از باقلا‌پلو با گردن تا سوژه‌های مترویی

از باقلا‌پلو با گردن تا سوژه‌های مترویی


 بگذارید یك روز هم قبل از این كه بگوییم «امروز چی داریم؟» بنویسیم «چه‌ها می‌توانستیم داشته باشیم؟» مثلا از شما چه پنهان، امروز می‌توانستیم باقلا‌پلو با گردن داشته باشیم، می‌توانستیم سالاد یونانی و دسرهایی لذیذتر از این محصول اهالی كشور فلسفه داشته باشیم، می‌توانستیم كوبیده انگشتی داشته باشیم كه بازاری سرو شود و می‌توانستیم همگی با نخ دندان بر گوشه لب به تحریریه برگردیم و بنشینیم پای گزارش‌های امروزمان. نشد كه بشود و یكی از همكاران شیرینی ناهار دفاع از پایان‌نامه‌اش را بدهد و از زیر این دین سنگین بیرون بیاید، ولی ما برای این‌كه تمام و كمال در خدمتتان باشیم، وابسته به گردن و كوبیده نیستیم. باور ندارید؟ مطالعه بفرمایید.
اول از یادداشت خواندنی میثم اسماعیلی در ستون سمت راست همیـــــــن صفحه بگوییم. یكی از روزهایی كه استاد سوار مترو بوده و یكی از معدود دفعاتی كه تنش به تن دوستان حراستی نخورده، به كسی برخورده كه كتاب خودش را می‌فروخته. تا اینجای كار شاید بگویید ما هم به چنین سوژه‌هایی در مترو برخورده‌ایم، اما روایت میثم را كه اصولا یادداشت مطبوعاتی به معنای واقعی كلمه می‌نویسد، بخوانید تا بدانید تفاوت این روایت با تصاویری كه در ذهن دارید در چیست. در همین صفحه  گزارشگر ما، همان وعده‌دارِ روسفیدِ باقلا‌پلو با گردن، از ازدواج‌های پرسروصدا و توی چشم چند سال اخیر چهره‌های مشهور نوشته است. آخرینشان را حتما به یاد دارید؛ ازدواج مریم كاویانی، بازیگر با رامین مهمان‌پرست كه سخنگوی سابق وزارت خارجه بوده است.
لابد می‌دانید كه اثر حكاكی در سومین حراج باران به فروش رفت و توانست ركورد فروش اثر هنری در ایران را که پیش از این در اختیار سهراب سپهری بود، بشكند. سیدكریم محمدی كه گاهی برای گروه ما گزارش‌ها و یادداشت‌هایی درباره ادبیات و هنر می‌نویسد، این بار به این پرداخته كه چطور شد یك اثر هنری از میان هنرهای اصیل و بومی توانسته چنین ركوردی را ثبت كند.
 «تجلی اراده ملــــــــــی» از بخش‌های جنبی جشنواره فیلم فجر است كه هر سال پس از پایان كار جشنواره برگزار می‌شود و طی آن سازمان‌ها و نهادهای مختلف از فیلم‌هایی تقدیر می‌كنند كه به نوعی اهـــــــــداف سازمانی‌شان را مد نظر قرار داده‌اند. ساناز قنبری در گفت‌وگو با منتقدان سینمایی به قسمتی از این مراسم پرداخته كه قوه قضاییه از عوامل فیلم‌های مورد نظرش تقدیر كرده است.
محمدرضا كایینی هم كه هفته‌ای یك‌بار با صفحه «نسبتا تاریخ» مهمان ماست، این بار شال و كلاه كرده و به قم رفته تا پای حرف‌های پسر آیت‌ا... محمد مومن نشسته و از این مسیر در لایه‌های پنهانی از تاریخ معاصر سرك كشیده است.