گفتوگو با عوامل مستند سریالی «سینما ملت» كه با فیلمها سراغ واكاوی تاریخ رفتهاند
مرور سینمایی تاریخ
اسم «سینما ملت» را بارها شنیده و حتما خیلی از شما به آن سر هم زدهاید اما این سینما ملت كه امروز از آن گفتهایم با آن یكی فرق میكند؛ این سینما عنوان برنامهای است كه مدتی است در شبكه افق روی آنتن رفته و نمای تازهای از دنیای تصویر و قصهها را روایت میكند. برنامهای به تهیهكنندگی هادی نعمتالهی و سردبیری علیاكبر جنابزاده كه در ۵۲ قسمت ۴۵ دقیقهای روزهای دوشنبه ساعت ۲۰ از این شبكه پخش میشود. مرور تاریخ با فیلمها بخشی از ماجرای این مستند سریالی است و در بخش دیگر داستان هم بررسی تعاملات سینما با رویدادهای مهم تاریخی، بازشناسی مفهوم سینمای استاندارد و تبارشناسی این فضا هدفی است كه این تیم دنبال میكنند. موضوعاتی كه در هر قسمت با استفاده از آثار مطرحی از سراسر دنیا بررسی و مرور میشوند. در ادامه این گزارش هم سراغ عوامل سینما ملت رفتیم تا از كموكیف این سینما باخبر شویم. علیاكبر جنابزاده، سردبیر سینما ملت در گپ مبسوطی كه زدیم از جزییات نگاهی كه در این مجموعه دنبال میكنند، گفت.
با توجه به دغدغههایی كه از ابتدا برای تولید این كار وجود داشت، سعی كردیم طیف متنوعی از موضوعات را بررسی كنیم و با توجه به توافق نهایی در مورد تعداد قسمتهای برنامه، مهمترین آنها را سوژه هر قسمت قرار دهیم. یكی از مهمترین اولویتهای ما برای انتخاب موضوعات این بود كه بتوانیم پرونده هر موضوع را در یك قسمت ببندیم تا نیاز نباشد در یك قسمت دیگر در مورد همان موضوع توضیح دهیم. هدفمان این بود كه اگر بینندهای یك قسمت را از دست داد، احساس نكند كه خط داستانی كلی سلسله مستندها را گم كرده است. بنابراین، اگرچه تمام قسمتهای مستند در كنار هم به دنبال القای یك مفهوم خاص هستند و پیرنگ واحدی دارند، اما هركدام بهصورت مستقل نیز یك مستند تمام و كمال هستند كه پرونده یك سوژه را در انتهای همان قسمت میبندند.
روح كلی «سینما ملت»، چارچوببندی مفهوم سینمای معیار از منظر كنشگری با اتفاقات روز جامعه است؛ یعنی سعی كردیم برشهای خاصی از تاریخ معاصر (از زمان تولد سینمای صامت تاكنون) را انتخاب كنیم، با این نگاه كه سینما چگونه به آن برش خاص عكسالعمل نشان داد و چطور با جامعهاش تعامل كرد؟ اگر سینما را به مثابه یك رسانه در نظر بگیریم، باید رسالت غایی آن را همین كنشگری بدانیم. از این منظر، وقتی جامعهای با بحرانی روبهرو میشود، سینما نمیتواند گوشهای بایستد و فقط نگاه كند، بلكه میبایست وارد تعامل با جامعه خویش شده و در عبور از آن بحران كمك كند.
بهعنوان مثال، در دوره «ركود بزرگ اقتصادی» آمریكا بین سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۹ هالیوود یكی از مهمترین نقشها را در عبور جامعه از بحران بازی كرد. این موضوع اولین قسمت از «سینما ملت» بود. عكسالعمل هالیوود به این دوره را میتوان در دو شاخه بررسی كرد: اول، تولد سینمای گریزگرا یا (escapist) كه صرفا سعی داشت مخاطب را برای حتی دو ساعت هم كه شده، از مشغلهها و افسردگیهای دنیای بحرانزده بیرون نجات دهد و آرامشی موقتی برایش ایجاد كند؛ و دوم، موج سینمای امیدبخش كه دائما بر طبل یك «آینده روشن» میكوبید و مخاطب را به بازگشت روزهای خوب گذشته امیدوار میكرد. صنعت سینما از رهگذر این تلاشها برای افزایش سطح بردباری اجتماعی توانست هم از نظر اقتصادی سود هنگفتی كسب كند (در حالیكه اكثر صنایع یا كاملا تعطیل بودند یا سوددهی چندانی نداشتند) و هم موفق شد طبع مخاطب را بهگونهای كالیبره كند كه فیلمهای تلخ و مایوسكننده، شكستهای تاریخی را تجربه كردند. فیلم «عصر جدید» چاپلین نمونهای از این شكستها بود. مستند «سینما ملت» با رویكرد تبیین این مدل از تعامل، موضوعات و سوژههای خود را انتخاب میكند.
سینمای كلاسیك و كارگردانان نامآشنا و معروف اغلب مواردی است كه در بین كارهای انتخابی شما دیده میشود، با چه رویكردی سراغ این كارها میروید؟
در انتخاب فیلمها معیارهای زیادی اثرگذارند كه به دو مورد اصلی اشاره میكنم. مهمترین معیار این است كه یك فیلم تا چه حد با شابلونی كه برای موضوع تعریف كردهایم، تطابق دارد؟ در هر قسمت وقتی بدهبستان سینما و جامعه را در یك برهه تاریخی بررسی میكنیم، از زاویهای به این تعامل نگاه میكنیم كه تا بهحال چندان مورد توجه نبوده است. اینكه یك فیلم تا چه میزان با آن زاویه دید همپوشانی دارد، مهمترین عامل در انتخاب آثار است. مساله بعدی در انتخاب فیلمها و كارگردانها، میزان آشنایی مخاطب با اثر است. در انتخابها سعی شده بیشتر آثاری مورد بررسی قرار بگیرد كه در دسترس مخاطب مستند بوده و در سبد مصرف او قرار داشته است. به این ترتیب، وقتی مخاطب از زاویه دید جدیدی كه مستند برایش تعریف میكند، فیلم را میبیند، درك جدیدی از فیلم و تمام آثار دیگری كه با آن فیلم اشتراك دارند پیدا میكند. فیلمهای زیادی هستند كه با آثار مورد بررسی در مستند همپوشانی مضمونی دارند، اما زمان كوتاه مستند به ما اجازه نمیدهد تمام آنها را بررسی كنیم. بههمین دلیل بیشتر سراغ آثار شاخص و شناختهشدهای رفتیم كه جریان اصلی سینما را میسازند.
در همان قسمتهایی كه بیشتر رنگوبوی سیاسی دارند، جلوگیری از انعكاس بیش از حد این فضا هم جزو مواردی است كه باعث میشود تا بیننده بیشتر به هر اثری جلب شود. شما چقدر این موضوع را در نظر گرفتید؟
همانطور كه پیش از این گفته شد، در تعیین موضوعات، نسبت سینما با موضوع است كه اصالت دارد؛ حتی اگر یك موضوع، ذاتا سیاسی باشد. در «سینما ملت» سعی شده از اینهمانیهای سیاسی میان سوژه برنامه (كه خارج از ایران اتفاق میافتد) با وقایع سیاسی داخل ایران پرهیز شود تا شبهه سیاستزدگی به مستند وارد نشود. مستند دنبال كار سیاسی نیست و دغدغه سیاسی بهمعنای رایج كلمه ندارد. اگر سوژه یك قسمت سیاسی باشد نیز فرعِ بر جوهره مستند (كه سینماست) مطرح میشود. نكته دیگر اینكه دامنه موضوعات مجموعه مستندها، بسیار گسترده است و مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مردمشناختی را نیز شامل میشود. اگر تمام قسمتها بهعنوان یك مجموعه واحد كنار هم بررسی شوند، مشخص خواهد شد كه «سینما ملت» سیاسی نیست.
چه شد عنوان «سینما ملت» را برای این برنامه درنظر گرفتید؟
در مجموع، خط داستانی «سینما ملت» مخاطب را با پدیدهای مواجه میكند كه محصور در سالن سینما نیست و بخشی از زندگی روزمره مردم در بیرون از سالنها را بهمعنای واقعی كلمه رقم میزند و میسازد. گاهی با مردم همراه میشود تا دردهایشان را تسكین دهد، گاهی به روح و روان مردم زخمه میزند تا توجهشان را به دردی جلب كند كه زندگی روزمره نمیگذارد آن را ببینند، گاهی خیالِ مخاطب را میقاپد و به دنیایی خیالی میبرد تا دنیای واقعی را فراموش كند و گاهی چنان دنیای وحشتناكی در خیال مخاطب میسازد كه وقتی از سالن سینما بیرون میروند، قدرِ دنیای واقعی خویش را بیشتر بدانند. در این سینما، شما فقط فیلم نمیبینید، جغرافیا میبینید؛ جغرافیایی كه مرز و بوم خاص خودش را دارد و در بستر تاریخ چنان جا خوش كرده كه اگر حذف شود، بخشی از تاریختان را از دست میدهید. این سینما نهتنها بخشی از تاریخ، كه بخشی از هویت یك ملت را میسازد و گاهی آنچنان در كنشهایش قدرتمند ظاهر میشود كه روایتی متفاوت از گذشتهای مسلم ارائه میكند؛ بدون اینكه متهم به دروغگویی شود. این سینما، شخصیت جامعه و اعضایش را شكل میدهد و طیف گستردهای از احساسات را، از غرور و شكستناپذیری گرفته تا نابودی كامل در یك آخرالزمان زامبیزده، درون «مخاطب خاص» خویش نهادینه میكند.
مخاطب خاص این سینما، ملتی است كه در جغرافیای واقعی و خیالی آن سینما زندگی میكنند؛ ملتی كه پارهای از هویت خود را از سینما به ارث بردهاند و در مقابل، سینما در جوهره خویش، وامدار آنهاست. این ارتباط دوطرفه میان سینما و ملت سبب شد نام «سینما ملت» برای این مستند انتخاب شود.
از نریشنهایی كه روی بخشهای مختلف برنامه هست بگویید، متن این نریشنها را چطور مینویسید و انتخاب میكنید كه برای مخاطب عام هم قابل فهم باشد و او را جذب كند؟
پس از انتخاب یك موضوع، مرحله پژوهش آغاز میشود. در این مرحله دایره وسیعی از منابع مورد مطالعه قرار میگیرد. تقریبا تمام منابع به زبان انگلیسی است و میبایست بعد از فیشبرداری و خلاصهسازی ترجمه شود. پس از ترجمه فیشها، متن خام پژوهش آماده میشود و در اختیار نویسنده مستند قرار میگیرد. نویسنده از درون متن پژوهش كه معمولا چهار یا پنج برابر بیشتر از متن نهایی حجم دارد، محتوای مورد نیاز را استخراج كرده و براساس خط داستانی، متن نهایی را تهیه میكند. در تهیه متن نهایی تلاش میشود مفاهیم، هرقدر هم پیچیده، با زبانی ساده منتقل شوند تا درك موضوع با مشكل مواجه نشود كه این كاری دشوار است.
در این برنامه بهطور كلی چه هدفی را دنبال میكنید و در واقع به بیننده چه میخواهید بگویید؟
این سلسله مستندها بهطور خاص به مخاطب ایرانی میگوید سینما پدیدهای مجزا و منفك از جامعه نیست. سینمای استاندارد، در تاروپود جامعه خویش تنیده شده است و جدا كردنش از جامعه، نقصان هویت جمعی را بهدنبال خواهد داشت. در تحلیل نهایی، «سینما ملت» میكوشد توقع مخاطب از سینما را بالا ببرد و به او گوشزد كند كه اگرچه دارودستههای سینمایی در هر كشوری بهطور سنتی مفهوم «صنعت سینما» را شكل میدهند، اما لزوما یك صنعت استاندارد را برای مخاطب فراهم نمیكنند. در این مسیر، بهجای انتقاد به سینمای غیراستاندارد، بخشهایی از سینمای استاندارد را بهتصویر كشیدهایم. سینمای غیراستاندارد شاخصههای زیادی دارد؛ مثلا در بحبوحه مشكلات اجتماعی، ناگهان از گوشهای سربرمیآورد و غمی میافزاید بر غمها، در حالیكه سینمای استاندارد یار شاطر است نه بار خاطر.
در واقع به دنبال تغییر توقع مخاطب از سینما هستید؟
از نظر ما اگر طبع مخاطب در مواجهه با یك اثر بلند باشد، دیگر هر فیلمی را «سینمایی» نمیداند. دیگر هر تولیدی كه راه به پرده نقرهای پیدا كند، حتی اگر از سوی این و آن مورد استقبال قرار بگیرد و جایزه درو كند، لزوما واجد شاخصههای یك اثر استاندارد نیست. یكی از راههای اصلاح سینما، افزایش توقع مخاطب سینماست. مستند «سینما ملت» با بهتصویر كشیدن اثری كه سینما میتواند در واقعیت زندگی روزمره مخاطبانش داشته باشد، میكوشد توقع مخاطب از سینما را اصلاح كند. از این منظر البته، سینما صرفا محصول نیست، بلكه صنعت است و اگر بنا باشد اصلاحی در آن رخ دهد، باید در تمام اجزای آن باشد؛ از كاركردها و ارتباطات گرفته تا محصولات.
فكر میكنید چقدر در این زمینه موفق بودید و توانستید آن تأثیری را كه میخواستید، رقم بزنید؟
هنوز برای قضاوت در مورد میزان اثرگذاری «سینما ملت» اندكی زود است. دورنمایی كه مستند بهتصویر میكشد، در بستر یك تاریخِ چنددههای اتفاق افتاده و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم سریع بهنتیجه مطلوب برسیم. اما امیدواریم این مستند بخشی از منظومهای باشد كه در انتها، جایگاه واقعی سینما را برایش به ارمغان میآورد. وظیفه ما در این مستند، تعریف كردن آن جایگاه و تجربهنگاری دیگران در این مسیر است.
كمی هم از بازخوردهایی كه از برنامه گرفتید، بگویید.
بازخوردها متنوع بودهاند. از تعریف و تمجید تا انتقاد به گزارههای ثقیل و دیرفهم. در مجموع میتوان بازخوردها را مثبت ارزیابی كرد، مخصوصا به این دلیل كه زاویه دید سینما ملت، چندان در میان آثار داخلی سابقه نداشته است.