نسخه Pdf

با خواندن زندگی کنید

با خواندن زندگی کنید


   قلبا امیدوارم حالا که صبح علی‌الطلوع ماه رمضان یادم افتاده باید یادداشت موعودم (وعده ‌داده‌شده) را تا ظهر تحویل بدهم و با چشمانی بی‌خواب قلم به دست گرفته‌ام که بنویسمش، نتیجه کار در خور چشمان شما عزیزان باشد.
قرار بر این است که ما در این یادداشت و اگر عمری باقی بود در یادداشت‌های بعدی، به این بپردازیم که چگونه باید بخوانیم و چرا.
فکر می‌کنم تا کسی پاسخی به چرایی خواندن نداشته باشد، چگونه خواندن به دردش نمی‌خورد. کسی که ضرورتی برای غذا خوردن نمی‌بیند، دیگر برایش چه فرقی می‌کند که برخی غذا را با چوب می‌خورند، برخی با دست، عده‌ای قلیل هم با قاشق! حکایت خواندن هم همین است. ما تا ندانیم چرا می‌خوانیم، یعنی تا ابتدایی‌ترین سؤال را پاسخ ندهیم، پاسخ سؤالات چه خواندن و چگونه خواندن به دردمان نمی‌خورد. خب، حالا که تا اینجای یادداشت را آمدید، بقیه‌اش را هم همراهی کنید. برویم سراغ اصلی و این که چرا باید بخوانیم. البته این که شما تا اینجای یادداشت را پابه‌پای من آمده‌اید یعنی ضرورت خواندن برای شما حل شده‌است و همراهی شما صرفا به‌‌دلیل جذابیت‌های متعدد قلم نویسنده است؛ اما خب حالا شما که غریبه نیستید، شاید کسی دور و اطرافتان بود، جسارت نشود، گفتم شاید، که اهل مطالعه نبود و خواندن برایش مساله نبود. او را چگونه سر به راه کنیم؟
دوستان عزیز! ما در عصر میان‌مایگی به‌سر می‌بریم. عصری که مفهوم فست‌فود، مصادیقی فراتر از خوردنی‌جات دارد و در سایر ابعاد زندگی به‌خصوص دانش و آگاهی هم رخنه کرده. ما، انسان‌های معاصر از هر چیزی به یک حد وسطی قانع شده‌ایم که نه می‌کشدمان نه می‌توانیم با آن زندگی کنیم! اینها همه البته نگاهی نسبتا خوشبینانه است که بی‌هویتی‌ها و بی‌مایگی‌ها را نادیده می‌گیرد. بگذریم. شاید اولین مشکلی که خواندن از ما حل می‌کند، فرار از میان‌مایگی است؛ فرار از حد وسط‌ها و معمولی بودن‌ها، فرار از داشتن یک لقمه از هر چیز، فرار از عاشقان کوچک بی‌داستان بودن‌ها و حرکت به‌سوی عشاق بزرگ و میدان‌هایشان.
آقای نویسنده که الحق متواضعانه قلم می‌زنید! دلیل دیگری هم برای قانع کردن ما که چرا بخوانیم دارید؟ بله دوست عزیز، داریم. حل مساله. شما به‌عنوان یک انسان معاصر، آیا مساله‌ای را سراغ دارید که نتوان با خواندن راه‌حلی برایش یافت؟ اصلا کاش این دلیل را می‌آوردم دلیل اول و میان‌مایگی را هم به‌عنوان یک مساله مطرح می‌کردم. ببینید دوستان، اگر شما پژوهشگر هستید، اگر شما صاحب کسب‌وکار خانگی هستید، اگر شما دانشجو و امید آینده این مملکت هستید، اگر همسرید، اگر پدرید، اگر مادرید، اگر گوینده‌اید و هزاران اگر دیگر، از خواندن ناگزیرید، همان‌قدر که از روبه‌رو شدن با مسائل ریز و درشت ناگزیرید، همان‌قدر که از تنفس ناگزیرید! باید بخوانیم تا بدانیم چگونه مسائل‌مان را حل کنیم، چگونه یک‌جانشین نباشیم، چگونه حرکت کنیم، چگونه امروزمان متفاوت از دیروزمان باشد و القصه، چگونه زنده بمانیم... نه ببخشید، چگونه زندگی کنیم.
ضمیمه قفسه کتاب