اربعین، مسیر انسانشدن
مهدی توکلیان عکاس و روزنامهنگار
اربعین یادآور روضه 40 منزل خورشید بر نی است. روضه هزارویک راز 1400ساله در تکرار تاریخ و یادآور نام مبارکی که آسان بر لبها مینشیند و یادش چه داغها بر دلها مینشاند. تاریخ پلکهای خود را به 1400 افسوس به عقب برمیگرداند که انسان فراموشکار بساط بسیط آتش فتنه را در سرزمین کربلا گسترانیده است و هرگاه تقویم تاریخ عاشقی ورق میخورد کربلا دگربار تکرار و قافله عشق عازم سفر میشود. کاروانیانی که عصر حیات در زندگیشان عصر دیگری از تاریخ زمینیان است. ضرباهنگ گامهای تاریخ، خورشید عشق را به دیار مرده قلبها فرامیخواند تا در طنین گامهای پرتلاش پستترین مردمان تاریخ، برفهای وجودشان آب و فصل انجماد سپری شود. چهار ماه و چند روز و 1400 سال از توقف سوم شعبان تا هشتم ذیالحجه میگذرد و کاروان عزم رفتن میکند. رفتن به سرزمین سوزناک و عطشناک کربلا، سفر به نینوا. سرودن غزل تشنهکامی کربلاییان در اربعین دگربار سروده میشود.کاروان اربعین منزل به منزل در مسیر رسیدن در حرکت است و هر منزل دلدادگی عاشوراییان را مرور میکند. بادهای آوازهخوان صحرای نینوا نیز آمدن سفیر عشق را بر سراسر خاک ماتمگرفته نینوا دگربار نجوا میکنند.نام خورشیدی که آفتاب شرمنده میشود و خاموش. مسافر سالهای 60 هجرت که در طفولیت و کودکی در آغوش رحمتللعالمین اوجی بینظیر داشت.نام مبارکی که میلادش، میلاد اشک و گریه است. «ثارا...» ... .
خون تنیده در رگهای تاریخ/ شهید بیشبیه تاریخ عشق
اربعین روایت نسلی از مردم جهان است که نادیده، دلهایشان را به نامی ازلی مهر گزیدهاند و جان بر سر دل نهادهاند و مجنونوار به سوی مزاری نورانی در راهند به نیت همراهی با عقیله کاروان سال 60 هجرت، از سرزمین ابوتراب و به نیت همراهی با بانوی تنهای نینوا.
که با گلوی مرثیهها/ حدیث تشنهترین دشتهای صحرا را میخواند
مادر پروانههای بیقرار نینوا/ چند بار دلش کوه شد و به لرزه درآمد
بانوی هزار داغ بیقراری و بینوایی بهانهای میشود برای بیان بلاهای آن روزهای تاریخ، در قدمهای بانوان سالخورده و جوان جهان در مسیری با پای پیاده با کودکان و طفلان و یادآور مهربانیهای بانویی که با سینهای که داغ هزار کوه را به سوگ نشسته است و سایهسار بنیهاشم است.کربلای 60 هجری، قرآن یک بار دیگر از حنجره اربعین تلاوت شد.
تاریخ پلکهای خود را به 1400 افسوس به عقب برمیگرداند تا که انسان فراموشکار بداند که انسان منهای انسانیت، بساط بسیط آتش فتنه را در سرزمین کربلا گسترانیده است.اربعین یادآور این درسآموز بزرگ است که خیمهگاه حسین علیهالسلام همیشه برپاست.خیمهگاه اربعین از همان روز که قامت آدم را به دست خویش برپا ساخت هنوز هم چنان برپاست.
هزار سال گذشت از حکایت مجنون/ هنوز مردم صحرانشین سیهپوشند
اربعین هر سال در تقویم تاریخ تکرار میشود تا به تمام فطرتهای پاک یادآور شود که میتوان گریه کرد و گره باز کرد، میشود عاشقانه عزاداری و عزای دل کودک و نوجوانی را برطرف کرد.
میتوان دغدغه را برطرف کرد بدون آنکه حتی نزدیکترین افراد هم بدانند. بهراحتی میشود اخمهای بسیاری را از چهرهها زدود بدون آنکه خم به ابرویی بیاید. اربعین مردانه در میدان قدمنهادن را میآموزد و یادآوری میکند که غیرتداشتن و غیرتمند بودن به قدرتمند بودن ربطی ندارد، به اصالت و نجابت مربوط است.اربعین، درسهای بزرگی را به جهان یادآوری میکند. اربعینیبودن یعنی قدمگذاشتن در مسیر عاشورا، عاشورایی که پایان ندارد و در ثانیههای این جهان جریان دارد. عاشورایی که درس انسانشدن و انسانبودن و انسانماندن است ... .