رمزگشایی از نوزاد فروشی پس از 12سال
به گزارش جامجم، دیروز زن جوانی با حضور در شعبه نهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران برای یافتن پسرش بعد از 12 سال كمك خواست .
وی به بازپرس سهرابی گفت: 14 سال قبل و زمانی كه نوجوان بودم در یك شركت تولید لواشك در پاكدشت كار میكردم. یك سال از كاركردنم در آنجا گذشته بود كه دلداده جوان افغانی كه همكارم بود، شدم. بعد از یك سال زمانی كه 17 ساله بودم با هم ازدواج كردیم و به عقد موقت او درآمدم. شوهرم غیرقانونی در ایران زندگی میكرد و خانوادهای در ایران نداشت. باردار كه شدم و فرزندم به دنیا آمد او حاضر به نگهداری از پسرمان نشد. بعد هم از محل كارمان تسویه كرد و به مكان نامعلومی رفت. او حتی حاضر به گرفتن شناسنامه برای پسرمان نشد . شاكی ادامه داد: من و مادرم خانهای در محله شوش تهران اجاره كرده و همراه پسر دوماهه در آنجا زندگی میكردیم. یك روز شوهرم به مقابل خانهمان آمد و مدعی شد كه اشتباه كرده و میخواهد گذشته را جبران كند. زمانی كه فهمید نوبت واکسن زدن پسرمان است او را از من گرفت تا به خانه بهداشت محله ببرد كه ناپدید شد و دیگر ردی از او و پسرمان نبود. هر محله و پاتوقی كه شوهرم داشت را جستوجو كردیم، اما خبری از او نبود. بیمارستانها، بهزیستی و هر جایی كه به فكرمان میرسید را با مادرم جستوجو كردیم اما دیگر خبری از وی نبود .
وی افزود: دیگر ناامید شده و گمان میبردم كه شوهرم بلایی سر نوزادم آورده و او را كشته است. اما ته قلبم همچنان به پسرم و سرنوشت او فكر میكردم. آرزویم این بود كه یك بار دیگر او را ببینم. ماجرای این بچه و سرنوشتش را به پسرخالهام گفته بودم تا از افراد مختلف پرس و جو كند تا شاید ردی از فرزندم پیدا كند كه قبول كرد .
زن جوان ادامه داد: اوایل خرداد امسال، پسرخالهام به دیدنم آمد و گفت كه چند روز پیش در قهوهخانه نشسته بوده كه مرد سابقهداری نزدش آمده و درباره كودكی حرف میزده كه 12 سال قبل از سوی یك مرد افغان فروخته شده است. با شنیدن این حرفها از او خواستم مرا نزد آن مرد ببرد بعد از چند هفته آن مرد را پیدا كرد و مرا به پاتوق او برد. زمانی كه با آن مرد حرف زدم او ابتدا مدعی شد كه پسری كه از او حرف میزند و نامش امیرمهدی است، همكلاسی پسرش است و نمیتواند او را با من رو بهرو كند.
وی افزود: آن مرد چندروزی ما را سر كار گذاشت و بعد از اینكه یك میلیون تومان پول و گوشی اندرویدی شش میلیون تومانی از من گرفت، اطلاعات بیشتری از آن پسر نوجوان به من داد و حتی عكسهایی از او نشانم دادكه شباهت زیادی به من داشت. سرانجام به من گفت كه این كودك را 12 سال قبل به مبلغ سه میلیون تومان خریده است.
زن جوان ادامه داد: این مرد در گفتوگو با من مدعی شد كه سالها بوده كه صاحب فرزندی نمیشدند. پسرم را كه دو ماهه بوده از یك مرد افغان خریده و او گفته كه نام مادر كودك فاطمه است و درباره محل زندگی او با وی حرف زده است.
در ادامه متوجه شدم كه آنها بعد از اینكه پسرم را نزد خودشان آوردهاند از طریق مادربزرگ خانواده برای او شناسنامهای به نام امیرمهدی گرفتهاند و او اكنون مدرسه میرود. چند سال بعد از خرید نوزاد، همسرش دو بار باردار شده و پسر و دختری به دنیا آورده، اما دخترش بعد از چند سال به خاطر بیماری فوت شده است. وی گفت: با شنیدن این حرفها دیگر مطمئن شدم مشخصاتی كه او از فروشنده كودك میدهد متعلق به شوهرم است. آن مرد میگفت چندسال پیش ماجرای کودک ربایی را به پسرم گفته و در این چند سال هم مخفیانه رفت و آمد من را زیر نظر داشته و مطمئن بوده كه من هنوز در جستوجوی پسرم هستم.
از او خواستم مرا به ملاقات پسرم ببرد كه ناپدید شد. بعد از جستوجوی فراوان متوجه شدیم این مرد به اتهام گوشیقاپی چند ماه است كه بازداشت شده و در زندان فشافویه بهسر میبرد. با توجه به شكایت این زن، پرونده با دستور قضایی در اختیار ماموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. قرار شد مرد زندانی در مواجهه حضوری با مادر كودك قرار گیرد تا مشخص شود كودكی كه او از آن حرف میزند واقعا فرزند این زن جوان هست یانه؟ اگر مشخص شود كه كودك مال این زن است بعد از انجام آزمایش دیانای تحویل مادر واقعیاش میشود .
وی به بازپرس سهرابی گفت: 14 سال قبل و زمانی كه نوجوان بودم در یك شركت تولید لواشك در پاكدشت كار میكردم. یك سال از كاركردنم در آنجا گذشته بود كه دلداده جوان افغانی كه همكارم بود، شدم. بعد از یك سال زمانی كه 17 ساله بودم با هم ازدواج كردیم و به عقد موقت او درآمدم. شوهرم غیرقانونی در ایران زندگی میكرد و خانوادهای در ایران نداشت. باردار كه شدم و فرزندم به دنیا آمد او حاضر به نگهداری از پسرمان نشد. بعد هم از محل كارمان تسویه كرد و به مكان نامعلومی رفت. او حتی حاضر به گرفتن شناسنامه برای پسرمان نشد . شاكی ادامه داد: من و مادرم خانهای در محله شوش تهران اجاره كرده و همراه پسر دوماهه در آنجا زندگی میكردیم. یك روز شوهرم به مقابل خانهمان آمد و مدعی شد كه اشتباه كرده و میخواهد گذشته را جبران كند. زمانی كه فهمید نوبت واکسن زدن پسرمان است او را از من گرفت تا به خانه بهداشت محله ببرد كه ناپدید شد و دیگر ردی از او و پسرمان نبود. هر محله و پاتوقی كه شوهرم داشت را جستوجو كردیم، اما خبری از او نبود. بیمارستانها، بهزیستی و هر جایی كه به فكرمان میرسید را با مادرم جستوجو كردیم اما دیگر خبری از وی نبود .
وی افزود: دیگر ناامید شده و گمان میبردم كه شوهرم بلایی سر نوزادم آورده و او را كشته است. اما ته قلبم همچنان به پسرم و سرنوشت او فكر میكردم. آرزویم این بود كه یك بار دیگر او را ببینم. ماجرای این بچه و سرنوشتش را به پسرخالهام گفته بودم تا از افراد مختلف پرس و جو كند تا شاید ردی از فرزندم پیدا كند كه قبول كرد .
زن جوان ادامه داد: اوایل خرداد امسال، پسرخالهام به دیدنم آمد و گفت كه چند روز پیش در قهوهخانه نشسته بوده كه مرد سابقهداری نزدش آمده و درباره كودكی حرف میزده كه 12 سال قبل از سوی یك مرد افغان فروخته شده است. با شنیدن این حرفها از او خواستم مرا نزد آن مرد ببرد بعد از چند هفته آن مرد را پیدا كرد و مرا به پاتوق او برد. زمانی كه با آن مرد حرف زدم او ابتدا مدعی شد كه پسری كه از او حرف میزند و نامش امیرمهدی است، همكلاسی پسرش است و نمیتواند او را با من رو بهرو كند.
وی افزود: آن مرد چندروزی ما را سر كار گذاشت و بعد از اینكه یك میلیون تومان پول و گوشی اندرویدی شش میلیون تومانی از من گرفت، اطلاعات بیشتری از آن پسر نوجوان به من داد و حتی عكسهایی از او نشانم دادكه شباهت زیادی به من داشت. سرانجام به من گفت كه این كودك را 12 سال قبل به مبلغ سه میلیون تومان خریده است.
زن جوان ادامه داد: این مرد در گفتوگو با من مدعی شد كه سالها بوده كه صاحب فرزندی نمیشدند. پسرم را كه دو ماهه بوده از یك مرد افغان خریده و او گفته كه نام مادر كودك فاطمه است و درباره محل زندگی او با وی حرف زده است.
در ادامه متوجه شدم كه آنها بعد از اینكه پسرم را نزد خودشان آوردهاند از طریق مادربزرگ خانواده برای او شناسنامهای به نام امیرمهدی گرفتهاند و او اكنون مدرسه میرود. چند سال بعد از خرید نوزاد، همسرش دو بار باردار شده و پسر و دختری به دنیا آورده، اما دخترش بعد از چند سال به خاطر بیماری فوت شده است. وی گفت: با شنیدن این حرفها دیگر مطمئن شدم مشخصاتی كه او از فروشنده كودك میدهد متعلق به شوهرم است. آن مرد میگفت چندسال پیش ماجرای کودک ربایی را به پسرم گفته و در این چند سال هم مخفیانه رفت و آمد من را زیر نظر داشته و مطمئن بوده كه من هنوز در جستوجوی پسرم هستم.
از او خواستم مرا به ملاقات پسرم ببرد كه ناپدید شد. بعد از جستوجوی فراوان متوجه شدیم این مرد به اتهام گوشیقاپی چند ماه است كه بازداشت شده و در زندان فشافویه بهسر میبرد. با توجه به شكایت این زن، پرونده با دستور قضایی در اختیار ماموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. قرار شد مرد زندانی در مواجهه حضوری با مادر كودك قرار گیرد تا مشخص شود كودكی كه او از آن حرف میزند واقعا فرزند این زن جوان هست یانه؟ اگر مشخص شود كه كودك مال این زن است بعد از انجام آزمایش دیانای تحویل مادر واقعیاش میشود .
تیتر خبرها
-
21 مصدوم و یك كشته در تیوب سواری
-
اخاذی میلیونی پسر شیطان صفت از دختر نوجوان
-
رمزگشایی از نوزاد فروشی پس از 12سال
-
دستبرد به خانهها در پوشش نظافتچی
-
مواجهه حضوری شاكیان با خفاش شیشهای
-
شلیك به 2 برادر به خاطر قسط وام
-
سكته در هیجان فوتبال
-
قاتل خاموش 6 قربانی گرفت
-
مرگ مصدوم زلزله
-
مرگ مصدوم زلزله
-
بازداشت قاتلان نگهبان باغ انگور
-
قتل جوانی مقابل خانهاش