یک روز درباره نفتکش‌ها  فیلم خواهم ساخت

در روز ملی خلیج فارس سراغ مجید مظفری رفتیم که سابقه بازی در جنگ نفتکش‌ها را دارد

یک روز درباره نفتکش‌ها فیلم خواهم ساخت

كمتر كسی است كه نقش‌آفرینی‌های ماندگار مجید مظفری را در مهم‌ترین فیلم‌های سینمای ایران فراموش كند. «جنگ نفتكش‌ها» و «كشتی آنجلیكا» به كارگردانی محمدرضا بزرگ‌نیا، «مسافران» و «وقتی همه خوابیم» و «سگ‌كشی» به كارگردانی بهرام بیضایی، «تیغ و ابریشم» به كارگردانی مسعود كیمیایی، «در مسیر تندباد» به كارگردانی مسعود جعفری جوزانی و «یوزپلنگ» به كارگردانی ساموئل خاچیكیان از جمله فیلم‌ها ی شاخصی هستند كه بازی خوب مظفری در آنها تا ابد در ذهن تك تك ایرانی‌ها به یادگار می‌ماند. مظفری سال‌ها پیش در فیلم جنگ نفتكش‌ها در نقش ناخدایی جوان تصمیم گرفت یك نفتكش ایرانی را از تنگه هرمز عبور دهد و محموله آن را به بازار جهانی برساند. او برای انجام این ماموریت كه اهمیت سیاسی داشت، سراغ ناخدای بازنشسته‌ای رفت كه سال‌ها پیش در هدایت كشتی‌ها نام‌آور بوده است، اما ناخدای پیر از ماموریت طفره رفت و باقی ماجراها. به بهانه روز ملی خلیج فارس گفت‌وگویی با مجید مظفری انجام دادیم كه در ادامه می‌خوانید.

 شما فیلم‌های زیادی بازی كردید كه بر بستر خلیج فارس اتفاق می‌افتد كه از جمله آنها جنگ نفتكش‌ها‌ست. بازی در نقش یك ناخدای كشتی چه حس و حالی داشت؟
من فیلم‌های بیا با من، جنگ نفتكش‌ها، كشتی آنجلیكا و طوفان را در خلیج فارس بازی كردم كه موضوع دوتای آنها نفت بود. جنگ نفتكش‌ها فیلمی دلی است، به شكلی كه همه بچه‌های گروه فیلمسازی و سازندگان آن در همه مدت طولانی ساخت فیلم صمیمانه و دوستانه كار را پیش بردند. خاطرم هست تولید این فیلم یك سال زمان برد. به این دلیل كه ما بنا به اتفاقاتی فصل فیلمبرداری را از دست می‌دادیم و مجبور بودیم چند ماه صبر كنیم تا بتوانیم به زمان مناسب فیلمبرداری برسیم. متاسفانه مردم ما از خیلی از تخصص‌هایی كه باید خبر داشته باشند خبر ندارند. خلیج فارس در اقتصاد این كشور نقش به‌سزایی دارد و بخش اعظمی از صادرات و واردات ما از آنجا تامین می‌شود. فعالان حوزه نفت ما زحمات بسیاری در آن مناطق می‌شود. در دوران جنگ فعالان حوزه نفت در خلیج فارس زحمات بسیاری می‌كشیدند تا من و امثال من فشار زیادی را حس نكنیم و ما دیگر به این فكر نمی‌كردیم كه این سوخت از كجا و با زحمت چه كسانی تهیه می‌شود. خاطرم می‌آید كه زمان فیلمبرداری جنگ نفتكش‌ها یك روز روی عرشه رفتم و دور تا دورم فقط آب بود، انگار كه نقطه پرگار من بودم. دریا انسان را خیلی به خدا و عرفان نزدیك می‌كند و بچه‌های دریا به اندازه همین دریا آرام و وسیع هستند. دریا هیچ چیز آلوده‌ای را در خودش نگه می‌دارد و هرگونه ناپاكی را از خود دور می‌كند. كسانی كه در كشتی‌های نفتی تردد دارند به دلیل حساسیت‌های نفت ملاحظات زیادی حتی در جنس الیافی كه می‌پوشند دارند.
در دوران جنگ نفتكش‌ها انگار روی بمبی متحرك راه می‌رفتند. چون اگر اژدری به آنها می‌خورد سریع مشتعل و منهدم می‌شد. با این حال اقتصاد كشور در آن زمان در حركت بود و صادرات و واردات داشتیم.
 زمانی كه در جنگ نفتكش‌ها بازی كردید چقدر به موفقیت نقش و ماندگاری این فیلم باور داشتید؟
من وقتی یك فیلمنامه را می‌خوانم و با كارگردانش صحبت می‌كنم كاملا متوجه می‌شوم آن كارگردان چرا من را برای این نقش انتخاب كرده. قبل از جنگ نفتكش‌ها در كشتی آنجلیكا با محمد بزرگ‌نیا كار كرده بودم و به‌خوبی با شیوه كارش آشنا بودم و وقتی فیلمنامه را خواندم به‌خوبی بر غنای آن واقف شدم. مرور زمان ثابت كرده انتخاب‌های محمد بزرگ‌نیا تقریبا همیشه درست بوده.
 در سال‌های اخیر وقتی به جنوب كشور می‌روید به نظرتان چقدر نسبت به گذشته تغییر كرده؟
در زمان جنگ و شاید بتوان گفت همان دهه‌های 70 - 60 بود كه جنوبی‌ها در خلیج فارس از راه و روشی كه می‌شد جانفشانی كردند و دردآور اینجاست كه همین عزیزان امروز گرفتار سیل و بی‌خانمانی و انواع و اقسام مشكلات هستند. تقریبا هر سال زمستان یك سفر به جنوب می‌روم. چون در گذشته در زمستان برای فیلمبرداری به جنوب می‌رفتیم و من خاطرات خوبی از جنوب در  این فصل دارم. خاطرم هست زمان فیلمبرداری جنگ نفتكش‌ها در جزیره خارك یكسری جوان بومی بودند كه برای هنروری گهگاه به آنجا می‌آمدند كه همان‌ها زمان فیلمبرداری «طوفان شن» خودشان را از ما پنهان می‌كردند! چون عموما معتاد شده بودند و این تاسفبار است. در جنوب كشور با وجود تاسیسات فراوان نفتی و گازی چرا باید كسی بیكار باشد؟ و بدتر از آن چرا باید اعتیاد آنقدر فراگیر باشد؟ وضعیت جنوب كشور نسبت به گذشته بدتر شده. نمی‌دانم مشكل از كجاست؛ دولت، ملت یا...؟  فقط امیدوارم خدا كمك كند.
 چرا سینمای ایران باوجود پیشرفت در محتوا و تكنولوژی این‌قدر كم سراغ موضوعات استراتژیك و مسائلی چون خلیج‌فارس و... می‌رود؟
ساخت فیلم‌هایی با این مضامین و در این ابعاد گران است و ارگان‌های مختلف باید سرمایه‌گذاری آن را بر عهده بگیرند، چون بخش خصوصی از عهده آن برنمی‌آید. الان سرمایه‌گذارهای كلان ما دنبال كیفیت نیستند و بنابراین سینمای ما چنین شد كه نباید می‌شد.
اگر ما وضعیت دهه ۶۰ را در سینما داشتیم، شاید اوضاعمان خیلی بهتر می‌شد. محمد بزرگ‌نیا بارها می‌خواست فیلم‌هایی بر بستر خلیج فارس بسازد، فیلم‌هایی كه جزو تاریخ این كشور است و باعث غرور ملی ما می‌شود، اما دریغ از سرمایه! سرمایه‌های هنگفت متعلق به افراد و گروهی خاص است كه شخصی مثل محمد بزرگ‌نیا در آن حیطه نمی‌گنجد. من شاهد بودم بزرگ‌نیا می‌خواست فیلمی باارزش در قشم با هزینه پنج میلیارد تومانی بسازد كه هیچ نهادی برای آن پیشقدم نشد. آن ارگان‌ها برای اشخاص دیگری پیشقدم می‌شوند... .
 اشخاصی كه دغدغه ساخت فیلم‌های
ملی -  میهنی ندارند!
دقیقا! این عده رانت‌های خودشان را دارند و دغدغه‌شان اصلا نفس سینما نیست. اگر بودجه باشد اشخاصی مثل محمد بزرگ‌نیا هستند كه - هنوز كه هنوز است - توانایی ساخت آثار شاخصی در این حوزه را دارند. خاطرم هست حدود سه سال پیش من و محمد بزرگ‌نیا جلسه‌ای داشتیم با فرمانده نیروی دریایی، مدیرعامل كشتیرانی، مدیركل نفتكش‌ها و برخی مدیران این حوزه و قرار بود فیلمی با همكاری این دوستان ساخته شود.  یك ماه رفتیم و آمدیم و جلسه داشتیم تا بالاخره یك روز فرمانده نیروی دریایی گفت: «نیروی دریایی دربست در اختیار شماست». چه شد؟ همه چیز در حد همان حرف باقی ماند.
 خاطرم هست با بازماندگان حادثه نفتكش سانچی همدردی كردید. فكر نمی‌كنید این حادثه ظرفیت به تصویر كشیده شدن در قاب سینما را دارد؟
بله، چرا كه نه. اولین نفتكشی كه بعد از انقلاب به اسپانیا وارد شد به قدری داستان جذابی دارد كه اگر خود من روزی پول كلانی به دست آورم حتما آن را می‌سازم.