معروف آدمی به رویا زنده است (اصلا هم امید نبود، همین رویا بود). بعضیا برای رسیدن بهش جنگیدن و بعضیا هم مثل یک گوشواره گم شده رویاهاشون رو گم کردن.
اما توی زندگی یکی از همین آدم‌هایی که دنبال رویاشون دویدند دو تا جرقه اتفاق میافته.... جرقه اول... رویاش برآورده میشه، البته که جذابه و اون از خوشحالی میخواد بال در بیاره (اما نمیاره، قرار نیست تو انیمیشن‌ها همه چی اتفاق بیافته). دوان دوان (البته یک کم آروم‌تر از دویدن) به سمت خونه‌اش راه میافته که آماده بشه، البته بین راه یادش نمیره پز این اتفاق رو به دوستاش بده (شاید هم می‌خواست خوشحالی‌شو شریک شه)... تا این‌که جرقه دوم اتفاق میافته... همین‌طور که راه میری یکدفعه دلش هری میریزه و بعد از چند ثانیه می‌فهمه که زیر پاش خالی شده... به همین سادگی، بی‌حواسی کارگری که نوار زرد نکشیده و آدمی که سر به هواست، یک رویا خرد و خمیر میشه...، اما به همین سادگی؟
همه چیز‌ها به همینجا ختم نمیشه و البته قرار هم نیست شما اینجا از سیر تا پیاز داستان رو بفهمین، بقیشو باید دید، به قول اکیپ قدیمی‌ها شنیدن کی بود مانند دیدن. روح داستان جیمی فاکس، معلم موسیقی که دنبال اجرا‌های جاز هست رو برای ما میگه... تا حالا دیدین ما چیز بدی معرفی کنیم تو این صفحه؟ 
پس از دستش ندین.
ضمیمه قاب کوچک