نگاهی نقادانه به گرتهبرداری پرتکرار از ماه عسل
ماههای معمولی!
وقتی که برنامه ماه عسل از نیمه دهه 80 پخش خود را شروع کرد، کمتر کسی فکر میکرد که این فرم برنامهسازی آنچنان تسلطی بر شیوههای برنامهسازی برای ماه رمضان ایجاد کند که خودش تبدیل به نماد شود. اما این اتفاق افتاد و «ماهعسلی بودن» به کلیدواژه مشخصی برای تعریف جنس خاصی از سوژه و برنامه و اجرا تبدیل شد. احسان علیخانی از برنامه جزر و مد آمده بود؛ برنامهای که تهیهکنندگی آن را علی زاهدی برعهده داشت و فرزاد حسنی اجرای آن را شروع کرد اما خیلی زود آن را تحویل علیخانی داد.
جزر و مد برپایه مرور تجربیات زندگیهای زوجهای جوان طراحی شده بود و سالهای 84 و 85 مهمان
سفرههای افطار رمضانی بود.
سال 86 ماه عسل متولد شد. هنوز علی زاهدی در کنار احسان علیخانی حضور داشت و برنامه، بیان قصههای آدمهای معمولی در موقعیتهای ویژه را در دستور کار خود قرار داد. ادامه مسیر ماه عسل در سالهای بعدی البته چندان هموار نبود. سال دوم علیخانی اجرا نکرد ولی زاهدی بود. سال سوم زاهدی رفت و پیام ابراهیمپور و علیخانی کار را انجام دادند. سال 89 هیچکدام از این سه نفر نبودند و سیدعلی احمدی با حسن جوهرچی کار را انجام داد. سال 90 احسان علیخانی کل کار را در دست گرفت و به عنوان تهیهکننده و مجری به آنتن بازگشت. سال بعد اما اجرا به علی ضیاء سپرده شد و تهیهکنندگی به مجید یوسفی و کیوان مدنی. از سال 92 ماه عسل به ثبات رسید. علیخانی جایگاه خود را تثبیت کرد و برنامهای دقیق، باجزئیات و پراحساس ساخت. در سالهای بعد گرچه تغییراتی در ترکیب عوامل ماه عسل شکل گرفت اما علیخانی برقرار بود.
آنچه که در همه این مسیر پرفراز و نشیب این برنامه تلویزیونی حضور مستمر داشته، قصه آدمهای معمولی است. مثل بسیاری دیگر از ایدههایی که در جایی جواب میدهند و خیلی زود تکثیر میشوند، این ایده هم دستمایه تولید برنامههای ماه رمضانی در دیگر شبکههای تلویزیونی شد. هر شبکهای سعی کرد به نحوی این ایده را به خدمت بگیرد و حتی شبکههای تخصصی تلویزیون هم این مسیر را در پیش گرفتند اما بهوضوح میتوان دریافت که هیچکدام از نسخههای رونویسیشده از ماه عسل نتوانستند موفقیتش را تکرار کنند.
دلیل این عدم توفیق را در چند عامل میتوان جستوجو کرد؛ اول اینکه تا زمان حضور ماه عسل، نسخههای بعدی در رقابتی نابرابر با این برنامه بودند و تیم حرفهای و کارآزموده علیخانی با اختلاف بر دیگران تفوق داشت. اما در دو سال اخیر هم که ماه عسل نبود و علیخانی به عصر جدید کوچ کرده بود، باز هم آن توفیق تکرار نشد. به نظر میرسد برنامهسازانی که ایده اولیه ماه عسل را دستمایه کار خود قرار داده بودند، به نوعی پرداختن به موضوعات و سوژههای خود را سردستی گرفته بودند و به همین دلیل نمیتوانستند چشمان مخاطبان را به سوی خود جلب کنند.
در این سنخ برنامهها، نه از آن دقت و وسواس ثمربخش برای انتخاب تیتراژ خبری بود و نه ردپای خلق لحظات دراماتیک دیده میشد. جذابیتها و توانمندیهای شخصی اجرا هم در رقبای علیخانی به مراتب ضعیفتر بود. در این میان یکی از معدودبرنامههایی که مسیر ماه عسل را با موفقیت به پیش برد، برنامه هزارداستان بود. این برنامه محصول همکاری مریم نوابینژاد، فؤاد صفاریانپور و جواد فرحانی بود و قصه آدمهای معمولی را با لحن و شکل و شمایلی متفاوت از ماه عسل روایت کرد و در هر قسمت میزبانی متفاوت داشت.
جزر و مد برپایه مرور تجربیات زندگیهای زوجهای جوان طراحی شده بود و سالهای 84 و 85 مهمان
سفرههای افطار رمضانی بود.
سال 86 ماه عسل متولد شد. هنوز علی زاهدی در کنار احسان علیخانی حضور داشت و برنامه، بیان قصههای آدمهای معمولی در موقعیتهای ویژه را در دستور کار خود قرار داد. ادامه مسیر ماه عسل در سالهای بعدی البته چندان هموار نبود. سال دوم علیخانی اجرا نکرد ولی زاهدی بود. سال سوم زاهدی رفت و پیام ابراهیمپور و علیخانی کار را انجام دادند. سال 89 هیچکدام از این سه نفر نبودند و سیدعلی احمدی با حسن جوهرچی کار را انجام داد. سال 90 احسان علیخانی کل کار را در دست گرفت و به عنوان تهیهکننده و مجری به آنتن بازگشت. سال بعد اما اجرا به علی ضیاء سپرده شد و تهیهکنندگی به مجید یوسفی و کیوان مدنی. از سال 92 ماه عسل به ثبات رسید. علیخانی جایگاه خود را تثبیت کرد و برنامهای دقیق، باجزئیات و پراحساس ساخت. در سالهای بعد گرچه تغییراتی در ترکیب عوامل ماه عسل شکل گرفت اما علیخانی برقرار بود.
آنچه که در همه این مسیر پرفراز و نشیب این برنامه تلویزیونی حضور مستمر داشته، قصه آدمهای معمولی است. مثل بسیاری دیگر از ایدههایی که در جایی جواب میدهند و خیلی زود تکثیر میشوند، این ایده هم دستمایه تولید برنامههای ماه رمضانی در دیگر شبکههای تلویزیونی شد. هر شبکهای سعی کرد به نحوی این ایده را به خدمت بگیرد و حتی شبکههای تخصصی تلویزیون هم این مسیر را در پیش گرفتند اما بهوضوح میتوان دریافت که هیچکدام از نسخههای رونویسیشده از ماه عسل نتوانستند موفقیتش را تکرار کنند.
دلیل این عدم توفیق را در چند عامل میتوان جستوجو کرد؛ اول اینکه تا زمان حضور ماه عسل، نسخههای بعدی در رقابتی نابرابر با این برنامه بودند و تیم حرفهای و کارآزموده علیخانی با اختلاف بر دیگران تفوق داشت. اما در دو سال اخیر هم که ماه عسل نبود و علیخانی به عصر جدید کوچ کرده بود، باز هم آن توفیق تکرار نشد. به نظر میرسد برنامهسازانی که ایده اولیه ماه عسل را دستمایه کار خود قرار داده بودند، به نوعی پرداختن به موضوعات و سوژههای خود را سردستی گرفته بودند و به همین دلیل نمیتوانستند چشمان مخاطبان را به سوی خود جلب کنند.
در این سنخ برنامهها، نه از آن دقت و وسواس ثمربخش برای انتخاب تیتراژ خبری بود و نه ردپای خلق لحظات دراماتیک دیده میشد. جذابیتها و توانمندیهای شخصی اجرا هم در رقبای علیخانی به مراتب ضعیفتر بود. در این میان یکی از معدودبرنامههایی که مسیر ماه عسل را با موفقیت به پیش برد، برنامه هزارداستان بود. این برنامه محصول همکاری مریم نوابینژاد، فؤاد صفاریانپور و جواد فرحانی بود و قصه آدمهای معمولی را با لحن و شکل و شمایلی متفاوت از ماه عسل روایت کرد و در هر قسمت میزبانی متفاوت داشت.