دوجانبه  خروس و شاهین

دوجانبه خروس و شاهین

امید مهدی‌نژاد طنزنویس

 در روزگار طغرل‌بیک سلجوقی که از بهترین طغرل‌بیکان و بنیانگذار و نخستین پادشاه سلجوقی بود که 23 سال بر ماوراءالنهر و خراسان بزرگ و فلات ایران و قفقاز و عراق و بخش‌هایی از ارمنستان و آناتولی حکومت کرد و سلجوقیان با تدبیر وی بر دستگاه خلافت عباسی نیز تسلط پیدا کردند، شاهینی از شاهین‌های سلطنتی که برای پادشاه به امر شکار کبک و تیهو  می‌پرداخت، به خروسی از خروسان سلطنتی که صبح‌ها برای پادشاه قوقولی‌قوقو می‌کرد رسید و رو به او کرد و گفت: ای خروس، من از تو تعجب می‌کنم. خروس به وی گفت: چطور شده؟ شاهین گفت: این آدمیزاد تو را اهلی کرده و با دست خود برای تو آب و دانه و لانه و زن و زندگی فراهم کرده و اسباب راحتی‌ات را مهیا نموده است، با این‌حال هر وقت می‌خواهد تو را بگیرد از این دیوار به آن دیوار می‌پری و خودت را به در و پنجره می‌کوبی و تازه آخرش هم باز تو را می‌گیرد. اما من که در کوه و صحرا بزرگ شده‌ام، وقتی مرا می‌گیرند جزع و فزع نمی‌کنم و وقتی مرا به شکار می‌فرستند عین آدم می‌روم شکارم را می‌کنم و می‌آیم دوباره آرام روی دست متصدی مربوط می‌نشینم. وی سپس گفت: واقعا علت این کولی‌بازی‌ها و هوچی‌گری‌ها چیست؟  خروس گفت: اتفاقا به نکته خوبی اشاره کردی. بیا تا برایت بگویم. شاهین آمد. خروس گفت: تا به حال دیده‌ای که شاهینی را جلوی چشمت بکشند و پرهایش را بکنند و کباب کنند و بخورند؟ شاهین گفت: نخیر. خروس گفت: خب، پس حرف اضافی نزن. من تا امروز بیش از 50 بار این صحنه را مشاهده کرده‌ام و هرگاه کسی می‌خواهد مرا بگیرد، با خودم می‌گویم اوه اوه می‌خواهند مرا بخورند و فرار می‌کنم. وی سپس با تاکید بر اهمیت امنیت روانی و فضای آرام و بی‌تنش از متولیان امر خواست لااقل جلوی آنها، آنها را نخورند. شاهین نیز در پایان با تاکید بر اهمیت رفتار مناسب، بر ادامه گفت‌وگوهای طرفین اصرار کرد.