آتش از پادگان دوشانتپه
علیرضا رأفتی - آن روز روزنامه کیهان به چاپ دوم رسیده بود. وقتی روزنامه به چاپ دوم میرسید معنیاش این بود که خبر مهمی لای صفحات آن پنهان یا تیتر عجیبوغریبی روی صفحه یک آن نشسته بوده که مردم بیش از حد معمول روزنامه را خریدهاند و روزنامه چاپ دوم را روی کیوسک مطبوعات گذاشته. تیتر آن روز روزنامه کیهان این بود: «جنگ خونین لشکر گارد با نیروهای هوائی».
این خبر درست یک روز پس از خبر بیعت همافران نیروی هوایی با رهبر انقلاب منتشر میشد و شاید اهمیتش هم بیشتر برای همین بود. اصلا برای همین بود که برای مردم مهم بود چه بر سر همافران انقلاب میآید. وگرنه اگر این خبر چند روز قبل منتشر میشد، همان زمانی که نیروی هوایی هنوز با رهبر انقلاب دست نداده بود، شاید اصلا برای کسی مهم نبود که نیروهای شاهنشاهی بین خودشان خون و خونریزی راه بیندازند.
ماجرا از این قرار بود که روز بعد از اینکه همافران نیروی هوایی با رهبر انقلاب دیدار و با انقلاب بیعت کردند، تلویزیون اعلام کرده بود که قرار است فیلمهایی از بازگشت امام را پخش کند. همافران هم توی سالن پادگان دوشانتپه جمع شده بودند که فیلمهای ۱۲بهمن و ورود امام خمینی را ببینند. اما تلویزیون در اقدامی شیطنتآمیز درست قبل از پخش آن تصاویر، تصاویر تظاهراتی که در حمایت از شاه و بختیار در امجدیه برگزار شده بود را پخش کرد. این تصاویر با تمسخر و استهزای همافران حاضر در سالن همراه شد و کمی رگ گردن گاردیهای شاهنشاهی که توی پادگان حضور داشتند را متورم کرد. اما جایی دیگر خونشان به جوش آمد که تلویزیون بعد از آن تصاویر، تصاویر ورود امام را نشان داد و همافران سالن را گرفتند روی سرشان به صلوات و تکبیر و تشویق. نیروهای گارد شاهنشاهی ناگهان به سالن حملهور شده و رو به همافران نیروی هوایی اسلحه کشیدند.
صدای تیراندازی که به محلههای مجاور پادگان رسید مردم را به کنار دیوارهای پادگان کشاند. مردمی که نگران جان همافران انقلاب بودند با روشن کردن آتش و تکبیر و شعار کمی از آتش گرفته داخل پادگان کم کردند اما با رسیدن نیروهای امنیتی و ناظمین حکومت نظامی عده زیادیشان راهشان به کلانتری تهراننو افتاد.
روز بعد که درگیریها بین گاردیها و همافران بیشتر شده بود و همافران راهی جز مقابله نداشتند، شروع به توزیع اسلحه بین مردمی که کارت پایان خدمت داشتند کردند و شب روی شهر نیفتاده بود که کلانتری تهراننو و نارمک به دست مردم افتاده بود.
این خبر درست یک روز پس از خبر بیعت همافران نیروی هوایی با رهبر انقلاب منتشر میشد و شاید اهمیتش هم بیشتر برای همین بود. اصلا برای همین بود که برای مردم مهم بود چه بر سر همافران انقلاب میآید. وگرنه اگر این خبر چند روز قبل منتشر میشد، همان زمانی که نیروی هوایی هنوز با رهبر انقلاب دست نداده بود، شاید اصلا برای کسی مهم نبود که نیروهای شاهنشاهی بین خودشان خون و خونریزی راه بیندازند.
ماجرا از این قرار بود که روز بعد از اینکه همافران نیروی هوایی با رهبر انقلاب دیدار و با انقلاب بیعت کردند، تلویزیون اعلام کرده بود که قرار است فیلمهایی از بازگشت امام را پخش کند. همافران هم توی سالن پادگان دوشانتپه جمع شده بودند که فیلمهای ۱۲بهمن و ورود امام خمینی را ببینند. اما تلویزیون در اقدامی شیطنتآمیز درست قبل از پخش آن تصاویر، تصاویر تظاهراتی که در حمایت از شاه و بختیار در امجدیه برگزار شده بود را پخش کرد. این تصاویر با تمسخر و استهزای همافران حاضر در سالن همراه شد و کمی رگ گردن گاردیهای شاهنشاهی که توی پادگان حضور داشتند را متورم کرد. اما جایی دیگر خونشان به جوش آمد که تلویزیون بعد از آن تصاویر، تصاویر ورود امام را نشان داد و همافران سالن را گرفتند روی سرشان به صلوات و تکبیر و تشویق. نیروهای گارد شاهنشاهی ناگهان به سالن حملهور شده و رو به همافران نیروی هوایی اسلحه کشیدند.
صدای تیراندازی که به محلههای مجاور پادگان رسید مردم را به کنار دیوارهای پادگان کشاند. مردمی که نگران جان همافران انقلاب بودند با روشن کردن آتش و تکبیر و شعار کمی از آتش گرفته داخل پادگان کم کردند اما با رسیدن نیروهای امنیتی و ناظمین حکومت نظامی عده زیادیشان راهشان به کلانتری تهراننو افتاد.
روز بعد که درگیریها بین گاردیها و همافران بیشتر شده بود و همافران راهی جز مقابله نداشتند، شروع به توزیع اسلحه بین مردمی که کارت پایان خدمت داشتند کردند و شب روی شهر نیفتاده بود که کلانتری تهراننو و نارمک به دست مردم افتاده بود.