کتاب «بلکبری هملت» از دردی مشترک حرف میزند که هر روز بیشتر میشود
دیکتاتوری تکنولوژیک!
مشغول خواندن کتابی هستید که ناگهان صدای تلفن همراهتان بلند میشود و به شما خبر میدهد که در یکی از شبکههای اجتماعی و پیامرسانها پیام و اتفاقی انتظار شما را میکشد، آن صفحه از کتاب که مشغول خواندنش بودید را با نوک انگشتان دست نگه میدارید و تلفن همراه را دست میگیرید تا آن پیام را پاسخ دهید یا آن رویداد را اصطلاحا چک کنید و زمانی که به خودتان میآیید میبینید زمان زیادی را صرف کردهاید که عامل آن همان پیام اعلان بود!
احتمالا برای شما هم این وضعیت بارها پیش آمده و احتمالا شما هم از این عدم تمرکز برآمده از تاثیر فناوریهای جدید نیز رنج بردهاید و یا شاید میبرید. عدم تمرکزی که نمیگذارد شما روی یک کار متمرکز شوید و اوضاع را برایتان دشوار میکند. حتی گمان میکنم صدای تلفن همراه خود را قطع کردهاید تا مبادا این پیامها ناخواسته و گاه و بیگاه مانعی برای تمرکز شما نباشند، ولی در این وضعیت هم خودتان آرام و قرار نگرفتهاید و گاه به گاه تلفن همراه خود را چک کردهاید مبادا پیامی را از دست بدهید یا از رویدادی دیرتر از بقیه مطلع شوید!
«بلکبری هملت» عنوان کتابی است که میخواهد به ما یادآوری کند و نشان دهد که فناوریهای نو عامل مهمی در کاهش تمرکز و دور شدن ما از آن چیزهایی است که اصالت دارند، از تفکر، از با خویش بودن، از خلوت! کتابی که ویلیام پاورز آن را نوشته و علیرضا طاقدره آن را ترجمه کرده است.
«هرچند فکر میکنیم صفحات دیجیتال ابزارهایی پرثمرند، ولی این ابزارها در عمل، ترتیب کارها و تمرکز ما را، که اساس زایندگی واقعی است، بر هم میزنند و ارتباطات اینترنتی ما هرچه سریعتر و فراوانتر میشود از آن تمرکز و تعمق آرمانی دورتر میشویم. مشغلههای دیجیتال، دشمن تعمق و تمرکز کند» شاید باورکردنی نباشد کتابی در آمریکا که صادرکننده بسیاری از این تکنولوژیها و ابزارهای ارتباطی است منتشر شده باشد که در آن از این عدم تمرکز گلایه داشته باشد، پس انگار در این دنیا تنها نیستیم و این مشکل گریبان بسیاری از مردم جهان را گرفته تا جایی که به فکر نوشتن کتاب برای این موضوع افتادهاند.
این کتاب در واقع نشان میدهد چگونه تکنولوژی در هر دورهای قاتل تمرکز و تعمق بشر بوده و مختص این روزگار که ما در آن به سر میبریم نیست؛ هرچند در این دوران سرعت تخریب آن بیشتر شده و افراد بیشتری را با خود درگیر کرده است.
در این کتاب که نثری ساده دارد و باید آن را در دسته آثار فلسفه زندگی قرار داد، خواننده با زبانی ساده وارد یک مقوله مهم فکری میشود تا بتواند راه حل خروج از وضعیتی که در آن گرفتار شده را پیدا کند. هرچند این کتاب میتوانست خلاصهتر باشد ولی نویسنده برای اینکه نشان دهد عمق فاجعه چقدر زیاد است که ناگزیر از زوایای مختلف به موضوع ورود کرده و مثالهای بسیاری برای جاانداختن موضوعی که میخواهد از آن حرف بزند طرح کرده است.
کتاب با وجود اینکه اسمی عجیب دارد ولی مطالب آن به پیچیدگی اسمش نیست و هرکسی با اندک شناختی میتواند آن را دست بگیرد تا بیشتر از این صفحات نورانی (ابزارهای دیجیتال) بیزار شود و دلش بخواهد نداشته باشدشان! ابزاری که برای وصل کردن آمده بودند ولی در عمل تبدیل به اهرم انفصال انسانها از هم شدهاند. آنها به خوبی توانستند هوای فاصله را ابری و تیره و تار کنند و خلاف آن چیزی که وعده میدادند عمل کنند. این همان چیزی است که در این کتاب با آن روبهرو هستیم و مولف کوشش کرده با مثالها و روایت جذابش آن را به ما یادآوری و در واقع ما را با واقعیت عریان آنها روبهرو کند.
«ما خود را همانطور غمانگیز به این شیوه از زندگی باختهایم که مردم در جوامع سرکوب شده به فقدان آزادی خو کردهاند.» این جملات نشان میدهد، چقدر این وضعیت میتواند غمانگیز باشد که آن را با فقدان آزادی مساوی گرفتهاند و نویسنده تلویحا و با زبان اشاره میگوید ما در دوران دیکتاتوری تکنولوژیک به سر میبریم و به بردههای بیجیره و مواجب این بسترها بدل شدهایم! بسترهایی که از سوی مدافعان آزادی انسانها طراحی و عرضه میشوند و مخاطبان لاجرم در آنها به فعالیت میپردازند زیرا اینطور تفهیم کردهاند که برای ارتباط بهتر باید وارد این محیطها و ابزارها شد تا روابط شکل بهتری پیدا کند، اما در عمل شاهدیم که انسانها در برابر این ابزارها ارادهای ندارند و به هر سو که خاطرخواه آنها (این بسترها و ابزارها) باشد، کشیده میشوند. کشورهایی که مدافع حقوق انسانها هستند برای گسترش این قبیل محیطها شبانهروزی تبلیغ و سرمایهگذاری میکنند تا بیشتر بتوانند مسلط باشند.
این کتاب حقایقی را به خواننده نشان میدهد که شاید خیلی علاقه به دیدن آنها نداشته باشد ولی نثر کتاب و همچنین فضایی که در آن به واسطه زبان مولف ایجاد میشود هرخوانندهای را به داخل خود میکشد و تا پایان با خود میبرد.
«بلکبری هملت» راوی سبکی از زندگی است که بسیاری از ما، بابت داشتن این سبک زندگی راضی نیستیم ولی مانند انسانهای بیاختیار، در آن به صورت تحمیلی زندگی میکنم. این کتاب سعی میکند با آگاهی دادن ما را از بیشتر فرو رفتن نجات دهد. قدم اولی که در هر حرکتی اهمیت دارد و این کتاب در حکم آگاهیبخش اثر با اهمیتی است. درواقع باید گفت این آغاز یک مبارزه است، مبارزه علیه
سطحی نشدن!
احتمالا برای شما هم این وضعیت بارها پیش آمده و احتمالا شما هم از این عدم تمرکز برآمده از تاثیر فناوریهای جدید نیز رنج بردهاید و یا شاید میبرید. عدم تمرکزی که نمیگذارد شما روی یک کار متمرکز شوید و اوضاع را برایتان دشوار میکند. حتی گمان میکنم صدای تلفن همراه خود را قطع کردهاید تا مبادا این پیامها ناخواسته و گاه و بیگاه مانعی برای تمرکز شما نباشند، ولی در این وضعیت هم خودتان آرام و قرار نگرفتهاید و گاه به گاه تلفن همراه خود را چک کردهاید مبادا پیامی را از دست بدهید یا از رویدادی دیرتر از بقیه مطلع شوید!
«بلکبری هملت» عنوان کتابی است که میخواهد به ما یادآوری کند و نشان دهد که فناوریهای نو عامل مهمی در کاهش تمرکز و دور شدن ما از آن چیزهایی است که اصالت دارند، از تفکر، از با خویش بودن، از خلوت! کتابی که ویلیام پاورز آن را نوشته و علیرضا طاقدره آن را ترجمه کرده است.
«هرچند فکر میکنیم صفحات دیجیتال ابزارهایی پرثمرند، ولی این ابزارها در عمل، ترتیب کارها و تمرکز ما را، که اساس زایندگی واقعی است، بر هم میزنند و ارتباطات اینترنتی ما هرچه سریعتر و فراوانتر میشود از آن تمرکز و تعمق آرمانی دورتر میشویم. مشغلههای دیجیتال، دشمن تعمق و تمرکز کند» شاید باورکردنی نباشد کتابی در آمریکا که صادرکننده بسیاری از این تکنولوژیها و ابزارهای ارتباطی است منتشر شده باشد که در آن از این عدم تمرکز گلایه داشته باشد، پس انگار در این دنیا تنها نیستیم و این مشکل گریبان بسیاری از مردم جهان را گرفته تا جایی که به فکر نوشتن کتاب برای این موضوع افتادهاند.
این کتاب در واقع نشان میدهد چگونه تکنولوژی در هر دورهای قاتل تمرکز و تعمق بشر بوده و مختص این روزگار که ما در آن به سر میبریم نیست؛ هرچند در این دوران سرعت تخریب آن بیشتر شده و افراد بیشتری را با خود درگیر کرده است.
در این کتاب که نثری ساده دارد و باید آن را در دسته آثار فلسفه زندگی قرار داد، خواننده با زبانی ساده وارد یک مقوله مهم فکری میشود تا بتواند راه حل خروج از وضعیتی که در آن گرفتار شده را پیدا کند. هرچند این کتاب میتوانست خلاصهتر باشد ولی نویسنده برای اینکه نشان دهد عمق فاجعه چقدر زیاد است که ناگزیر از زوایای مختلف به موضوع ورود کرده و مثالهای بسیاری برای جاانداختن موضوعی که میخواهد از آن حرف بزند طرح کرده است.
کتاب با وجود اینکه اسمی عجیب دارد ولی مطالب آن به پیچیدگی اسمش نیست و هرکسی با اندک شناختی میتواند آن را دست بگیرد تا بیشتر از این صفحات نورانی (ابزارهای دیجیتال) بیزار شود و دلش بخواهد نداشته باشدشان! ابزاری که برای وصل کردن آمده بودند ولی در عمل تبدیل به اهرم انفصال انسانها از هم شدهاند. آنها به خوبی توانستند هوای فاصله را ابری و تیره و تار کنند و خلاف آن چیزی که وعده میدادند عمل کنند. این همان چیزی است که در این کتاب با آن روبهرو هستیم و مولف کوشش کرده با مثالها و روایت جذابش آن را به ما یادآوری و در واقع ما را با واقعیت عریان آنها روبهرو کند.
«ما خود را همانطور غمانگیز به این شیوه از زندگی باختهایم که مردم در جوامع سرکوب شده به فقدان آزادی خو کردهاند.» این جملات نشان میدهد، چقدر این وضعیت میتواند غمانگیز باشد که آن را با فقدان آزادی مساوی گرفتهاند و نویسنده تلویحا و با زبان اشاره میگوید ما در دوران دیکتاتوری تکنولوژیک به سر میبریم و به بردههای بیجیره و مواجب این بسترها بدل شدهایم! بسترهایی که از سوی مدافعان آزادی انسانها طراحی و عرضه میشوند و مخاطبان لاجرم در آنها به فعالیت میپردازند زیرا اینطور تفهیم کردهاند که برای ارتباط بهتر باید وارد این محیطها و ابزارها شد تا روابط شکل بهتری پیدا کند، اما در عمل شاهدیم که انسانها در برابر این ابزارها ارادهای ندارند و به هر سو که خاطرخواه آنها (این بسترها و ابزارها) باشد، کشیده میشوند. کشورهایی که مدافع حقوق انسانها هستند برای گسترش این قبیل محیطها شبانهروزی تبلیغ و سرمایهگذاری میکنند تا بیشتر بتوانند مسلط باشند.
این کتاب حقایقی را به خواننده نشان میدهد که شاید خیلی علاقه به دیدن آنها نداشته باشد ولی نثر کتاب و همچنین فضایی که در آن به واسطه زبان مولف ایجاد میشود هرخوانندهای را به داخل خود میکشد و تا پایان با خود میبرد.
«بلکبری هملت» راوی سبکی از زندگی است که بسیاری از ما، بابت داشتن این سبک زندگی راضی نیستیم ولی مانند انسانهای بیاختیار، در آن به صورت تحمیلی زندگی میکنم. این کتاب سعی میکند با آگاهی دادن ما را از بیشتر فرو رفتن نجات دهد. قدم اولی که در هر حرکتی اهمیت دارد و این کتاب در حکم آگاهیبخش اثر با اهمیتی است. درواقع باید گفت این آغاز یک مبارزه است، مبارزه علیه
سطحی نشدن!