خاطرات زخمی
علیرضا رأفتی روزنامهنگار
جنگها تمام میشوند. نه مثل فیلمی که تمام میشود و تیتراژش پخش میشود. نه مثل غذایی که تمام میشود و ظرفهایش شسته میشود. نه مثل هیچ چیز تمامشدنی دیگر در این دنیا که تمام میشود و میرود. جنگها تمام میشوند اما نمیروند. اگر از میان شهرهای جنگزده گذر کردهباشید و توی کوچه و پسکوچههایی که روزهای جنگ را به چشم دیدهاند و روزگاری زیر آتش گلوله و زنجیرهای تانک بودهاند، قدم زدهباشید، حتما دیدهاید که انگار جنگ در این کوچهها هیچ وقت تمام نمیشود. انگار این دیوارها، درها، خانهها و پنجرهها هیچوقت جنگ را از یاد نمیبرند.
معمولا کشورهای جنگزده بعد از این که جنگ تمام میشود شروع میکنند به بازسازی خرابههای جنگ. حالا شاید جای خاصی از شهر را همانطور زخمی و تخریبشده نگهدارند و با آن چیزی شبیه موزه بسازند برای کسانی که میخواهند بعد از سالها رد جنگ را ببینند. باقی اجزای شهر را میکوبند و از نو میسازند. ساختمانهایی که رنگارنگ، شاداب و سر حالتر از قبل هستند و خیابانهایی که انگار نفس تازه دارند. اما جنگ همچنان اولین کسی است که روی آسفالت تازه آن خیابانها میخوابد. مثل کارتنخوابی که پس از سالها جزئی از یک محله قدیمی میشود.
یکی از عکسهای منتخب ورلدپرس فوتو عکسی است از یک خمپاره عمل نکرده در جریان جنگ قرهباغ؛ خمپارهای که همچنان مانده تا آسمان آبی قرهباغ هیچ وقت فراموش نکند که روزی از دود جنگ سیاه شدهبود.
معمولا کشورهای جنگزده بعد از این که جنگ تمام میشود شروع میکنند به بازسازی خرابههای جنگ. حالا شاید جای خاصی از شهر را همانطور زخمی و تخریبشده نگهدارند و با آن چیزی شبیه موزه بسازند برای کسانی که میخواهند بعد از سالها رد جنگ را ببینند. باقی اجزای شهر را میکوبند و از نو میسازند. ساختمانهایی که رنگارنگ، شاداب و سر حالتر از قبل هستند و خیابانهایی که انگار نفس تازه دارند. اما جنگ همچنان اولین کسی است که روی آسفالت تازه آن خیابانها میخوابد. مثل کارتنخوابی که پس از سالها جزئی از یک محله قدیمی میشود.
یکی از عکسهای منتخب ورلدپرس فوتو عکسی است از یک خمپاره عمل نکرده در جریان جنگ قرهباغ؛ خمپارهای که همچنان مانده تا آسمان آبی قرهباغ هیچ وقت فراموش نکند که روزی از دود جنگ سیاه شدهبود.