راز بزرگ سر و ته سوسیس
امید مهدینژاد طنزنویس
دختربچهای به آشپزخانه و نزد مادرش رفت و گفت: مامان، امشب شام چی داریم؟ مادر گفت: سوسیس. دختربچه گفت: میتوانم در درست کردن آن به شما کمک کنم؟ مادر گفت: بله دخترم و سوسیسها را آورد و داخل سینی گذاشت و پس از کندن لفاف آنها، سر و ته آنها را با چاقو برید.
دختربچه پرسید: مامان، چرا سر و ته سوسیسها را با چاقو بریدی؟ مادر قدری فکر کرد و گفت: نمیدانم. مادرم همیشه موقع سوسیس پختن سر و ته آنها را با چاقو میبرید و من از او یاد گرفتم، اما هیچوقت از او علت این کار را نپرسیدم.
سه روز بعد وقتی مادربزرگ دختربچه که به نوبه خود مادر مادرش بود به خانه آنها آمده بود، دختربچه از او پرسید: مادربزرگ، شما وقتی میخواهید سوسیس بپزید سر و ته سوسیسها را با چاقو میبرید؟ مادربزرگ گفت: بله عزیزم.
دختربچه پرسید: چرا این کار را انجام میدهید؟
مادربزرگ قدری فکر کرد و گفت: نمیدانم. حتما مادرم همیشه این کار را میکرده و من از او یاد گرفتهام.
دوازده روز بعد وقتی دختربچه و مادر و مادربزرگش برای سر زدن به مادر مادربزرگش به خانه سالمندان رفته بودند، دختربچه از مادر مادربزرگش پرسید: مادر مادربزرگ، شما وقتی میخواستید سوسیس بپزید سر و ته سوسیسها را با چاقو میبریدید؟
مادر مادربزرگ از آنجا که به آلزایمر مبتلا شده بود به دختربچه نگاه کرد و پاسخی نداد. به این ترتیب معلوم نشد آیا او نیز سر و ته سوسیسها را میزده یا نه و اگر میزده چرا میزده و هیچکس نفهمید مادر مادربزرگ برای آنکه ماهیتابه کوچکی داشته و سوسیسها- که در آن زمان فقط آلمانی و دراز بودند- بهطور کامل در ماهیتابهاش جا نمیشدند به زدن سر و ته آنها مبادرت میورزیده است و راز بزرگ سر و ته سوسیسها تا ابد سربهمهر و نامکشوف
باقی ماند.
دختربچه پرسید: مامان، چرا سر و ته سوسیسها را با چاقو بریدی؟ مادر قدری فکر کرد و گفت: نمیدانم. مادرم همیشه موقع سوسیس پختن سر و ته آنها را با چاقو میبرید و من از او یاد گرفتم، اما هیچوقت از او علت این کار را نپرسیدم.
سه روز بعد وقتی مادربزرگ دختربچه که به نوبه خود مادر مادرش بود به خانه آنها آمده بود، دختربچه از او پرسید: مادربزرگ، شما وقتی میخواهید سوسیس بپزید سر و ته سوسیسها را با چاقو میبرید؟ مادربزرگ گفت: بله عزیزم.
دختربچه پرسید: چرا این کار را انجام میدهید؟
مادربزرگ قدری فکر کرد و گفت: نمیدانم. حتما مادرم همیشه این کار را میکرده و من از او یاد گرفتهام.
دوازده روز بعد وقتی دختربچه و مادر و مادربزرگش برای سر زدن به مادر مادربزرگش به خانه سالمندان رفته بودند، دختربچه از مادر مادربزرگش پرسید: مادر مادربزرگ، شما وقتی میخواستید سوسیس بپزید سر و ته سوسیسها را با چاقو میبریدید؟
مادر مادربزرگ از آنجا که به آلزایمر مبتلا شده بود به دختربچه نگاه کرد و پاسخی نداد. به این ترتیب معلوم نشد آیا او نیز سر و ته سوسیسها را میزده یا نه و اگر میزده چرا میزده و هیچکس نفهمید مادر مادربزرگ برای آنکه ماهیتابه کوچکی داشته و سوسیسها- که در آن زمان فقط آلمانی و دراز بودند- بهطور کامل در ماهیتابهاش جا نمیشدند به زدن سر و ته آنها مبادرت میورزیده است و راز بزرگ سر و ته سوسیسها تا ابد سربهمهر و نامکشوف
باقی ماند.
تیتر خبرها