گفتوگو با یک گردشگر نجوم جوان که معتقد است سفر باید با هدف باشد
والدین ما همه گردشگر نجومی بودند
از سفرهای بیهدف و بیبرنامهای كه صرفا بهخاطر تفریح و لذت و گذران اوقات فراغت انجام میشود كه بگذریم، برخی سفرها و گردشها كاملا هدفمند انجام میشود؛ مثل گردشگری سلامت، گردشگری نجوم، گردشگری فرهنگی، مذهبی، ورزشی، تجاری، قومی و .... گردشگران این نوع سفرها معمولا با هدف خاصی سفر میكنند و در كنار تفریح و لذتی كه خاص سفر است، سوژه خود را هم دنبال میكنند. مثل گردشگری نجومی كه هرچقدر حرفهای تر و تخصصی تر آن را دنبال كنید، لذت و تجربه و دانش بیشتری از آسمان زیبا و پرستارهاش نصیبتان میشود. اینكه اهل گردشگری از نوع نجومیاش باشید یا نه را نمیدانیم، اما فكر میكنیم احتمالا برایتان جالب باشد بدانید یك گردشگر نجومی یا یك به قول معروف آدم دائمالسفر، از چه نقطهای شروع كرده تا به آسمان برسد و چه تجاربی را پشت سر گذاشته و در چه آفاق و انفسی سیر و سلوك داشته و دارد. برای همین و به بهانه روز نجوم، سراغ پریسا باجلان، ایرانگرد و گردشگر نجوم كشورمان رفته و گپ و گفتی با وی داشتیم.
از سال 84 شروع كردم و حدود 14 تا 15 سال بیشتر نداشتم.
اولین شهری كه رفتید و اولین احساسی كه از این این سفر تجربه كردید؟
به كاروانسرای قصر بهرام در وسط بیابانهای استان سمنان رفتم و اولین حسم، یكجور احساس بیكرانگی و بی انتهایی بود. در بیابان به خاطر افق بازی كه دارد و به هر سمت كه نگاه میكنی، افق باز و بینهایت است، دچار یكجور حس درآمیختگی با بینهایت میشوی كه حس بسیار لذت بخشی است، این حس در كنار سكوت و آرامش لذت بخش كویر و بیابان، حال خوش عجیبی به آدمی میدهد.
اصلا چه شد كه در مسیر سفر و ایرانگردی افتادید؟
خب من هم مثل همه خانوادههای ایرانی، در تعطیلات سفر میرفتم، اما اولین بار كه با هدف مشخصی سفرهایم را آغاز كردم، از همان سال 84 بود و به خاطر نجوم، زیرا آن زمان به كلاسهای نجوم میرفتم و بخشی از آموزشهایمان، سفر به مناطق كویری و مشاهده آسمان پرستاره آنها بود تا آنچه در كلاس یاد گرفتیم، زیر آسمان تمرین كنیم و از آن همه زیبایی لذت ببریم.
چه عاملی باعث شد ادامه بدهید تا جایی كه یك گردشگر همیشه در حال سفر بشوید؟
یكی دو سال اول به خاطر خود آسمان سفر میكردم، بعد از آن با عكاسی آشنا شدم و شروع كردم عكاسی كردن و به قدری با دوربین انس گرفتم كه با دوربین خوشحال میشدم، ناراحت میشدم، فكر میكردم، غصه میخوردم و كاملا تمام احساسات من در عكسهایی كه میگرفتم، مشخص بود. به طور مثال در دوره دبیرستان كل محلهمان را قدم میزدم و عكاسی میكردم و هنوز كه برمیگردم و به عقب نگاه میكنم، از همان عكسها متوجه حال و روحیه و احساس آن زمانم میشوم. خلاصه اینكه سفر به خاطر آسمان بهانه عكاسی و سفرهای من شد، چون میخواستم آن همه زیبایی و هیجان و لذتی كه من زیر سقف پرستاره آسمان تجربه میكنم، با فریز كردنش در قاب عكس به بقیه هم منتقل كنم و به اشتراك بگذارم.
صفحهای كه در اینستا دارید (استوریها و پستهاتون)، نشان میدهد، دارید هدفمند كار میكنید؛ یعنی سوژههای خاصی را دنبال میكنید. این كار برنامهریزی شده و حساب شده است یا اتفاقی؟
اولش خیلی اتفاقی بود، ولی بعد دیدم چه بهتر كه برنامهریزی شده و هدفمند كار كنم.
اما اینكه میگویم اولش اتفاقی بود، چون من به تدریج به سفر علاقهمند و علاقهمندتر میشدم، تا جایی كه احساس كردم هر سفری یك دانشگاه است و به قدری در سفرهایم چیزی یاد گرفتم كه سفر برایم قداست پیدا كرد و احساس كردم چقدر خوب است كه این تجربه را به بقیه هم منتقل كنم و حالا كه قشر قابل توجهی از مردم برای سفر مقدار زیادی هزینه و انرژی میگذارند، از این جنبه هم به آن نگاه كنند، از جنبه آموزش و دانشگاهیاش. پس تلاش كردم من هم در این آموزش و هدفمند كردن سفر آنها سهیم باشم.
اگر برنامهریزی شده است، چه سوژهها و اهدافی را دنبال میكنید و چرا؟
درواقع سوژه اصلی من، آسمان شب است و نشان دادن عظمت و زیبایی آن و آشتی دادن مردم با این بخش از طبیعت. چون نسل ما
( دهه 70 و 80) كسانی هستند كه اغلب در شهرهای بزرگ به دنیا آمدهاند با یك دنیا آلودگی نوری و آلودگی هوا، درواقع بچههای امروز آسمان شب و یكی از شگفتیهای طبیعت را اصلا نمیبینند و به نظرم دور نیست روزی كه بچهها با دیدن اتفاقی ستارگان در آسمان از والدین خود بپرسند كه این نقطه نورانی چیست در آسمان. چرا؟!... چون ما حقیقتا با این بخش از طبیعت فاصله گرفتهایم. در شهرها به دنیا میآییم و بزرگ میشویم و ستارهها را نمیبینیم. خب وقتی من به جاهای تاریك و بكر سفر میكنم، دوست دارم از آنجاها عكاسی كنم و به مردم نشان دهم كه ما چه سرمایه گرانبهایی را از دست دادیم.
درست است كه چیزی به اسم شهرنشینی (كه به عقیده برخی ارزشمند و نشانه تمدن است) را به دست آوردیم، اما در مقابلش سرمایهها و ثروتهای طبیعی بی بدیلی را از دست دادیم و حالا من به بخشی از این طبیعت كه آسمان شب است علاقه دارم و تلاش میكنم زیبایی و عظمت آن را به مردم نشان دهم و در كنارش، میتوان به مفهوم آلودگی نوری هم اشاره میكرد تا بگوییم ما آن آسمان زیبای شب را به خاطر آلودگی نوری از دست دادیم.
چند مرتبه در سال سفرهای نجومی میروید؟
آمار درستی نمیشود داد، گاه ماهی یك بار، گاهی دو بار و گاهی در سال چند بار. ممكن است در یك ماه، یك بارش شهابی یا پدیده نجومی باشد و در همان ماه یك ماهگرفتگی و خورشیدگرفتگی هم اتفاق بیفتد و من برنامهریزی كنم برای همه آنها راهی سفر شوم. در كل شاید بتوان گفت میانگین ماهی یك بار سفر میكنم.
گردشگری نجومی در كشور ما چیز جاافتادهای است یا نه؟
شاید بشود گفت كه اوضاعش بد نیست، زیرا علم نجوم بعد از علم پزشكی دومین علم محبوب دنیاست. به خاطر همین همیشه سؤال درباره آسمان و نجوم زیاد است. بهتازگی خیلیها كه در تورهای سفر شركت میكنند، یكی از رایجترین سؤالاتشان این است جایی كه میرویم میتوانیم آسمان را هم ببینیم یا نه؟ ... البته نمیتوان آمار دقیقی در این باره داد، اما به نظر من پدران و مادران ما همه گردشگر نجومی بودند چون در حیاط یا روی پشتبام میخوابیدند و ستارهها را تماشا میكردند و قصه میگفتند برای كودكانشان و ... با آسمان تاریك میخوابیدند و با آسمان روشن بیدار میشدند و طبیعت و آسمان، بخشی از زندگی آنها بود.
میشود آمار داد كه چند درصد از گردشگران و مردم ما این نوع گردشگری را میشناسند و برایش ارزش قائلند و برنامهریزی میكنند؟
خیلی كم. نه فقط درباره گردشگری نجومی بلكه اینكه شما توریستی باشی با یك هدف خاص، خیلی كم است، اما بهتازگی در این باره صحبت میشود، یعنی سفر با اهداف خاص، مثلا دیدن تاریخ قاجار یا قبرستانهای تاریخی و ... خلاصه سفر با یك علم و تخصص و هدف خاص و نه صرفا برای لذت و تفریح.
وقتی با یك سؤال و ایده و طرح سفر میكنید، سفر برایتان یك پازل میشود و دستاوردهای هیجانانگیزی دارد و وقتی برگشتید با یك دنیا اطلاعات برای سؤالی كه داشتید، خودتان هم شوكه میشوید. امروزه این نوع سفر تا حدی در كشورمان شروع شده، اما هنوز كم است و دارد كمكم شكل میگیرد، اما بیشتر سفرها بیهدف است البته عموم مردم را عرض میكنم و گرنه جامعه آماتور نجومی ما، اغلب سفرهایشان با هدف خاص است، اما باید درباره هدفمند سفر كردن بیشتر صحبت كرد و اطلاعرسانی بیشتری كرد؛ سفرهایی كه باعث ارتقای آگاهی جامعه میشود.
برای یك سفر و گردش نجومی، چه امكانات و تجهیزاتی هر فرد لازم است به همراه داشته باشد؟
هیچ چیز، دو چشم (با خنده). البته بستگی دارد به افراد و اهدافشان. شاید بعد از چشم، داشتن یك نقشه آسمان شهر برای تشخیص صور فلكی خوب باشد. تلسكوپ اگر خواستید بیشتر بدانید و ببینید. اما در مرحله اول و برای دیدن زیباییهای اسمان فقط دو چشم تیزبین كافی است.
چه امكانات و زیرساختهایی برای گردشگری نجوم نیاز است؟
یك رصدخانه استاندارد با اقامتگاههای مناسب. و البته باز مهمترین نكته هم وجود تاریكی است. پس برمیگردیم به همان بحث آلوگی نوری و كنترل نورهای اضافی و مزاحم. باید پخش نور نداشته باشیم و با سرپوشهایی جهت نورها را به سمت زمین برگردانیم و ...
آسمان ما جزو آسمانهای خوب برای گردشگری نجوم است یا نه؟ در منطقه خاورمیانه و در مقایسه با سایر كشورها چه وضعی داریم؟
در مقایسه با اروپا آسمان خوبی داریم، چون شهرها متراكم و كوچك است و پیدا كردن جای تاریك سخت، اما ما بیابان و كویرهای بزرگ و تاریك زیاد داریم و كوهستانهایی كه آسمانهای خوبی دارند.
مهمترین تهدید برای توسعه گردشگری نجومی در ایران چیست؟
آلودگی نوری، بزرگ شدن شهرها و اضافه كردن نور و چراغ به شهرها و روستاها، اما یك اتفاق خوب كه در كشور ما در شرف وقوع است، اینكه مردم به مضرات آلودگی نوری آگاه میشوند. من همیشه در سفرهایم با مردم روستاها صحبت میكنم و از آنها میخواهم كه آلودگی نوریشان را كنترل كنند و مردم وقتی میفهمند دلیل آمدن من به روستایشان، آسمان تاریك است، برایشان جالب میشود. بویژه وقتی میفهمند آسمان تاریك هم بهانهای است برای ورود گردشگران، شروع میكنند به رعایت این مهم. جالب اینكه بدانید از روستاهای زیادی پیام داشتم كه آسمان ما هم تاریك است، بیایید اینجا و گردشگر بیاورید.
قویترین كشور جهان در زمینه گردشگری نجومی كجاست؟ سالانه چقدر از این نوع گردشگری درآمد دارند؟
شیلی چون هم آسمان خوب و تاریكی دارد و هم رصدخانههای خوبی. صحرای آتاكاما در شیلی بهترین جاست اما آمار گردشگرانشان را ندارم.