آیا بارشهای سیلآسای اخیر خطر فرو چاله ها را در تهران بیشتر كرده است؟
مراقب زیر پایتان باشید!
بهار امسال با سیل شروع شد؛ سیل آمد جان و مال مردم چند استان را به یغما برد. اگرچه مدیریت بحران در بیشتر شهرهای كشور دچار بحران شده بود اما چشم ترسیده مدیران بحران شهر تهران كه بنا به اعلام سازمان هواشناسی وقوع سیل در آن محتمل بود مانع آن شد تا سیل خسارت چشمگیری به پایتخت وارد كند؛ ولی خاكهای سست این شهر دوام نیاورد و چند روز پس از بارشهای چشمگیر در پایتخت، خیابان مولوی كه ید طولایی در فروریزش دارد زیر پای تهرانِیها را خالی كرد. اگرچه این اولین بار نیست كه زیر پای پایتختنشینان ناگهان خالی میشود، ۲۷ آذر 95 بود كه در ضلع جنوبی خیابان مولوی بعد از میدان محمدیه (میدان اعدام) و در كوچه ذكائی فروریزش بزرگی رخ داد. البته۱۶ مهر همان سال در میدان قیام واقع در امتداد همین مسیر نیز فروریزش دیگری رخ داده بود. فرونشستها در این خیابان به همین دو مورد ختم نمیشود و در ادامه ریزشهای سریالی در مسیر خیابان مولوی رخ داد كه در راستای تونل متروی خط ۷ بود و با حفر آن، تعداد فروریزشهای شهری افزایش پیدا كرد.
مناطق پر خطر!
براساس آمارشركت آب منطقهای تهران مناطق ١٦، ١٧، ١٨ و ١٩ شهرداری تهران و شهرستانهای اسلامشهر، چهاردانگه، صباشهر، نسیمشهر، شهریار و كهریزك بیشتر از سایر بخشهای استان تهران در معرض فرونشست زمین هستند و البته گزارش سازمان نقشهبرداری حاكی از گسترش محدوده فرونشست در شهر تهران است. جواد بلورچی، سخنگوی سابق سازمان زمینشناسی كشور هم وضعیت نامناسب مناطق جنوبی تهران را از این حیث تایید میكند و به ما میگوید: در دشت تهران (مناطق 17، 18 و 19) و شهریار و زمینهای كشاورزی واقع در این منطقه پدیده فرونشست در حال وقوع است. در این پدیده زمین سالانه 36 سانتیمتر دچار فرونشست میکند، اما چون آثار این اتفاق مخرب با چشم قابلمشاهده نیست كسی به آن توجه نمیكند. او با بیان اینكه فرونشست زمین در تهران از سال 84 اندازهگیری شده است، میگوید: اندازهگیریها نشان میدهد سالانه 17 سانتیمتر فرونشست در دشت تهران رخ میدهد كه بر اساس آخرین آمار در سال 91 میزان این فرونشستها به 36 سانتیمتر رسیده و امروز هم مطمئنم هیچ تلاشی برای كنترل این پدیده نشده و همچنان در حال افزایش است.
فرونشست و فروریزش
از زمانی كه بحث فرونشست زمین در تهران مطرح شده و به دنبال آن فروریزشهایی هم در خیابانهای پایتخت رخ داده است عدهای به اشتباه این دو واژه را به جای هم به كار میبرند. كارشناس سازمان زمینشناسی كشور در توضیح تفاوت این دو پدیده میگوید: در پدیده فرونشست، زمین به مرور زمان مستحكم میشود و فضاهای میكروسكوپی خود را از دست میدهد. برای كنترل فرونشست زمین به برنامه بلندمدت نیاز است؛ در حالی كه اگرچه فروریزشها بهشدت نگرانكننده هستند و تا لحظهای که به سطح زمین نرسد آثاری از آن قابل مشاهده نیست، اما قابل كنترل است. تركهای گرد روی زمین میتوانند نشانههایی برای فروریزش باشند در حالی كه زیر این تركها فقط 20 سانتیمتر آسفالت باقی مانده است. فروریزش، پدیدهای موضعی است در ابعاد و عمقی نه چندان زیاد اما فرونشست پدیدهای با ابعاد چند صد كیلومتر مربع است كه به صورت آرام و بسیط اتفاق میافتد اما فروریزش، پدیدهای لحظهای و به صورت ناگهانی رخ میدهد. فرونشست زمین غیرقابل بازگشت و عاملی است كه آبخوانها را تهدید میكند؛ این در حالی است كه فروریزش زمین در نقطهای كه رخ میدهد تنها خطرآفرین است. اگرچه فرونشست در تهران به تنهایی پدیدهای خسارتبار محسوب میشود اما شهر تهران امروز بیش از پیش درگیر فروچالههاست و قطعا بعد از هر بارندگی شدید تعداد رخداد فروچالهها در مناطق دارای امكان فروریزش بیشتر میشود كه این موضوع كاملا از موضوع فرونشست زمین در تهران مجزاست. بلورچی با بیان اینكه این فروریزشها مبتنی بر رفتار خاك و فضاهای
زیر زمینی ایجاد شده در شهر است، عنوان میكند: فضاهای زیرزمینی در عمده مناطق شهر تهران با اقدامات مترو و در ابعاد كوچكتر با قناتهایی كه پاكسازی، بهسازی و نگهداری نشدند مرتبط هستند و امروز به بلایی برای پایتخت تبدیل شدهاند. سخنگوی پیشین سازمان زمینشناسی كشور با بیان اینكه پدیدهای كه در خیابان مولوی اتفاق افتاده به هیچ وجه فرونشست زمین نیست و حاصل فرسایش زیرزمینی و فضاهایی است كه توسط خود ما در شهر ایجاد شده است، بیان میكند: وقتی باران میبارد حجم آب زیرزمینی شدیدتری حركت میكند و باعث بازتر شدن حفرهها و بیشتر شدن ریزش میشود؛ پدیده فروریزش كاملا قابل شناسایی است و میتوانستیم با بنای صحیح سیستمهای مترو یا نگهداری از سیستمهای قنات تهران نه تنها از این پدیده دچار آسیب نشویم بلكه در استفاده از پدیدهای كه امكان وقوع آن در هر شهری وجود دارد، دچار زیان نشویم. فروریزش زمین بلایی نیست كه تنها شامل حال تهران باشد بلكه در تمام شهرهای كشور زمینهایی كه با پدیده فروچالگی و فروریزش درگیر باشند، وجود دارد. به گفته بلورچی خاك زمینهای واگرا همانند مشهد مقدس یا مناطقی كه دارای زمینهای انحلالپذیر هستند همانند كبودرآهنگ امكان فروریزش را تشدید میكند. وی ادامه میدهد: خشكی این زمینها نهتنها جزو پدیدههای مخرب محسوب میشود بلكه پس از بارش باران و نفوذ به زمین همین موضوع خرابی بزرگتری را به وجود میآورد و تعداد فروچالهها بیشتر میشود. در واقع با سوءمدیریت منابع آبی كشور نه تنها منابع آبهای زیرزمینیمان را برای همیشه از دست دادیم و پدیدههایی كه میتوانستند منجر به پایداری این سرزمین شوند به سیلاب و روانآب تبدیل كردیم بلكه این روانآبها اگر هم در زمین نفوذ كنند جز خرابی حاصلی ندارد.
جای خالی نقشه خطرپذیری
یكی از مهمترین اقداماتی كه باید برای تهران و سایر شهرهای كشور انجام شود تهیه نقشه خطرپذیری است؛ موضوعی كه تا به امروز در كشور ما مغفول مانده، بلورچی با بیان اینكه چنین نقشهای در كشور ما متاسفانه تعریف نمیشود، در توضیح علت این موضوع میگوید: چون درخواستكننده چنین نقشههایی در سراسر جهان صنعت بیمه است و چون در كشور ما بیمه دولتی رواج دارد نیازی به انجام چنین اقداماتی نمیبیند.
وی با بیان اینكه اگر بیمه رواج داشت میتوانستیم با پرداخت مبلغی ساختمانهای شهرهای مختلف را فارغ از این كه در منطقه خطرپذیر واقع شده یا خیر بیمه كنیم، ادامه میدهد: در سایر نقاط دنیا شركتهای بیمه بدون دادهسازی و ایمنسازی سرمایهگذاری اقدامات خود را انجام نمیدهند. اگر بیمهها به این سبك در كشور ما انجام شود چنین روزی كه ما درگیر سیلاب باورنكردنی میشویم دیگر نیازی به ورود دولت برای جبران خسارات نیست؛ بیمه پاسخگوی تمامی مخاطرات میشود؛ جای خالی شكلگیری بیمهای كه بر مبنای خطرپذیری باشد بهشدت در كشور ما حس میشود. اگر چنین بیمهای در ایران رایج شود، ساختمانهایی كه در نواحی سیلخیز ساخته میشوند بیمه نخواهند شد و به دلیل فاقد ارزش بودن خرید و فروشی هم صورت نمیگیرد و به طور طبیعی طی یك دوره 25 ساله كه ساختمانها را خراب و مجددا از نو میسازیم همه چیز به حالت طبیعی و ایمن برمیگردد؛ این اقدام همت والایی نمیطلبد اما مقاومت در برابر این موضوع را متوجه نمیشوم.