چطور یك اثر هنری حكاكیشده توانست همه ركوردهای هنر ایران را جابهجا كند؟
وقت صدرنشینی هنر ایرانی - اسلامی
با گذشت چند روز از برگزاری سومین حراج باران، هنوز كمتر كسی باور میكند ركورد فروش اثر هنری در ایران را یك حراج تخصصی شكسته باشد. از دو منظر، اتفاقی كه در سومین دوره از این حراج تخصصی افتاد اهمیت دارد؛ نخست این حراج، تخصصی است و آنطور كه مثلا از حراج تهران انتظار میرود رقمها را جابهجا كند اینجا كسی انتظار نداشت ركوردها ارتقا پیدا كنند و دوم اینكه اثری مربوط به هنرهای ایرانی -اسلامی این ركورد را شكسته است؛ همان هنرهایی كه حتی خوشبینترین فعالان هنر فكرش را نمیكردند با این سرعت، حقانیت خودش را به اثبات برساند. البته دلیل اینكه ما سخت باور میكنیم اثری مربوط به هنرهای اسلامی حالا توانسته حتی ركورد هنرمندان گرانقیمتی چون سهراب سپهری را كه ركورد نزد او بود بشكند، این است كه چندی پیش هم ما مفاد نامهای را كه محبوبه كاظمی، بنیانگذار و رئیس این حراج خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشت و طی آن به ظرفیتهای اقتصادی این هنر اذعان كرد، چندان جدی نگرفتیم. اما چطور شد این حراج با فروشی نزدیك به 12 میلیارد، هم پیام مثبت بازار هنر به هنرهای اصیل ایرانی -اسلامی را مخابره كرد و هم توانست با اثر هنری حكاكیشده رائین علی اكبرخانزاده هفت میلیارد و 700 میلیون تومان ركورد باارزشترین اثر را در یك حراجی هنری در ایران بشكند؟
گردش سرمایه در بازار هنر ایرانی قدمت چندانی ندارد شاید حدود نیمقرن. این گردش را نیز بیشتر در حوزه هنر مدرن تجربه كردهایم غافل از اینكه ما در هنر مدرن، حرف چندانی در ماركتهای بینالمللی نداریم و احتمالا هیچگاه هم نمیتوانیم در سطح اول دیده شویم. بنابراین به نظر میرسد این تمركز صدساله بر این گونه از هنر، اگر هم راه به خطا نبرده باشد باعث شده اولویتهای بومیمان را نادیده بگیریم و هدفگذاریهایمان را درست انتخاب نكنیم. بدیهی است میتوانیم با رجوع به هنرهای بومی، ماركت ایرانی- اسلامی خودمان را در سطح بینالمللی بسازیم. به فعالیت چین و ژاپن و در كل شرق نگاه كنید. آنها اگر هم سینمایشان جهانی شده از راه گفتمانهای ملیشان به اینجا رسیدهاند. حتی چینیها در خوشنویسی نیز با رویكرد بومی خود به رونقی در بازار هنر رسیدهاند. این در حالی است كه ما در هنرهایی كه هنرهای آبا و اجدادیمان محسوب میشود كمكاری كردهایم و با اینكه آثار میرعماد، میرزا غلامرضا و... از ایران در معتبرترین آوردگاههای هنری جهان همواره حضور دارند، در داخل كشور از رونق اقتصاد خط و خوشنویسی و هنرهای اصیل ایرانی و اسلامی غافل بودهایم. حالا فروش قابل توجه چنین آثاری در سومین دوره برگزاری حراج باران، ثابت كرده این ظرفیت بالقوه كاملا موجود است.
طلا نیست، هنر است
درباره اثر رائین علیاكبرخانزاده که ركورد فروش اثر هنر ایرانی در جهان را شكسته، حرف و حدیث بسیار بوده است. این هنرمند كه پیش از این آیات عظام چون مكارم شیرازی و جوادیآملی را در مراسم رونمایی از آثارش به همراه داشته، مدعی است میخواهد همه را به ظرفیتهای هنر اسلامی آگاه كند. او همچنین دارنده كوچكترین و بزرگترین قرآن موجود در جهان نیز است. حالا میگویند اثر جدیدش به این دلیل با این رقم بالا فروش رفته كه سراسر طلا بوده است و در واقع ارزش مادی اثر مهم بوده و نه ملاحظات هنری آن. این در حالی است كه تنها در بخشهای كوچكی از این اثر و صرفا در سرسورهها و با ظرافتی هنری، طلا به كار رفته است. اطلاق قرآن مطلا به این اثر از اینرو چندان درست نیست كه بیشتر ملاحظات هنری بر آن مترتب است تا زرینبودنش.
استقبال و انتقاد
مجموعه آثار به نمایش درآمده در سومین حراج باران تركیبی از آثار خوشنویسی پرقدمت و معاصر و اسناد تاریخی بود. یكی از آثار ارائه شده در این حراج در سال 97 خلق شده و اثری دیگر مربوط به سده پنجم هجری قمری بود. گردهمایی آثاری از بزرگترین استادان خوشنویسی با خوانشهای متفاوت درباره خط، رنگینكمانی جذاب از زیباییهای این هنر آبا و اجدادی ایرانیان پدید آورد.
در این میان اما انتقادهایی هم وارد شده است. مثلا خبرگزاری ایسنا اشاره كرد فروش آثاری با قدمت بیش از صد سال در حراجیها ممنوع است. البته نویسنده این گزارش درباره چنین قانونی دچار اشتباه شده است. این قانون در رابطه با آثاری صدق میكند كه خارج از كشور به فروش میروند. بنابراین آثار قدیمی حراج باران از آنجا كه حراجی وطنی محسوب میشود، از این لحاظ مشكلی ندارند.
ضرورت عمومیشدن خوشنویسی
غلامحسین امیرخانی، از نخبگان خوشنویسی ایران در دیدار از نمایشگاه سومین حراج باران میگوید: خوشنویسی یكی از زمینههای هنری است كه میتواند به ما در شناخت ریشههای خودمان كمك كند. زیرا هنر ملی ماست و با زبان ما تناسب دارد. یكی از امتیازات این نمایشگاه و حراج این است كه سعی كرده جلوههای متعدد هنر خوشنویسی را به بینندگان علاقهمند ارائه کند. این به ما كمك میكند تا بفهمیم باید برای رسیدن به شناخت سراغ كدام مرحله و آثار برویم. یك اثر هنری ممكن است یك نفر را متحول و معرفتی در او ایجاد كند. هر اثری در هر گوشهای از دنیا خلق شده باشد، انسان مشتاق دیدن آن است. حالا چه این اثر مربوط به هنر معاصر باشد و چه اثری كه برای قرنها پیش باشد. امیدوارم مردم ما بتوانند از طریق چنین رویدادهایی بیشتر و بیشتر با هنر در هر شكل آن آشنا و دور هم جمع شوند و پیوند انسانی خود را محكم كنند.
امیرخانی همچنین میگوید: در همه جای دنیا، هنر قرنهاست جدی گرفته و برای آن برنامهریزی شده است. بهطور كلی موزهها و فرهنگستانها برای این مقصود ایجاد شدهاند. در كشور ما این وظیفه بهعهده خانوادهها بوده است. عمومیشدن آثار هنری در كشور ما یك اتفاق جدید است و در 50 سال اخیر رونق گرفته است. در واقع هنر از خانهها بیرون آمده است. بنابراین در كشورهای دیگر سالهای طولانی است كه برای ماركتینگ برنامهریزی شده است. ما از این لحاظ كمی تازهكار هستیم. بنابراین باید بیشتر در آن سرمایهگذاری و كمك كنیم این موقعیت به درون جامعه بیاید. این وظیفه رسانههای رسمی ماست كه روی آن كار كنند و هنر ما را در همه جنبههای خود به مردم ارائه تا مردم با آن انس پیدا كنند.