30 فروردین روز تولد علی موسویگرمارودی است
گرمارودی و فولكس شهید رجایی
علی موسویگرمارودی از جمله هنرمندانی است كه انقلاب اسلامی دگردیسی چشمگیری در شعر او به وجود آورد. از گرمارودی پیش از انقلاب دو كتاب منتشر شد: مجموعه شعرهای «سایه بد» و «در سایهسار نخل ولایت». كتاب دوم كه چون در آستانه انقلاب چاپ شد، نشانههایی از انقلاب داشت، اما كتاب اول نمونه خوبی برای مقایسه فضای فكری پیش از انقلاب گرمارودی با اشعار بعد از انقلاب اوست.
تغییرات فكری این شاعر برجسته در ایام انقلاب به حدی بود كه به فراخور اشعار تازهسرودهاش، دوستانش نیز دستخوش تغییر شدهاند. از جمله این دوستان، شهید رجایی بود كه گرمارودی با او انسی ویژه داشت. او خاطرهای از سفری با رجایی به قزوین دارد كه بسیار خواندنی است: «سال 54 یكی از بچههای حزباللهی زیر شكنجه در زندان به شهادت رسید. در آن سال، رجایی هنوز دستگیر نشده بود. او به من گفت كه شعری برای این شهید جوان-كه كودك دو سالهای از خود به یادگار گذاشته-بگو و ما را برای گرفتن مراسم ختم پنهانی در قزوین همراهی كن. رجایی در آن زمان یك فولكس قراضه داشت. من و او با آن اتومبیل راهی قزوین شدیم؛ در حالی كه پیش از آن، مبارزان زیادی را برای شركت در مجلس ختم دعوت كرده بودیم. البته فقط حدود 80- 70 نفر به آن مجلس آمده بودند.»
گرمارودی در ادامه شرایط برنامه را ترسیم میكند كه نشان از خفقان شدید آن دوران است: «ما بهسختی خودمان را به مجلس ختم رساندیم. خانهها را پشتبام به پشتبام طی كردیم تا به منزل مورد نظر رسیدیم. من مثنوی «بهار خون» را برای این مجلس سروده بودم؛ شعر مفصلی كه ظلم و ستم دستگاه پهلوی را مو به مو تصویر میكرد. وقتی من به این مصرع رسیدم كه میگفت «رسد روز خون تو را ریختن» جمعی از آن 80- 70 نفر انقلابی بلند شدند و رفتند. چنین جو پرخفقانی بر جامعه حاكم بود و آنها با اینكه مبارز بودند، نگران بودند مبادا حكومت روزی دستگیرشان كند و تاوان سختی برای شنیدن این شعر پس بدهند.»
تیتر خبرها