نظارت در خوزستان خیلی کم است

پای صحبت‌های امام جماعت جوان حصیرآباد اهواز که مسجد را به یک پایگاه اجتماعی - فرهنگی تبدیل کرده است

نظارت در خوزستان خیلی کم است

او امام جماعت محله‌ای است به نام حصیرآباد حصیرآباد‌، همان حاشیه پر زخم و درد اهواز است. همانجا که قبلا خانه‌هایش حصیری بود و حالا آجرها روی هم ردیف شده و خانه‌ها را ساخته‌اند برای حصیرآبادی‌ها. همانجا که در سفر اخیر رئیس مجلس شورای اسلامی‌ به اهواز، اولین مقصد بازدید او بود. حجت‌الاسلام سیدعماد موسوی، همان امام جماعتی است که در این بازدید با محمدباقر قالیباف از دردهای مردم محله‌اش گفت؛ از مشکلات ریز و درشتی که چسبیده‌اند بیخ گلوی حصیرآبادی‌ها و خیال حل شدن ندارند؛ همه مشکلاتی که در این چندسال شده‌اند دغدغه بزرگ امام جماعت 40 ساله مسجد امام‌خمینی و او برای حل آنها همه تلاشش را کرده‌، از این‌که به تنهایی آستین همت بالا بزند وهرجا لازم شد حتی در شرایط کرونا و برای ضدعفونی کردن معابر، به میدان بیاید تا تشکیل یک گروه جهادی از جوان‌های پایه محله‌، گروهی به نام « آتش به اختیار» که حالا مدتی است دلگرمی اهالی شده‌اند، گروهی که از دل خانه‌های کوچک و کوچه‌های باریک حصیرآباد برخاسته‌اند و سودایی جز بهبود شرایط زندگی اهالی ندارند.

مهاجرتی که سبب خیر شد
اهل اهواز نیست اما حالا محبوب دل خیلی از اهوازی‌هاست؛ او از سال 93 و بنا به وصیت پدرش‌، حجت‌الاسلام حاج سید‌عبدالحمید موسوی عالم واقف از پایتخت به اهواز کوچ کرده‌؛ وصیتی که او را به یکی از محروم‌ترین محلات کشور رسانده است، جایی که ردپای کارهای نیک پدر هنوز در آن دیده می‌شود. حالا صفحات تقویم که ورق بخورد و 22 بهمن که از راه برسد، درست 6 سال گذشته از این  مهاجرت و او از راهی که انتخاب کرده پشیمان نیست. همین است که به ما می‌گوید: «من تازه بعد از مرگ پدرم متوجه خدمات ایشان در این منطقه شدم و فهمیدم که مشکلات اینجا تا چه اندازه زیاد است و چرا پدرم اینجا را برای فعالیت‌هایش انتخاب کرده بود و چرا در وصیتش من را به این منطقه فرستاد.»
پدر سید‌عماد، در حصیرآباد سه بنای خیر بنیان‌گذاری کرده بود؛ یکی از آنها، مسجد امام‌خمینی است همین مسجدی که حالا به پایگاه فعالیت‌های اجتماعی مثبت در محله تبدیل شده است، بنای دیگر مدرسه‌ای به اسم دبستان شرف بود و یک درمانگاه که با وجود نیاز مردم منطقه، این درمانگاه به حال خود رها و تخریب شده و هنوز هم که هنوز است صحبت‌های حجت‌الاسلام موسوی با وزارت بهداشتی‌ها برای ساخت و تکمیل این درمانگاه و راه‌اندازی آن به نتیجه نرسیده است.
معضل مدیران ناکارآمد
برای این امام جماعت مطالبه‌گر، درد مردم محله‌اش کلافی است که سررشته‌اش به سوء‌مدیریت در استان بزرگ خوزستان می‌رسد. «ما موارد زیادی داشتیم که بعضی مسؤولان به جای این‌که کمک حال مردم باشند خودشان همه چیز را غارت کرده‌اند. مثلا ما بودجه‌های میلیاردی برای فاضلاب داشتیم؛ وام چند میلیون دلاری داشتیم اما چه شده‌اند‌؟ چرا هنوز مشکل فاضلاب وجود دارد؟ این فقط یک نمونه از مشکلات ما در سطح مدیریتی استان است.»
او با این‌که امام‌جماعت یک مسجد کوچک در یکی از محلات حاشیه‌ای اهواز است اما دل پری دارد از همه مشکلاتی که گریبانگیر این شهر شده‌اند‌و می‌گوید: «کجای اهواز به کلانشهر شبیه است؟! کدام خیابانش، کدام محله‌اش؟ اهواز از کلانشهر بودن چه چیزی جز آلودگی هوا و ... دارد؟ آن هم درحالی که مرکز یک استان بسیار ثروتمند است. از این همه دارایی و امکانات و ثروت، از این همه ظرفیت و پتانسیل چه چیزی شامل حال خود مردم این استان شده است؟ چرا مردم ما هنوز در سخت‌ترین شرایط و با کمترین امکانات
زندگی می‌کنند؟»
در ذهن او هم مثل خیلی‌های دیگر مقابل نام استان خوزستان، بسیاری از القاب پرطمطراق می‌چرخد، مثل تمام اولین‌هایی که به نام خوزستان گره خورده‌اند؛ اولین چاه نفت، اولین سالن سینما، اولین فرودگاه، اولین باشگاه ورزشی و... این اولین‌ها اما حالا رویاهایی دورند برای خوزستانی‌ها و این روحانی جهادگر می‌گوید: «متاسفانه ما الان می‌بینیم که با وجود تمام منابعی که در خوزستان وجود دارد از نفت و گاز گرفته تا صنایع پتروشیمی و فولاد‌، حتی با وجود بزرگترین نخلستان‌ها و مزارع مرکبات و غلات باز مردم خوزستان در شرایط اقتصادی اسفباری زندگی می‌کنندکه همه اینها هم برمی‌گردد به فقدان نظارت بر فعالیت‌های عمرانی و... انجام شده در استان خوزستان. جایی که ثروت زیاد است غارت و دزدی هم زیاد می‌شود و بایدنظارت وجود داشته باشد و ما از همین فقدان نظارت‌ها ضربه می‌خوریم و من از قوه‌قضائیه می‌خواهم که به پرونده‌های مدیران متخلف خوزستان ورود پیدا کند؛ برخی مدیران در این استان ناکارآمد هستند. فساد اقتصادی در خوزستان در رده‌های اول است و اگر این مشکلات حل نشود، خوزستان همیشه غرق در مشکل می‌ماند.»
همه این گلایه‌ها اما باعث نشده او ناامید شود و همین امید او را در میدان مبارزه‌، سرپا نگه داشته است‌:« ما هنوز مسؤولان انقلابی و متعهد در مملکت‌مان داریم ، حتی همین سفر آقای قالیباف برای منطقه ما خوب بود هرچند که قول و وعده‌هایی برای کل استان هم داده شد که طبق معمول به خاطر همراه نبودن دولت به سرانجام نرسید اما فقط با کمی نظارت و همت می‌توان سرمنشا اتفاق‌های خیر در استان خوزستان شد.»
یک گروه جهادی جوان
حالا دوسالی می‌شود که امام‌جماعت مسجد امام‌خمینی حصیرآباد با جوان‌های دیگر محله‌، یک گروه جهادی تشکیل داده‌اند، گروهی که پایه‌گذار کارهای خیر شده‌اند. اتفاقی که حجت‌الاسلام موسوی درباره‌اش می‌گوید:« ما اسم گروه‌مان را بنا بر فرمایش حضرت آقا، آتش به اختیار انتخاب کردیم چون دیدیم که حالا که خیلی مشکلات حل نشده باقی مانده اند باید خودمان وارد میدان شویم، یعنی احساس کردیم این نیاز وجود دارد و از تنور مسؤولان نانی برای مردم منطقه ما گرم نمی‌شود پس باید خودمان دست به کار شویم، حتی اگر فعالیت‌های ما به صورت یک مُسکِن موقت باشد و فقط درد‌ها را کاهش بدهد اما بالاخره قدمی برداشته می‌شود. خوشبختانه با توجه به این‌که مسجد جایگاه خوبی بین جوان‌ها ونوجوان‌های محله داشت الان همین جوانان و نوجوانان عضو گروه جهادی ما هستند و با جمع‌آوری کمک‌های مردمی در شرایط و مشکلات مختلف در کنار افراد نیازمند و در بطن جامعه هستیم، چه در سیل خوزستان چه سیل پلدختر و حتی در همین بحث کرونا. در این فعالیت‌ها هم از کمک‌های دولتی استفاده نمی‌کنیم چون نمی‌خواهیم وامدار کسی باشیم و آن زبان مطالبه‌گرمان را از دست بدهیم.» آنها حالا کمک‌حال مردم منطقه حصیرآباد هستند هرطوری که از دست‌شان بربیاید‌:« معضلات و آسیب‌های اجتماعی در منطقه ما بسیار زیاد است و کمک برای حل این معضلات هم عین جهاد است، وقتی می‌بینیم مشکلی برای مردم به‌وجود آمده و ما شاهد آن هستیم چرا وارد عمل نشویم؟ مثلا یکی از معضلات اجتماعی ما وقوع سرقت‌های متعدد در محله است و ما تا همین الان با همین گروه جهادی بیش از هفت سارق را شناسایی و تحویل کلانتری داده‌ایم و ارتباط خیلی خوبی با کلانتری 11 کارون اهواز داریم.»
مسجد موفق، تک‌بعدی نیست
حجت‌الاسلام سیدعماد موسوی ، اهل باشت کهگیلویه و بویراحمد است، از تهران به اهواز کوچ کرده اما از شش سال پیش قلب بچه‌های محله محروم حصیرآباد را فتح کرده‌است، حالا همه آنها کبوتر جلد مسجد امام‌خمینی هستند و او درباره راز این موفقیت می‌گوید:« از نظر من رفاقت با بچه‌ها و جوان‌ها و هم‌زبانی با آنها یکی از عوامل اصلی پیوند آنها با مسجد است،نکته مهم اینجاست که شما اگر راه را درست کنید، آب هم راه را پیدا می‌کند و در این مسیر درست قرار می‌گیرد اما اگر راه نباشد چه انتظاری می‌توانید داشته باشید؟!الان بچه‌های ما قبل از ساعت 4و30 دقیقه که در مسجد را باز می‌کنیم جلوی در منتظر ایستاده‌اند و شب ساعت 11 هم آنها را به زور به خانه‌هایشان می‌فرستیم چون همگی مسجد را خانه خودشان می‌دانند، این یک موفقیت خوب است اما من از مسجد انتظار بیشتری دارم‌، من اصلا مسجد تک بعدی را قبول ندارم؛ مسجد باید هم جای اجتماعات باشد، هم جای ورزش، هم جای تفریح هم جای حل اختلاف مردم و در یک کلام سنگر باشد. باید همه مردم در هر سن و سالی در مسجد احساس آرامش کنند، این مسجد یعنی یک مسجد نمونه و موفق.»