گرایش برخی مسؤولان به استفاده از مرزبندیها
ما شاهد برداشتن نردهها از محل برگزاری نماز جمعه تهران بودیم و سابقه هم داشته و امام جمعه تبریز پیشگام این اقدام شایسته بود. طبعا این حركت به عنوان كاری نمادین شایسته تقدیر است، اما با این وصف چه باید كرد كه در همین حد باقی نماند. اساسا چه اتفاقی افتاد كه نردههایی كه برای حفاظت از جان مسؤولان تعبیه شده بود بعدها به حفاظت از خانواده مسؤولان و ایجاد فرق و تمایز میان آنها و مردم و حراست از میز، جایگاه و مسؤولیت و ... رسید و عدهای پشت همان نردهكشیها باقی ماندند و مسیر خود را از مردم جدا كردند؟
نكتهای كه اشاره كردید خاطرات اوایل انقلاب را به یادم آورد. در بدو پیروزی انقلاب براساس رویكردها و شعارهای انقلابی و الگوگیری از نهجالبلاغه و زندگی
امام علی(ع)، وجه مردمی مسؤولان پررنگ بود. سمبلهایی هم داشتیم كه در تاریخ انقلاب جاودانه شدند مثل شهید رجایی. زندگی ایشان از دستفروشی شروع شد و بعدا معلمی پیشه كردند و من افتخار شاگردی ایشان در دوران مدرسه را داشتم. شهید رجایی حتی زمانی كه رئیسجمهور شد خوی مردمیاش را كنار نگذاشت و با وسیله عمومی تردد كرد و حاجب و دربان نداشت و ... منتهی خدا منافقین و ضد انقلاب را لعنت كند. آنها برای براندازی نظام، شروع به ترور مسؤولان كردند. طبعا در چنین شرایطی حفاظت از مسؤولان به عنوان ضرورت مطرح شد. با این وصف علاقه ما این بود كه به صورت عادی رفتوآمد كنیم. من حتی زمانی كه نماینده بودم برخلاف توصیههای حفاظتی با موتور رفتوآمد میكردم. البته همان موقع كه بحث ترورها مطرح شد خواست مردم هم در نظر گرفتن حراست و حفاظتی برای جان مسؤولان بود. بنابراین مسائلی مثل نردهگذاری، محصول همان دوره است. اما كمكم گویا گرایشی هم در بین بعضی از مسؤولان دیده شد كه از این مرزبندیها و تمایز قائل شدنها استفاده كنند. متاسفانه كمكم این رویه به صورت عادتی ناپسند درآمد. جالب اینجا است كه بعضیها حتی بعد از پایان دوره مسؤولیت خود هم حاضر نبودند به شرایط عادی گذشته برگردند. بهویژه در دولت مرحوم آقای هاشمی كمكم مدیران، حسابشان را از كارمندان عادی جدا كردند و برای خود تشریفات و امتیازاتی قائل شدند كه فاصله میان مردم و مسؤولان را بیشتر كرد. این در حالی بود كه حتی امام راحل میفرمودند كه بهجای رهبر به من خدمتگزار بگویید. زمانی كه وزیر بودم برحسب اجبار محافظ داشتم اما بعد از دوران وزارت میخواستند محافظ را تحمیل كنند كه به هیچ وجه زیر بار نرفتم. رویهها و رفتارهای برخی ائمه جمعه مثل امام جمعه تبریز و ائمه جمعه تهران مثل آقایان حاج علیاكبری، ابوترابی و صدیقی كه میان مردم رفتند و با آنها مواجه شدند قابل تقدیر است.
چه باید كرد كه این اقدام صرفا در حد حركتی نمادین باقی نماند؟
خب این دیگر كار رسانهها است. مسؤولان حفاظتی سطحی از امنیت را برای كارگزاران تعریف میكنند كه ضروری و منطقی است، اما فراتر از آن رفتار حتما چیز پسندیده و در خور نظام اسلامی نیست. هر چقدر فاصله میان مردم و مسؤولان كمتر باشد به عنوان رفتاری شایسته و در طراز نظام اسلامی بهشمار میآید. فراگیر كردن چنین رفتاری اقدامی شایسته از سوی رسانهها خواهد بود، چون در فضای امروزین جامعه اگر رسانهها بخواهند، میتوانند امری را به كرسی بنشانند. طبعا معرفی شایسته همراهی مردم و مسؤولان به عنوان یك كار ارزشی باعث اصلاح برخی رفتارها از سوی كارگزاران خواهد شد.
-
آملیلاریجانی: مردم در برابر شایعات هوشیار باشند
-
رئیسجمهور: ماهواره پیام را بزودی به فضا میفرستیم
-
زرنگی اصلاحطلبان کار دستشان داد
-
گرایش برخی مسؤولان به استفاده از مرزبندیها
-
امواج تخریبی گاه و بیگاه علیه مجمع
-
دوستیام با حجاریان ادامه دارد
-
احضار سفیر ایران در لندن
-
دادستان كل كشور: اسماعیل بخشی شكنجه نشده است
-
انتقادات تند خوئینیها از عملكرد مرحوم هاشمی