گفتوگو با احمد عبداللهینیا همکار کیومرث صابری در مجله طنز دهه 60
میگفتند گلآقا سوپاپ جامعه است
بعضی آدمها نباید از حافظهها پاک شوند، بهخصوص در دنیای پرشتاب امروزی که رسانههای دیداری و شنیداری و سایتها و شبکههای اجتماعی بهسرعت ستارهسازی و قهرمان سازی میکنند. در دنیایی که ستارهها و آدمهای معروفش فقط چند روزی دوام میآورند چون ریشه ندارند، اصالت ندارند، پیشینه موثری ندارند، در بخشی از تاریخ موثر نبودهاند و فقط ساخته و پرداخته رسانهها هستند و بس.
یکی از آدمهایی که نباید فراموش شود، زنده یاد کیومرث صابری معروف به گل آقاست، مردی که 11اردیبهشت سال 82 در کمال ناباوری دوستدارانش برای همیشه از دنیا رفت وقتی فقط 62 سال داشت. چطور میشود مردی که ذهنش پر از طنز است و روحش پر از خنده و آنقدر توانایی دارد که میتواند خلقی را بخنداند چنین زود به نبودن تن بدهد؟ سرطان خون گلآقا را زمینگیر کرد، شاید به این دلیل که صابری تلخیهایی که کام مردم را تلخ میکرد را میدید، آنها را به گونهای که مجلهاش توقیف نشود و بتواند به حیات خود ادامه دهد، بازتاب میداد تا اگر بشود بر زخمهای مردم، مرهمی بگذارد.شاید همین تلخیها بود که صابری را به دام سرطان انداخت.مگر نه آن است که میگویند آنکس که میگرید یک درد دارد و آن که میخندد هزار و یک درد !
وزیری که کاریکاتور دوست نداشت
مرحوم صابری دو سال قبل از فوتش، گل آقا را تعطیل کرد. آن سالها گفتند به صابری اخطار دادند «گل آقا»یش در آستانه توقیف است آنهم به دلیل مطالبی که درباره بیکاری منتشر کرده بود و قبل از توقیف، صابری خودش مجله را تعطیل کرد تا به حاشیهها دامن نزند.
احمد عبداللهینیا، کاریکاتوریست قدیمی که کارش را از مجله توفیق شروع کرد و بعد همراه با دیگر دوستانش به گل آقا آمد و سالها با صابری همکاری کرد، خاطراتش را مرور میکند و درباره کاریکاتورهایی که از شخصیتهای سیاسی میکشیدند و در گل آقا منتشر میشد و دولتیهای آن زمان تقریبا از آنها استقبال میکردند، میگوید: مرحوم حبیبی، معاون رئیس جمهور،با سعه صدری که داشت به ما این جسارت را داد که با دولتمردان شوخی کنیم.او نه تنها از کاریکاتورهایش استقبال میکرد که گاهی حتی خودش به آقای صابری سوژه هم میداد.یادم هست یک بار کاریکاتور جلد را هم آماده کرده بودیم که آقای حبیبی شب به کیومرث تلفن کرد و سوژه داد و همین باعث شد طرح جلد را عوض کنیم. آقای ولایتی هم از گل آقا استقبال میکرد اما وزیر کار دوست نداشت با او شوخی کنیم.یکبار هم که کاریکاتوری از او کشیدیم، صورتش را طراحی نکردیم و او را از پشت سر نشان دادیم.
توفیقیها در گلآقا
عبداللهینیا درباره دلیل تعطیل شدن گلآقا چیزی نمیگوید اما به این نکته اشاره میکند که در سال آخر آقای صابری دست به عصا شده بود و دیگر جسارت گذشته را نداشت و خیلی از همکاران از جمله خود من و آقای عربانی و مرحوم زرویی نصرآباد از گروه او جدا شدیم.اول کار گلآقا هم به دعوت زنده یاد مرتضی فرجیان به گل آقا رفتیم.ما در مجله توفیق کار میکردیم، توفیق که تعطیل شد و آقای صابری بعد از پیروزی انقلاب تصمیم گرفت گلآقا را منتشر کند ما با آقای فرجیان به گلآقا رفتیم و تقریبا همان خط توفیق را با کمی تغییر و ملایمتر ادامه دادیم.
این کاریکاتوریست درباره موفقیت گل آقا میگوید: این مجله بعد از پیروزی انقلاب اولین نشریه طنزی بود که منتشر شد و پر از کاریکاتورهای جذاب از سیاستمداران و دولتمردان بود برای همین برای مردم جذاب بود.
به عبداللهینیا میگویم برخی میگویند چون آقای صابری با دولتمردان رفاقت داشت، میتوانست با آنها شوخی کند و برایشان طنز بنویسد و مجلهاش به هیات دولت هم برود و آنجا هم خوانده شود.
این کاریکاتوریست میگوید:از گل آقا آن سالها به عنوان سوپاپ هم نام میبردند که با طنزهایش باعث میشود فشار روحی مردم کم شود، گل آقا اولین مجلهای بود که جرات داشت با سیاستمداران شوخی کند، بههرحال این حجم از شوخی باید مجوزی هم میداشت و دوستی آقای صابری با دولتمردان کار را برای ما راحتتر کرده بود.
ادای گل آقا را در میآورند
مخاطبان گلآقا همه اقشار جامعه بودند، از کسبه بگیر تا کارمند و کارگر و زن و مرد.تیراژ بالای گلآقا نشان دهنده موفقیت آن در جذب مخاطب بود اما الان نشریات طنز چندان مورد اقبال مردم قرار نمیگیرند.
عبداللهی نیا میگوید: چون این مجلات از آدمهای باتجربه استفاده نمیکنند.من مخالف حضور جوانان در حوزه فرهنگ و هنر و رسانهها نیستم.اما واقعیت این است کار را سپردهاند به جوانهایی که تجربه ندارند و بیشترشان میخواهند ادای گل آقا را دربیاورند، اما نمیتوانند حتی اگر از همکاران قدیمی گلآقا استفاده کنند.پشت موفقیت گل آقا دنیایی از فکر، تجربه ، تعامل، همکاری و همفکری وجود داشت. ما در فضایی بسیار دوستانه کار میکردیم و از هر گونه خلاقیتی استقبال میشد.آقای صابری بسیار نرمخو و خونسرد و اهل همفکری بود. از نظر همه ما استفاده میکرد تا مجله خوبی منتشر کند.الان متاسفانه جوانها بدون این که تجربه کاری داشته باشند و فضای حرفهای کار را درک کنند مسؤولیتهای بزرگ میگیرند برای همین نمیتوانند زیاد دوام بیاورند.ما وقتی کارمان را شروع کردیم ، کاریکاتورهایمان در صفحه آخر مجلات منتشر میشد و کم کم به صفحات میانی میرسید.باید خیلی کار میکردیم و ورزیده و خلاق میشدیم که کارمان بیاید صفحه اول. اما الان جوانی یکشبه ره صد ساله طی میکند و فرصتی برای تجربه اندوزی پیدا نمیکند برای همین زیاد هم دوام نمیآورد چون خلاقیت و عزت نفسش رشد نمیکند.
عبداللهی نیا از سال 50 با کیهان ورزشی همکاری میکرده و در این نشریه صفحهای داشته که همچنان آن را حفظ کرده.از او میپرسم دولتمردان فعلی برخوردشان به کاریکاتور چگونه است، آیا میتوان با آنها شوخی کرد؟
میگوید: چند سال است نشریه طنز به معنای واقعی نداریم،وقتی نشریه نیست، نمیتوان تجربه کرد که آیا دولتمردان امروزی از کاریکاتورشان استقبال میکنند یا نه. مجله طنز و کاریکاتور هست که با گرفتاریهای زیاد منتشر میشود اما به سمت سیاستمداران و دولتیها نمیرود بنابراین نمیتوان واکنش دولتمردان را حدس زد که آیا مانند دهه 60 و 70 از کاریکاتور استقبال میکنند یا نه.
یکی از آدمهایی که نباید فراموش شود، زنده یاد کیومرث صابری معروف به گل آقاست، مردی که 11اردیبهشت سال 82 در کمال ناباوری دوستدارانش برای همیشه از دنیا رفت وقتی فقط 62 سال داشت. چطور میشود مردی که ذهنش پر از طنز است و روحش پر از خنده و آنقدر توانایی دارد که میتواند خلقی را بخنداند چنین زود به نبودن تن بدهد؟ سرطان خون گلآقا را زمینگیر کرد، شاید به این دلیل که صابری تلخیهایی که کام مردم را تلخ میکرد را میدید، آنها را به گونهای که مجلهاش توقیف نشود و بتواند به حیات خود ادامه دهد، بازتاب میداد تا اگر بشود بر زخمهای مردم، مرهمی بگذارد.شاید همین تلخیها بود که صابری را به دام سرطان انداخت.مگر نه آن است که میگویند آنکس که میگرید یک درد دارد و آن که میخندد هزار و یک درد !
وزیری که کاریکاتور دوست نداشت
مرحوم صابری دو سال قبل از فوتش، گل آقا را تعطیل کرد. آن سالها گفتند به صابری اخطار دادند «گل آقا»یش در آستانه توقیف است آنهم به دلیل مطالبی که درباره بیکاری منتشر کرده بود و قبل از توقیف، صابری خودش مجله را تعطیل کرد تا به حاشیهها دامن نزند.
احمد عبداللهینیا، کاریکاتوریست قدیمی که کارش را از مجله توفیق شروع کرد و بعد همراه با دیگر دوستانش به گل آقا آمد و سالها با صابری همکاری کرد، خاطراتش را مرور میکند و درباره کاریکاتورهایی که از شخصیتهای سیاسی میکشیدند و در گل آقا منتشر میشد و دولتیهای آن زمان تقریبا از آنها استقبال میکردند، میگوید: مرحوم حبیبی، معاون رئیس جمهور،با سعه صدری که داشت به ما این جسارت را داد که با دولتمردان شوخی کنیم.او نه تنها از کاریکاتورهایش استقبال میکرد که گاهی حتی خودش به آقای صابری سوژه هم میداد.یادم هست یک بار کاریکاتور جلد را هم آماده کرده بودیم که آقای حبیبی شب به کیومرث تلفن کرد و سوژه داد و همین باعث شد طرح جلد را عوض کنیم. آقای ولایتی هم از گل آقا استقبال میکرد اما وزیر کار دوست نداشت با او شوخی کنیم.یکبار هم که کاریکاتوری از او کشیدیم، صورتش را طراحی نکردیم و او را از پشت سر نشان دادیم.
توفیقیها در گلآقا
عبداللهینیا درباره دلیل تعطیل شدن گلآقا چیزی نمیگوید اما به این نکته اشاره میکند که در سال آخر آقای صابری دست به عصا شده بود و دیگر جسارت گذشته را نداشت و خیلی از همکاران از جمله خود من و آقای عربانی و مرحوم زرویی نصرآباد از گروه او جدا شدیم.اول کار گلآقا هم به دعوت زنده یاد مرتضی فرجیان به گل آقا رفتیم.ما در مجله توفیق کار میکردیم، توفیق که تعطیل شد و آقای صابری بعد از پیروزی انقلاب تصمیم گرفت گلآقا را منتشر کند ما با آقای فرجیان به گلآقا رفتیم و تقریبا همان خط توفیق را با کمی تغییر و ملایمتر ادامه دادیم.
این کاریکاتوریست درباره موفقیت گل آقا میگوید: این مجله بعد از پیروزی انقلاب اولین نشریه طنزی بود که منتشر شد و پر از کاریکاتورهای جذاب از سیاستمداران و دولتمردان بود برای همین برای مردم جذاب بود.
به عبداللهینیا میگویم برخی میگویند چون آقای صابری با دولتمردان رفاقت داشت، میتوانست با آنها شوخی کند و برایشان طنز بنویسد و مجلهاش به هیات دولت هم برود و آنجا هم خوانده شود.
این کاریکاتوریست میگوید:از گل آقا آن سالها به عنوان سوپاپ هم نام میبردند که با طنزهایش باعث میشود فشار روحی مردم کم شود، گل آقا اولین مجلهای بود که جرات داشت با سیاستمداران شوخی کند، بههرحال این حجم از شوخی باید مجوزی هم میداشت و دوستی آقای صابری با دولتمردان کار را برای ما راحتتر کرده بود.
ادای گل آقا را در میآورند
مخاطبان گلآقا همه اقشار جامعه بودند، از کسبه بگیر تا کارمند و کارگر و زن و مرد.تیراژ بالای گلآقا نشان دهنده موفقیت آن در جذب مخاطب بود اما الان نشریات طنز چندان مورد اقبال مردم قرار نمیگیرند.
عبداللهی نیا میگوید: چون این مجلات از آدمهای باتجربه استفاده نمیکنند.من مخالف حضور جوانان در حوزه فرهنگ و هنر و رسانهها نیستم.اما واقعیت این است کار را سپردهاند به جوانهایی که تجربه ندارند و بیشترشان میخواهند ادای گل آقا را دربیاورند، اما نمیتوانند حتی اگر از همکاران قدیمی گلآقا استفاده کنند.پشت موفقیت گل آقا دنیایی از فکر، تجربه ، تعامل، همکاری و همفکری وجود داشت. ما در فضایی بسیار دوستانه کار میکردیم و از هر گونه خلاقیتی استقبال میشد.آقای صابری بسیار نرمخو و خونسرد و اهل همفکری بود. از نظر همه ما استفاده میکرد تا مجله خوبی منتشر کند.الان متاسفانه جوانها بدون این که تجربه کاری داشته باشند و فضای حرفهای کار را درک کنند مسؤولیتهای بزرگ میگیرند برای همین نمیتوانند زیاد دوام بیاورند.ما وقتی کارمان را شروع کردیم ، کاریکاتورهایمان در صفحه آخر مجلات منتشر میشد و کم کم به صفحات میانی میرسید.باید خیلی کار میکردیم و ورزیده و خلاق میشدیم که کارمان بیاید صفحه اول. اما الان جوانی یکشبه ره صد ساله طی میکند و فرصتی برای تجربه اندوزی پیدا نمیکند برای همین زیاد هم دوام نمیآورد چون خلاقیت و عزت نفسش رشد نمیکند.
عبداللهی نیا از سال 50 با کیهان ورزشی همکاری میکرده و در این نشریه صفحهای داشته که همچنان آن را حفظ کرده.از او میپرسم دولتمردان فعلی برخوردشان به کاریکاتور چگونه است، آیا میتوان با آنها شوخی کرد؟
میگوید: چند سال است نشریه طنز به معنای واقعی نداریم،وقتی نشریه نیست، نمیتوان تجربه کرد که آیا دولتمردان امروزی از کاریکاتورشان استقبال میکنند یا نه. مجله طنز و کاریکاتور هست که با گرفتاریهای زیاد منتشر میشود اما به سمت سیاستمداران و دولتیها نمیرود بنابراین نمیتوان واکنش دولتمردان را حدس زد که آیا مانند دهه 60 و 70 از کاریکاتور استقبال میکنند یا نه.
تیتر خبرها
-
به دستور رهبر «تنگه» رو میبندیم
-
بازار بیحساب و کتاب کاغذ
-
دیدار با یار مهربان در راهروهای مصلی
-
توهم شکاف در کاخ سفید
-
اینجا چراغی روشن است
-
شاخ و شانهکشی سرسامآور
-
میگفتند گلآقا سوپاپ جامعه است
-
یک روز درباره نفتکشها فیلم خواهم ساخت
-
اینجا چراغی روشن است
-
دوران گذار و 19 سالگی جام جم
-
ویژهبرنامههای سیما در رمضان 98