انسجام اجتماعی زیر تیغ کاهش جمعیت
راساس آخرین آمار اعلام شده از سوی مدیركل دفتر جمعیت نیروی كار مركز آمار ایران، اكنون بیش از دو میلیون نفر در ایران از سن متعارف ازدواج عبور كرده و مجرد ماندهاند. این آمار كه البته مربوط به سرشماری سال 95 است، نشان میدهد امروزه موضوع تجرد در كشور به شرایط بحرانی رسیده است. اما سوالی كه پیش میآید این است كه چرا مسؤولان، تازه در این شرایط بحرانی به فكر حل این معضل افتادهاند و تا به امروز كارشناسان و جمعیتشناسان ما كجا بودهاند؟
اما بد نیست كه در این میان، نگاهی به شرایط اجتماعی كشور نیز بیندازیم و دلایل شكلگیری این اوضاع بحرانی را بررسی كنیم. در جامعه شبه مدرن امروز ما، میتوان از تغییر نگرشها و ارزشهای نسل فعلی نسبت به نسل گذشته به عنوان یكی از مهمترین دلایل كاهش تمایل به ازدواج در جوانان یاد كرد. یكی از مهمترین نگرشهایی كه در نسل جوان امروز دچار تغییر شده، این است كه دیگر جوانان ما حاضر نیستند با حداقل استانداردها، زندگی مشترك خود را آغاز كنند و برای شروع زندگی بهدنبال رسیدن به شرایط ایدهآل اقتصادی و اجتماعی هستند.
اما دلیل دیگر افزایش آمار مجردها را میتوان در كاهش انگیزههای زندگی در میان نسل جوان جستوجو كرد. امروزه داشتن نگاه منفی نسبت به آینده در بسیاری از جوانان ما شیوع پیدا كرده و خیلی از آنها به این فكر میکنند كه اصلا چرا باید ازدواج كنند و بچهدار شوند؟
البته در این میان، نباید از مشكلات اقتصادی نیز چشمپوشی كرد، چراكه به هر حال این مسأله قطعا تأثیر مهمی روی كاهش آمار ازدواج و فرزندآوری داشته است. در واقع نباید از كسی كه توانایی تأمین مالی هزینههای زندگی را ندارد، توقع داشت كه تن به ازدواج دهد یا در صورت تشكیل زندگی مشترك، بچهدار شود یا به دنبال داشتن چند فرزند باشد. این مسائل نشان میدهد طرحها و برنامههایی كه تاكنون برای ترغیب جوانان به ازدواج اجرا شده است، بیشتر از آن كه عملیاتی باشد، توصیهای بوده و به نوعی جوانان مجرد به حال خود رها شدهاند و مسؤولان اجرایی برای هدایت آنها به مسیر ازدواج، آستین بالا نمیزنند. در واقع میتوان گفت تا كنون به جز وامهای ازدواجی كه بهسختی به جوانها داده میشود، هیچ طرح دیگری برای كمك به ازدواج جوانان از سوی دولت اجرا نشده است و از این رو، میتوان مسؤولان اجرایی را در شكلگیری اوضاع بحرانی تجرد در كشور مقصر دانست.
اما بالا رفتن آمار تجرد قطعی، چه ضررهایی برای كشور درپی دارد؟ در پاسخ به این سؤال از منظر جامعهشناسی میتوان گفت بیشتر شدن تعداد مجردها، یعنی افزایش تعداد افرادی كه میل بیشتری به انزوا دارند و كمتر در فعالیتهای اجتماعی مشاركت میكنند كه این مسأله باعث میشود در بلندمدت، وفاق ملی و انسجام اجتماعی نیز تحت تأثیر قرار گیرد.
از این منظر میتوان افزایش آمار تجرد قطعی در ایران را بهعنوان یك معضل امنیتی نیز به حساب آورد. البته در هر صورت، پیر شدن جمعیت نوعی تهدید امنیتی است؛ زیرا كاهش جمعیت جوان، یعنی كمبود نیروی انسانی فعال و آیندهساز و در كشوری كه تعداد نیروهای آیندهساز آن رو به افول باشد، نمیتوان برای آینده اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن برنامهریزی كرد و اساسا وضعیت آینده این كشور در شرایط مبهمی قرار میگیرد.
از سویی دیگر، كاهش جمعیت جوان كشور ما در حالی اتفاق میافتد كه روند رو به رشد جمعیت در كشورهای همسایه همچنان ادامه دارد؛ این یعنی كم شدن نیروی كار مفید در آینده نزدیك در ایران و افزایش نیروی كار فعال در بین رقبای منطقهای. این موضوع بدون شك باعث پیشی گرفتن كشورهای همسایه در زمینههای اقتصادی خواهد شد كه همزمان میتواند احتمالا دست این كشورها را برای تهدید سیاسی و امنیتی ایران نیز بازبگذارد.
اما بد نیست كه در این میان، نگاهی به شرایط اجتماعی كشور نیز بیندازیم و دلایل شكلگیری این اوضاع بحرانی را بررسی كنیم. در جامعه شبه مدرن امروز ما، میتوان از تغییر نگرشها و ارزشهای نسل فعلی نسبت به نسل گذشته به عنوان یكی از مهمترین دلایل كاهش تمایل به ازدواج در جوانان یاد كرد. یكی از مهمترین نگرشهایی كه در نسل جوان امروز دچار تغییر شده، این است كه دیگر جوانان ما حاضر نیستند با حداقل استانداردها، زندگی مشترك خود را آغاز كنند و برای شروع زندگی بهدنبال رسیدن به شرایط ایدهآل اقتصادی و اجتماعی هستند.
اما دلیل دیگر افزایش آمار مجردها را میتوان در كاهش انگیزههای زندگی در میان نسل جوان جستوجو كرد. امروزه داشتن نگاه منفی نسبت به آینده در بسیاری از جوانان ما شیوع پیدا كرده و خیلی از آنها به این فكر میکنند كه اصلا چرا باید ازدواج كنند و بچهدار شوند؟
البته در این میان، نباید از مشكلات اقتصادی نیز چشمپوشی كرد، چراكه به هر حال این مسأله قطعا تأثیر مهمی روی كاهش آمار ازدواج و فرزندآوری داشته است. در واقع نباید از كسی كه توانایی تأمین مالی هزینههای زندگی را ندارد، توقع داشت كه تن به ازدواج دهد یا در صورت تشكیل زندگی مشترك، بچهدار شود یا به دنبال داشتن چند فرزند باشد. این مسائل نشان میدهد طرحها و برنامههایی كه تاكنون برای ترغیب جوانان به ازدواج اجرا شده است، بیشتر از آن كه عملیاتی باشد، توصیهای بوده و به نوعی جوانان مجرد به حال خود رها شدهاند و مسؤولان اجرایی برای هدایت آنها به مسیر ازدواج، آستین بالا نمیزنند. در واقع میتوان گفت تا كنون به جز وامهای ازدواجی كه بهسختی به جوانها داده میشود، هیچ طرح دیگری برای كمك به ازدواج جوانان از سوی دولت اجرا نشده است و از این رو، میتوان مسؤولان اجرایی را در شكلگیری اوضاع بحرانی تجرد در كشور مقصر دانست.
اما بالا رفتن آمار تجرد قطعی، چه ضررهایی برای كشور درپی دارد؟ در پاسخ به این سؤال از منظر جامعهشناسی میتوان گفت بیشتر شدن تعداد مجردها، یعنی افزایش تعداد افرادی كه میل بیشتری به انزوا دارند و كمتر در فعالیتهای اجتماعی مشاركت میكنند كه این مسأله باعث میشود در بلندمدت، وفاق ملی و انسجام اجتماعی نیز تحت تأثیر قرار گیرد.
از این منظر میتوان افزایش آمار تجرد قطعی در ایران را بهعنوان یك معضل امنیتی نیز به حساب آورد. البته در هر صورت، پیر شدن جمعیت نوعی تهدید امنیتی است؛ زیرا كاهش جمعیت جوان، یعنی كمبود نیروی انسانی فعال و آیندهساز و در كشوری كه تعداد نیروهای آیندهساز آن رو به افول باشد، نمیتوان برای آینده اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن برنامهریزی كرد و اساسا وضعیت آینده این كشور در شرایط مبهمی قرار میگیرد.
از سویی دیگر، كاهش جمعیت جوان كشور ما در حالی اتفاق میافتد كه روند رو به رشد جمعیت در كشورهای همسایه همچنان ادامه دارد؛ این یعنی كم شدن نیروی كار مفید در آینده نزدیك در ایران و افزایش نیروی كار فعال در بین رقبای منطقهای. این موضوع بدون شك باعث پیشی گرفتن كشورهای همسایه در زمینههای اقتصادی خواهد شد كه همزمان میتواند احتمالا دست این كشورها را برای تهدید سیاسی و امنیتی ایران نیز بازبگذارد.