وقتی خدا هست چه نیاز به رانت

وقتی خدا هست چه نیاز به رانت

در مورد فرزندان مسؤولان یا همان آقازاده‌ها حرف و حدیث‌های فراوانی وجود دارد. چندی قبل كه برای گزارشی در این زمینه با فرزندتان گفت‌وگو می‌كردیم از ممانعت جدی شما در خصوص استفاده فرزندان از رانت صحبت می‌كرد. در این زمینه توضیح می‌دهید؟
من همواره نسبت به فرزندانم سختگیر بودم، حتی زمانی كه در آمریكا زندگی می‌كردیم مقید بودیم كه مسائل شرعی را رعایت كرده و حقوق كسی را تضییع نكنیم. دخترانم وقتی در آمریكا به مدرسه می‌رفتند برای تغذیه آنها هر روز برایشان كره بادام‌زمینی آماده می‌كردیم، چون نمی‌خواستیم از ساندویچ‌های مدرسه استفاده كنند. این مساله باعث شد همكلاسی‌هایشان به آنها بگویند دختران بادام زمینی! ایران هم كه آمدیم در خانه‌ای متعلق به پدر همسرم واقع در سه‌راه طالقانی زندگی می‌كردیم و البته با توجه به زندگی نسبتا خوبی كه در آمریكا داشتیم بنا بود خانه‌ای در شمال شهر بخریم اما با موافقت خانواده در همان خانه سه راه طالقانی مستقر شدیم. آن موقع فرزندانم نمی‌توانستند فارسی حرف بزنند. زمانی كه محمد 15 یا 16 ساله بود به من گفت می‌خواهد به جبهه برود. در دورانی كه مسؤولیت وزارت داشتم، تمام تلاشم این بود كه خانواده از امكانات وزارتخانه استفاده نكنند. حتی دوستان امنیتی به خاطر رعایت مسائل حفاظتی خواهان استفاده فرزندانم از ماشین اختصاصی بودند، اما من و خانواده‌ام به هیچ وجه شرایط آنها را نپذیرفتیم. در همان مقطع، عده‌ای قصد داشتند فرزندم محمد را موقع برگشت از مدرسه بربایند كه خدا را شكر یك موتورسوار، او را نجات داد. خب وقتی لازم نیست من كاری برای بچه‌هایم بكنم و خدا بالای سر آنهاست دیگر چه نیازی به استفاده از امكانات دولتی است؟ 

به هر صورت در شرایط كنونی متاسفانه برخی از مسؤولان به گونه‌ای زندگی می‌كنند كه فرزندان آنها به لحاظ تحصیلی یا امكانات شغلی از شرایط ویژه‌ای برخوردارند كه می‌توان به عنوان یكی از آسیب‌ها از آن یاد كرد. در این شرایط چگونه می‌توان مسؤولی را از بهره بردن از رانت شغلی یا تحصیلی بازداشت؟

تجربه زندگی شخصی این واقعیت را به من نشان داد كه می‌توان بدون استفاده از رانت، زندگی معمولی را ادامه داد. البته در انتخاب مسؤولان باید دقت لازم صورت گیرد و یكی از اولویت‌های گزینش افراد برای تصدی مسؤولیت حتما ساده‌زیستی مدیران است. ساده‌زیستی از توصیه‌های مقام معظم رهبری بوده و البته دیگران هم به‌گونه‌ای عنوان می‌كنند که باید مسؤولان ساده‌زیست باشند اما واقعیت آن است كه انتخاب این سبك در زندگی صرفا به حرف نیست بلكه باید واقعا ساده‌زیستی را پیشه كرد. من اساسا خیلی نمی‌خواهم و نباید زیاد درباره زندگی خودم حرف بزنم چون ممكن است بعضی بگویند كه جانماز آب می‌كشد و همین مساله هم بار منفی قضیه را بالا می‌برد. طرح برخی مسائل شخصی در این گفت‌وگو صرفا برای بیان این موضوع است كه بدون بهره‌گیری از رانت و امكانات دولتی در عرصه مسؤولیت می‌توان زندگی كرد و از روند زندگی راضی بود.