از هر ستاره در جای خودش استفاده کنیم
دكتر شهرام خرازیها، منتقد تلویزیون و سینما با اشاره به رواج اجرای چهرههای شناختهشده در برنامههای تلویزیونی میگوید: چهرههای شناختهشده یا همان سلبریتیها در همه كشورهای صاحب رسانه از جایگاه ویژهای برخوردار هستند. از طرفی تلویزیون هم در بسیاری از جاهای دنیا از شهرت سینما برای خودش خرج میكند و با تكیه بر آن عوامل جذاب، كار خودش را رونق میبخشد. در مواردی سینما هم از تلویزیون استفاده كرده است، اما مورد اول پررنگتر است.
خرازیها اضافه میكند: اجرا در تلویزیون قابل مقایسه با بازی در سینما نیست و این دو حرفه معیارهای جداگانهای از هم دارند. ولی وقتی پای افزایش بیننده به میان میآید، گاهی اوقات این معیارها را نادیده گرفته و جای افراد را با هم عوض میكنیم. ما در ایران هم مواردی دیدهایم كه مجریهای تلویزیونی به سینما رفته و بازی كردهاند و از طرفی اخیرا بازیگران سینمایی هم در تلویزیون اجرا میكنند. با این حال شاید اگر این رویه حضور بازیگران در مقام اجرا را برای مثال ده سال پیش در تلویزیون میدیدیم، اینقدر تعجب نمیكردیم و مساله برایمان عادیتر بود. چون هنرپیشهها در آن زمان خیلی ستاره یا فوق ستاره نبودند؛ اما در چند سال اخیر شاهدیم كه پای ستارهها و فوق ستارهها به تلویزیون باز شده است كه بهترین مثال آن محمدرضا گلزار است كه فوق ستارهای بیرقیب است و حضور او در تلویزیون اتفاق قابل توجهی محسوب میشود.
این منتقد با طبیعی دانستن این رویه در جنگ رسانههای امروز ادامه میدهد: نمونه این قضیه را در سینمای هند هم شاهدیم كه بسیاری از بازیگران سینمایی به تلویزیون آمده و برنامهها را اجرا میكنند و از قضا موفق هم هستند. با این حال در فضای كشور خودمان اگر بخواهیم معدل بگیریم، بازیگرانی كه از سینما به تلویزیون آمدهاند در مقایسه با مجریانی كه به سینما رفتهاند، موفقتر ظاهر شدهاند. البته در این میان شهاب حسینی را كه اول در تلویزیون مجری بود و بعد ستاره و فوق ستاره شد مستثنا در نظر میگیرم. چرا كه مگر ما چند شهاب حسینی داریم؟
خرازیها خاطرنشان میكند: وقتی بازیگران سینمایی میتوانند برای تلویزیون مخاطب جذب كنند، استفاده از آنها چه اشكالی دارد؟ آن هم در شرایط امروز كه رسانههای خارجی از هر سو علیهمان هجمه وارد میكنند و برنامههای مخرب دارند. در نتیجه یكی از راهكارها این است كه از همین معدود ستارههایمان استفاده كنیم و آنها را به تلویزیون بكشانیم. وقتی میتوانیم از این شهرت استفاده كنیم، باید این كار را کرده و مجال دیده شدن چهرهها را در تلویزیون فراهم كنیم.
این منتقد تلویزیون و سینما البته نقدی هم به حضور برخی ستارهها در تلویزیون داشته و میگوید: نكته مهم اینجاست كه از هر ستارهای مطابق با ظرفیتها و استعدادهای خودش استفاده كنیم و ببینیم جای او كجاست. در این صورت است كه حضور این ستارهها موفقتر خواهد بود. از جمله نمونههای خوب در این زمینه، رامبد جوان است كه در مقام مجری هم در جای درستی قرار گرفته و برنامهاش را پیش میبرد، اما از طرف دیگر در مورد محمدرضا گلزار میبینیم كه حضور او در این مسابقه چندان درست نیست و برای مثال اگر قرار بود برنامهای در حوزه موسیقی اجرا كند، احتمالا بهتر میدرخشید.
خرازیها اضافه میكند: اجرا در تلویزیون قابل مقایسه با بازی در سینما نیست و این دو حرفه معیارهای جداگانهای از هم دارند. ولی وقتی پای افزایش بیننده به میان میآید، گاهی اوقات این معیارها را نادیده گرفته و جای افراد را با هم عوض میكنیم. ما در ایران هم مواردی دیدهایم كه مجریهای تلویزیونی به سینما رفته و بازی كردهاند و از طرفی اخیرا بازیگران سینمایی هم در تلویزیون اجرا میكنند. با این حال شاید اگر این رویه حضور بازیگران در مقام اجرا را برای مثال ده سال پیش در تلویزیون میدیدیم، اینقدر تعجب نمیكردیم و مساله برایمان عادیتر بود. چون هنرپیشهها در آن زمان خیلی ستاره یا فوق ستاره نبودند؛ اما در چند سال اخیر شاهدیم كه پای ستارهها و فوق ستارهها به تلویزیون باز شده است كه بهترین مثال آن محمدرضا گلزار است كه فوق ستارهای بیرقیب است و حضور او در تلویزیون اتفاق قابل توجهی محسوب میشود.
این منتقد با طبیعی دانستن این رویه در جنگ رسانههای امروز ادامه میدهد: نمونه این قضیه را در سینمای هند هم شاهدیم كه بسیاری از بازیگران سینمایی به تلویزیون آمده و برنامهها را اجرا میكنند و از قضا موفق هم هستند. با این حال در فضای كشور خودمان اگر بخواهیم معدل بگیریم، بازیگرانی كه از سینما به تلویزیون آمدهاند در مقایسه با مجریانی كه به سینما رفتهاند، موفقتر ظاهر شدهاند. البته در این میان شهاب حسینی را كه اول در تلویزیون مجری بود و بعد ستاره و فوق ستاره شد مستثنا در نظر میگیرم. چرا كه مگر ما چند شهاب حسینی داریم؟
خرازیها خاطرنشان میكند: وقتی بازیگران سینمایی میتوانند برای تلویزیون مخاطب جذب كنند، استفاده از آنها چه اشكالی دارد؟ آن هم در شرایط امروز كه رسانههای خارجی از هر سو علیهمان هجمه وارد میكنند و برنامههای مخرب دارند. در نتیجه یكی از راهكارها این است كه از همین معدود ستارههایمان استفاده كنیم و آنها را به تلویزیون بكشانیم. وقتی میتوانیم از این شهرت استفاده كنیم، باید این كار را کرده و مجال دیده شدن چهرهها را در تلویزیون فراهم كنیم.
این منتقد تلویزیون و سینما البته نقدی هم به حضور برخی ستارهها در تلویزیون داشته و میگوید: نكته مهم اینجاست كه از هر ستارهای مطابق با ظرفیتها و استعدادهای خودش استفاده كنیم و ببینیم جای او كجاست. در این صورت است كه حضور این ستارهها موفقتر خواهد بود. از جمله نمونههای خوب در این زمینه، رامبد جوان است كه در مقام مجری هم در جای درستی قرار گرفته و برنامهاش را پیش میبرد، اما از طرف دیگر در مورد محمدرضا گلزار میبینیم كه حضور او در این مسابقه چندان درست نیست و برای مثال اگر قرار بود برنامهای در حوزه موسیقی اجرا كند، احتمالا بهتر میدرخشید.