گفتوگو با افسر جوانی که چهره این روزهای فضای مجازی شده است
پلیسی که دستهگل به آب نداد
وقتی دید دانشآموزان در سیلاب خیابان گرفتار شدهاند، شلوارش را تا زانو بالا زد و پابرهنه وارد سیلاب خیابان شد تا آنها را نجات دهد. جلوی وانتی را گرفت و دختران دانشآموز را داخل خودرو رساند و از منطقه دور كرد. فكر نمیكرد لحظه فداكاریاش توسط عابران ثبت و به چهره فضای مجازی تبدیل شود. ستوان سوم جواد حاجیزاده حاجی اهل قائمشهر است و یك سال و نیم قبل برای خدمت به سیستان و بلوچستان منتقل شد. او میگوید: «با شرایط امدادرسانی در هوای بارانی و سیلاب آشنایی داشته و در آن لحظه، جان دانشآموزان برای او از هر چیز دیگری مهمتر بوده است.»
چند سال است در نیروی انتظامی خدمت میكنید؟
تقریبا شش سال قبل وارد نیروی انتظامی شدم. پنج سال اول را در زادگاهم در استان مازندران خدمت كردم. سال 96 در انتقالات سراسری به زاهدان منتقل شدم. یك سال در این شهر بودم و ادامه خدمتم در شهرستان سیب و سوران است.
زندگی صدها كیلومتر دورتر از زادگاه برایتان سخت نیست؟
ما سرباز نظام هستیم و هرجا كه نیاز باشد، خدمت میكنیم.
ازدواج نکردهاید؟
نه. متولد سال 1366 هستم و مجردم.
عكسهایت در حال عبور دانشآموزان از سیلاب در فضای مجازی منتشر شده، درباره این عكسها توضیح میدهید؟
آن روز باران شدیدی در شهرستان سیب و سوران شروع به باریدن کرد و سیلاب در خیابان راه افتاده بود. گاهی ماشینها تا كمر در آب بودند. من و سرگروهبان محمدزاده برای اجرای طرح مدارس در خیابان امام خمینی(ره) حاضر شده بودیم. مدرسه كه تعطیل شد، چند دختربچه را دیدم كه در آب گرفتار شده و گریه میكردند. خیلی ترسیده بودند عبور از خیابان در آن وضع خطرناک بود. با دیدن آنها یاد خواهر خودم افتادم.
به خاطر خدمت در شمال، با این شرایط آشنا بودم. شلوارها را بالا دادم، كفشهایم را درآوردم و وارد سیلاب شدم. بچهها را از داخل سیلاب خارج كردم. جلوی وانتی را گرفتیم و بچهها را سوار كرده و از منطقه دور كردیم. بعد با خانوادههایشان تماس گرفته و به آنها سپس وضعیت تلاش كردیم ترافیك را كاهش و خودروها را حركت دهیم.
متوجه شدید از صحنه فداكاریتان عكس گرفتهاند؟
نه. فردا كه به محل خدمت آمدم، همكارانم عكسهایی را كه در شبكههای اجتماعی منتشر شده بود نشان دادند.
واكنش مردم بعد از انتشار عكسها چهبود؟
هر جا كه من را میدیدند، تشكر میكردند. مردم سیب و سوران خیلی به ماموران نیروی انتظامی لطف دارند و قدرشناس زحمات ماموران هستند.
تقریبا شش سال قبل وارد نیروی انتظامی شدم. پنج سال اول را در زادگاهم در استان مازندران خدمت كردم. سال 96 در انتقالات سراسری به زاهدان منتقل شدم. یك سال در این شهر بودم و ادامه خدمتم در شهرستان سیب و سوران است.
زندگی صدها كیلومتر دورتر از زادگاه برایتان سخت نیست؟
ما سرباز نظام هستیم و هرجا كه نیاز باشد، خدمت میكنیم.
ازدواج نکردهاید؟
نه. متولد سال 1366 هستم و مجردم.
عكسهایت در حال عبور دانشآموزان از سیلاب در فضای مجازی منتشر شده، درباره این عكسها توضیح میدهید؟
آن روز باران شدیدی در شهرستان سیب و سوران شروع به باریدن کرد و سیلاب در خیابان راه افتاده بود. گاهی ماشینها تا كمر در آب بودند. من و سرگروهبان محمدزاده برای اجرای طرح مدارس در خیابان امام خمینی(ره) حاضر شده بودیم. مدرسه كه تعطیل شد، چند دختربچه را دیدم كه در آب گرفتار شده و گریه میكردند. خیلی ترسیده بودند عبور از خیابان در آن وضع خطرناک بود. با دیدن آنها یاد خواهر خودم افتادم.
به خاطر خدمت در شمال، با این شرایط آشنا بودم. شلوارها را بالا دادم، كفشهایم را درآوردم و وارد سیلاب شدم. بچهها را از داخل سیلاب خارج كردم. جلوی وانتی را گرفتیم و بچهها را سوار كرده و از منطقه دور كردیم. بعد با خانوادههایشان تماس گرفته و به آنها سپس وضعیت تلاش كردیم ترافیك را كاهش و خودروها را حركت دهیم.
متوجه شدید از صحنه فداكاریتان عكس گرفتهاند؟
نه. فردا كه به محل خدمت آمدم، همكارانم عكسهایی را كه در شبكههای اجتماعی منتشر شده بود نشان دادند.
واكنش مردم بعد از انتشار عكسها چهبود؟
هر جا كه من را میدیدند، تشكر میكردند. مردم سیب و سوران خیلی به ماموران نیروی انتظامی لطف دارند و قدرشناس زحمات ماموران هستند.
تیتر خبرها
-
فوریت های جراحی بودجه
-
دستفروشی روی هوا
-
ترامپ این فیلم را ببین!
-
حالا دیگر نوبت رویشهای انقلاب است
-
اصلاحساختار بودجه با 3 فوریت
-
برای پایتختهایتان گزارش کنید مردم ایران ایستادهاند
-
انفجار مهیب در مرز ترکیه و سوریه
-
نخست وزیر رژیم صهیونیستی بار دیگر ایران را تهدید کرد
-
سناتور آمریکائی: «بولتون» درباره ایران دروغ میگوید
-
پلیسی که دستهگل به آب نداد
-
یک نفر تاریخ را فیلم کند!