نسخه Pdf

هفت‌خوان فتح خرمشهر

مروری بر یک رمان نوجوان که خوب به دست مخاطب نرسیده است

هفت‌خوان فتح خرمشهر

 فتح خرمشهر از آن اتفاقاتی است که بعید است در اثر مرور زمان و گذر تاریخ، رنگ و بوی خود را از دست بدهد و از حافظه تاریخ پاک شود. فتح خرمشهر برای کسانی که در آن روز نبوده یا به خاطر کمی سن‌شان درک درستی از وقایع نداشته‌اند یک اتفاقات بزرگ و مهم در تاریخ این سرزمین است که با نوای «ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته...» همیشه جلوی چشم تک‌تک ایرانی‌هاست و گمان نمی‌کنم سالی بگذرد و کسی خاطره آن رویداد را فراموش کند. البته خطری که این رویداد و رویدادهای مشابه تاریخی را تهدید می‌کند روایت نشدن آنهاست. روایت نشدن آنها می‌تواند نسل‌های بعدی را نسبت به آن اتفاق بی‌تفاوت و خنثی کند و یادی از آن در خاطرشان نماند. اتفاقی که درباره بسیاری از رویدادهای تاریخی می‌توان سراغ گرفت و علت را در روایت نشدن آن جست‌وجو کرد. روایت‌هایی که نشان می‌دهد در زمانه‌ای که جنگ روایت‌ها در جریان است اهمیت بسیاری دارند و اگر نگوییم در حکم سلاح ولی در حکم مهمات برای سلاح نبرد است و هر طرف که دستش خالی باشد احتمالا بازنده میدان نبرد روایت‌ها
خواهد بود. ماجرای حماسه فتح خرمشهر و قبل از آن مقاومت مردمی در زمان اشغال شهر و مدافعان این شهر، را خطر روایت نشدن تهدید می‌کند و باید گفت امروز دست به کار شدن نیز دیر است و زمان به قدر کافی از دست رفته است.
اگر مخاطب ادبیات داستانی جنگ به‌خصوص در حوزه نوجوان باشید احتمالا نام اکبر صحرایی به گوشتان خورده است. نویسنده‌ای که نوشتن از جنگ و دفاع مقدس در کارنامه‌اش برجسته است و با نگاهی به کارنامه‌اش متوجه می‌شویم که موضوع جنگ برای شاز هر موضوع دیگری اهمیت بیشتری دارد.
«دار و دسته دارعلی» مشهورترین اثر این نویسنده شیرازی است، مجموعه‌ای طنز که در آن از دفاع مقدس حرف زده و در چند جلد منتشر شده‌است. کتابی که یک اتفاق تازه در فضای ادبیات جنگ محسوب می‌شد و با رویکرد طنز توانست فضای تازه‌ای در این حوزه باز کند.
او رمانی را براساس اسطوره‌های کهن ادبیات فارسی درباره فتح خرمشهر نوشته که کمتر دیده و خوانده شده‌است. رمانی که صحرایی آن را با تلفیقی از شاهنامه و ماجرای فتح خرمشهر به‌وجود آورده و روایتی تازه از این حماسه تاریخی برای خواننده به ارمغان آورده‌است.
«سی مرد و سی‌مرغ» را که نشر علمی و فرهنگی منتشر کرده، مراحل فتح خرمشهر را به صورت هفت‌خوان رستم درآورده و در هر بخش از دشواری‌ها و مجاهدت‌های رزمندگان در رقم خوردن این حرکت سخن گفته است.
صحرایی در کتابش که در هفت فصل نوشته شده، به آغاز عملیات آزادسازی تا فتح خرمشهر پرداخته و با کمک گرفتن از شخصیت یک نوجوان، قصه خود را شکل می‌دهد.
نوجوان سی مرد و سی‌مرغ برای حضور در جبهه دست به کاری می‌زند که در آن سال‌ها امری شایع و مرسوم بوده است؛ فرار از خانه! قصه وقتی جذاب می‌شود که فرماندهان پی به این کار می‌برند و اتفاقاتی در داستان برای شخصیت می‌افتد و در خلال آن عملیات آزادسازی خرمشهر نیز پیش می‌رود. او در ذهنش هفت روز منتهی به فتح خرمشهر را با هفت‌خوان رستم که در نقل‌های دایی خود شنیده مطابق می‌کند و در جهانی سوررئال تصاویری در ذهنش می‌سازد که بر جذابیت داستان افزوده می‌شود. تجربه‌ای که تازگی و دست‌نخورده بودن آن می‌تواند خواننده نوجوان را به خود جلب کند. در واقع نوجوان قصه این عملیات را در ذهنش به هفت‌خوان رستم تشبیه و آن را در ذهنش بازسازی می‌کند.
این تمام ماجرا نیست و صحرایی فقط یک رمان با موضوع خرمشهر و دفاع مقدس ننوشته بلکه از کتب مستندی که راوی مراحل فتح خرمشهر هستند کمک گرفته تا بتواند روایتش را مستند و باورپذیر کند. در واقع او داستانی بر مبنای مستندات نوشته که زمان و مکان آن واقعی ولی شخصیت قصه تخیلی برآمده از ذهن اوست.
این رمان نمود یکی از آثاری است که در آن بازورایی تاریخ با زبان قصه و داستان برای مخاطب نوجوان صورت گرفته و می‌تواند مانع از فراموشی آن در ذهن مخاطب شود. رمانی که می‌تواند گزینه سرگرم‌کننده‌ای برای مخاطب باشد و در کنارش او را در دل یک حادثه تاریخی پیش ببرد.
رمان سی مرد و سی‌مرغ را می‌شد با کتاب‌سازی و گرافیک بهتری متناسب با مخاطب نوجوان آماده‌سازی کرد تا مخاطب
متوجه شود که کتاب مناسب چه سنی است ولی به نظر می‌رسد بدسلیقگی در انتشار سبب شده این کتاب دوست‌داشتنی، کمتر به جمع‌های نوجوانان راه پیدا کند.