یك شهید دهه هفتادی
اینكه آرام آرام هشتگ دهه هفتادیها داغ میشود هم به این معناست كه دوره دهه شصتیها در حال تمام شدن است. از شهید محسن حججی بگیرید تا خیلی از همین بچههایی كه همین الان در مناطق سیلزده در حال كمك به مردم سیلزده هستند. حالا این را هم داشته باشید كه توی یكی از فرهنگسراهای تهران قرار است ضمن تجلیل از مقام یك شهید دهه هفتادی، كتاب خاطرات او هم رونمایی شود. آنطور كه بر و بچههای فرهنگسرای ارسباران به ما خبر دادهاند، یادواره شهدای ناجا پنجشنبه این هفته
29 فروردین 1398 ساعت 17 برگزار خواهد شد.
در این برنامه همچنین از كتاب «مهران میخندد» با حضور سردار حسین اشتری، فرمانده نیروی انتظامی و فرماندهان عالیرتبه مرزبانی رونمایی خواهد شد. درباره این كتاب هم باید بگوییم كه زندگینامه و خاطرات مرزبان شهید مهران اقرع از شهدای دهه هفتادی ناجاست كه در 17 فروردین سال 1394 در كمین تروریستهای جیشالظلم به همراه هفت نفر از نیروهای پایور و وظیفه ناجا در منطقه مرزی نگور به شهادت رسیدند.
شهید اقرع سال 1371 در مشهد در یك خانواده نظامی به دنیا آمد. بخشی از دوران كودكی و نوجوانی خود را به دلیل انتقال پدرش به شهر قوچان در این شهر گذراند. سال 1389 وارد دانشگاه علوم انتظامی امین شد و پس از پایان تحصیل،
به طور داوطلبانه خدمت در مرزبانی را انتخاب كرد.
وی به فرماندهی مرزبانی سیستان و بلوچستان اعزام شد و بعد از طی دوره آموزشی، سال 1393 خدمت نظامی خود را در پایگاه 240 مرزی
آغاز كرد. چند ماه بعد از تعطیلات نوروز در هفدهم فروردین یك تیم از نیروهای مرزبانی به فرماندهی شهید اقرع راهی یكی از كمینهای منطقه شدند؛ اما به مقصد نرسیدند. نیروهای گروهك تروریستی جیشالظلم در مسیر این نیروها كمین كرده بودند و با تیراندازی بیامان تمام سرنشینان خودرو را به شهادت رساندند.
در بخشی از این كتاب آمده است: «واقعیت این است كه خبر شهادت مردان بزرگی كه برای امن نگه داشتن این آب و خاك جان میدهند، همیشه بین مشكلات روزمره و سیل اخبار دیگر گم میشود. شاید دلیلش این باشد كه آن قدر به خودمان و مشكلاتمان مشغولیم كه اتفاقهای دیگر را نمیبینیم. یا شاید مشكلات ما آنقدر زیاد است كه خواهی نخواهی ما را در خود فرومیبرد. اما چرخ روزگار آن قدر چرخید تا گردونه به اسم بچههایی بیفتد كه بعد از جنگ به دنیا آمدهاند. میتوانیم بگوییم بسیاری از آنها كه امروز به شهادت میرسند دوران پرتلاطم دهههای انقلاب را لمس نكردهاند؛ اما همان سربازهایی هستند كه روزگاری در گهوارهها بودهاند و امروز زیر پرچم ولایت برای این مردم و ایران اسلامی میجنگند. و احتمالا درك حال و هوای قصه بچههای این نسل، برای جوانهای امروز سهلتر است.»