چرا از ظرفیت بازیگران فارسیزبان خارجی در سریالها بهره نمیبریم؟
نیمیم ز فرغانه*
«پس زبان محرمی خود دیگرست/ همدلی از همزبانی بهترست». کسی مخالف این بیت مولوی نیست اما واقعیت این است همدلی که همزبان باشد از هر گزینهای بهتر است. کسی که هم حرف زبانت را بشنود و هم حرف دلت را بفهمد. این ماجرا در حوزه ساخت آثار نمایشی، بیشتر به چشم میآید.
شاید یک فیلم یا سریال را که بازیگران خارجی در آن حضور دارند بتوان به تیم فوتبالی تشبیه کرد که بازیکنانی از ملیتهای مختلف در آن بازی میکنند اما اگر این بازیگران بهجز تکنیک فردی و تاکتیک گروهی، همزبانی را هم چاشنی کار کنند بر میزان هماهنگی افزوده میشود. طبیعتا حضور عوامل عربزبان یا انگلیسیزبان و فرانسویزبان ولو از ملیتهای مختلف در یک کار، عامل همگرایی دیگری بهنام همزبانی را هم وارد گود میکند. این ماجرا برای ما فارسیزبانان شاید به گستردگی زبانهای پرکاربرد جهانی نباشد ولی حداقل در دو کشور افغانستان و تاجیکستان، زبان رسمی است و در کشورهای منطقه نیست، زبانی متداول محسوب میشود اما صنعت فیلم و سریالسازی ما چقدر از این ظرفیت همزبانی استفاده کرده است؟
بعضی مواقع برخی بازیگران ایرانی در قالب نقشهای تاجیک یا افغانستانی رفتهاند مثل سولماز زرینپور در سریال «آوای فاخته» یا جواد رضویان در سریال «چارخونه» و نادر فلاح در فیلم «چند متر مکعب عشق» و ... . سولماز زرینپور در آوای فاخته که سال 73 توسط پدرش مرحوم بهمن زرینپور ساخته شد چنان در نقش دختری تاجیک فرورفت که خیلیها فکر کردند او واقعا تاجیک است. بعضی مواقع هم تعدادی از بازیگران تاجیکی و افغانستانی در آثار ایرانی بازی کردهاند که در این میان، وضعیت تاجیکها خاصتر بوده است. تاجیکستان به واسطه سالها پیوستگی با شوروی سابق، سینمایی ساختارمند و بازیگرانی آکادمیک دارد؛ دوخصلتی که افغانستان به واسطه سالها جنگ داخلی و اشغال توسط بیگانگان از آن بهره چندانی نبرده است. حال سوال اینجاست که حوزه نمایشی ما چه میزان از این فضا استفاده کرده است؟
وقتی در جواب این سوال به تعداد معدودی بازیگر تاجیک مانند مرحوم حبیبا... عبدالرزاق و شیفا صفروا میرسیم متوجه میشویم متاسفانه در 30 سالی که از استقلال تاجیکستان گذشته است، نتوانستیم از ظرفیت مناسب نمایشی این کشور فارسیزبان بهره ببریم. طبیعتا اگر
در سه دهه اخیر مراودات نمایشی ما با تاجیکستان گسترش مییافت هماکنون بازار بزرگ
9میلیون نفری در منطقه فرغانه (تاجیکستان، شرق ازبکستان و شمال قرقیزستان) و دوشنبه (پایتخت تاجیکستان) در انتظار آثار نمایشی ما بود و ضمنا بازیگران تاجیکی دانشگاهدیده میتوانستند کمکحال پروژههای ما در مسیر
بینالمللیشدن باشند.
ضمن اینکه استمرار مراودات نمایشی و افزایش رفتوآمدها، مانعی بود برای کشورهایی که میخواهند فضای ضد ایرانی در تاجیکستان ایجاد کنند. سریالسازی مشترک، پلی برای اتحاد دو ملت همزبان بود که در حد یکی دو سریال مانند «در چشم باد» و «شکرانه» باقی ماند و مستحکمتر نشد. پلی که هر زمان بین دو کشور همزبان محکمتر شود، تاثیر عمیقتر میگذارد.
*گفتم ز کجایی تو تسخر زد و گفت ای جان / نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه (بیتی از مولوی)
شاید یک فیلم یا سریال را که بازیگران خارجی در آن حضور دارند بتوان به تیم فوتبالی تشبیه کرد که بازیکنانی از ملیتهای مختلف در آن بازی میکنند اما اگر این بازیگران بهجز تکنیک فردی و تاکتیک گروهی، همزبانی را هم چاشنی کار کنند بر میزان هماهنگی افزوده میشود. طبیعتا حضور عوامل عربزبان یا انگلیسیزبان و فرانسویزبان ولو از ملیتهای مختلف در یک کار، عامل همگرایی دیگری بهنام همزبانی را هم وارد گود میکند. این ماجرا برای ما فارسیزبانان شاید به گستردگی زبانهای پرکاربرد جهانی نباشد ولی حداقل در دو کشور افغانستان و تاجیکستان، زبان رسمی است و در کشورهای منطقه نیست، زبانی متداول محسوب میشود اما صنعت فیلم و سریالسازی ما چقدر از این ظرفیت همزبانی استفاده کرده است؟
بعضی مواقع برخی بازیگران ایرانی در قالب نقشهای تاجیک یا افغانستانی رفتهاند مثل سولماز زرینپور در سریال «آوای فاخته» یا جواد رضویان در سریال «چارخونه» و نادر فلاح در فیلم «چند متر مکعب عشق» و ... . سولماز زرینپور در آوای فاخته که سال 73 توسط پدرش مرحوم بهمن زرینپور ساخته شد چنان در نقش دختری تاجیک فرورفت که خیلیها فکر کردند او واقعا تاجیک است. بعضی مواقع هم تعدادی از بازیگران تاجیکی و افغانستانی در آثار ایرانی بازی کردهاند که در این میان، وضعیت تاجیکها خاصتر بوده است. تاجیکستان به واسطه سالها پیوستگی با شوروی سابق، سینمایی ساختارمند و بازیگرانی آکادمیک دارد؛ دوخصلتی که افغانستان به واسطه سالها جنگ داخلی و اشغال توسط بیگانگان از آن بهره چندانی نبرده است. حال سوال اینجاست که حوزه نمایشی ما چه میزان از این فضا استفاده کرده است؟
وقتی در جواب این سوال به تعداد معدودی بازیگر تاجیک مانند مرحوم حبیبا... عبدالرزاق و شیفا صفروا میرسیم متوجه میشویم متاسفانه در 30 سالی که از استقلال تاجیکستان گذشته است، نتوانستیم از ظرفیت مناسب نمایشی این کشور فارسیزبان بهره ببریم. طبیعتا اگر
در سه دهه اخیر مراودات نمایشی ما با تاجیکستان گسترش مییافت هماکنون بازار بزرگ
9میلیون نفری در منطقه فرغانه (تاجیکستان، شرق ازبکستان و شمال قرقیزستان) و دوشنبه (پایتخت تاجیکستان) در انتظار آثار نمایشی ما بود و ضمنا بازیگران تاجیکی دانشگاهدیده میتوانستند کمکحال پروژههای ما در مسیر
بینالمللیشدن باشند.
ضمن اینکه استمرار مراودات نمایشی و افزایش رفتوآمدها، مانعی بود برای کشورهایی که میخواهند فضای ضد ایرانی در تاجیکستان ایجاد کنند. سریالسازی مشترک، پلی برای اتحاد دو ملت همزبان بود که در حد یکی دو سریال مانند «در چشم باد» و «شکرانه» باقی ماند و مستحکمتر نشد. پلی که هر زمان بین دو کشور همزبان محکمتر شود، تاثیر عمیقتر میگذارد.
*گفتم ز کجایی تو تسخر زد و گفت ای جان / نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه (بیتی از مولوی)