كارگردان فیلم «خانه دیگری» از شرایط اکران، وضعیت سینمای ایران و خیلی چیزهای دیگر گله دارد
سینما را فرقهفرقه كردهاند!
بهنوش صادقی، كارگردان جوانی است كه با فیلمهای كوتاهش نگاه بسیاری را به خود معطوف كرد. صادقی این روزها «خانه دیگری» را كه نخستین تجربه فیلمسازی بلندش محسوب میشود در سینماهای كشور در حال اكران دارد. فیلمی با حضور بازیگرانی چون پژمان بازغی، گوهر خیراندیش، لیلا زارع و ناصر هاشمی كه برای نخستین بار در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با استقبال خوب منتقدان و مردم مواجه شد. داستان فیلم روایتگر دختر جوانی به نام مرجان است كه باید در مدت ده روز، پولی را برای پدرش تهیه كند، اما در این مسیر با موانعی روبهرو میشود كه زندگی زناشوییاش را هم تحتالشعاع قرار میدهد و باقی ماجراها.
خانه دیگری اولین فیلم بلند شماست. تا رسیدن به ساخت این فیلم چه کارهای دیگری انجام داده بودید؟
از ابتدا هدف بلندمدت من در سینما ساخت فیلم سینمایی بود. در دهه 80 دو تلهفیلم ساختم كه از تلویزیون پخش شد. قبل از ساخت خانه دیگری قرار بود فیلمی ویدئویی بسازم، اما عوامل و تهیهكننده فیلم كه در جریان تولید فیلم بودند، برای گرفتن مجوز سینمایی فیلم تلاش كردند كه به سرانجام رسید و در جشنواره فجر سه سال پیش به نمایش درآمد.
چرا سراغ این موضوع رفتید؟
قصه اصلی ما راجع به مسائل انسانی و چگونگی مواجهه و برخورد با مشكلات در شرایط بحرانی است. میخواستیم در این داستان نشان دهیم كه وقتی حرف پول و منافع انسان به میان میآید چطور لایههای پنهانی شخصیت انسانها بروز میكند و آدمها بعضا ویژگیهایی از خودشان را نشان میدهند كه حتی برای خودشان هم غریبه است.
ظاهرا فیلمنامه را خودتان ننوشتید.
فیلمنامه خانه دیگری را مهنوش صادقی، خواهرم به نگارش درآورده و از آنجا كه نگاهشان به جامعه و اطراف بسیار به من شبیه است، ترجیح میدهم در كارهای بعدی من هم از فیلمنامههای ایشان استفاده كنم. در خانه دیگری یك اتفاق واقعی انگیزه نوشتن فیلمنامه شد كه بخشی از آن اتفاق را به شكل فیلمنامه این فیلم درآوردند. به هر حال گونه اجتماعی، موضوع مورد علاقه من است و من حتما دوباره و دوباره در اینگونه فیلم میسازم. به این دلیل كه دغدغهام مسائل اجتماعی و معضلاتی است كه هر روز با آن دست و پنجه نرم میكنیم.
تا اینجا وضع اکران فیلمتان چطور بوده است؟
اصلا از فصل و وضعیت اكران فیلممان راضی نیستم، اما مجبور بودیم كه هر جور هست فیلممان را اكران كنیم. ما در واقع بین اكران نشدن و اكران شدن در این فصل، دومی را انتخاب كردیم. این فیلم محصول سال 94 است و هر چقدر زمان بگذرد به قول معروف بیات میشود. به هر حال معلوم نبود كه اكران بعدی كی و چه زمانی به ما برسد. قطعا اكران عید نوروز كه به من نمیدادند و من ترجیح دادم الان فیلم را اكران كنم. اكران خانه دیگری بسیار مورد اجحاف واقع شد، اما چراغی بود برای من كه باعث شد با خیلی از زیر و بمهای اكران آشنا شوم و در اكران فیلمهای بعدیام آن را رعایت كنم. در چنین شرایط اكران نابرابری آنچه برای من جالب است این است كه چرا فیلمی با تعداد سالن و سئانس بالا و تبلیغات فراوان با فیلم ما كه از حداقل تعداد سالن و سئانس بهرهمند است مقایسه میشود؟!
یعنی فکر میکنید کسانی نمیخواستند این فیلم دیده شود؟
فضای فعلی سینمای ایران برای من كه تازه به آن ورود كردم بستر مناسبی نیست. من به عنوان كسی كه اولین فیلم سینماییام را ساختم نیاز به این دارم كه چراغ راهی برایم شود. متاسفانه كسانی در سینما به عنوان باند تمام بخشهای سینما را بخش بخش یا به قول معروف گروهگروه كردند. این گروهها برای كار دوستانشان تبلیغاتی میكنند و متعاقبا باعث رونق و هر چه بهتر دیده شدن كار دوستانشان میشوند. نمیدانم چرا جلوی پای هم سنگ میاندازیم! و چرا با وجود چنین سنگاندازیهایی میگوییم نسل جدید وارد حوزه سینما شوند! و چرا اجازه تجربه كردن به سینماگران جوان نمیدهند؟ ما الان كمتر فیلمهای دغدغهمند در سینما میبینیم و بازار سینما غالبا دست فیلمهایی افتاده كه خوراك مناسبی برای مردم مهیا نمیكند.
منظورتان فیلمهای کمدی است؟
مردم ما نیاز به خنده و تفریح دارند. مردم در زندگی روزمرهشان به اندازه كافی غرق غم و غصه هستند، اما اهالی سینما نباید از این نیاز مردم سوءاستفاده كنند و فیلمهای سطحی و نازل تحویل مردم بدهند. بسیاری از فیلمهای شاخص تاریخ سینما فیلمهای كمدی هستند كه چیزی به داشتههای انسان اضافه میكند، اما به قول معروف كمدی سینمای ایران بیشتر شوخیای است كه حرفی برای گفتن ندارد.
ولی همه فیلمهای پر فروش هم کمدی نیستند.
یكسری فیلمها هستند كه بهشدت توسط نهادهای مختلف مورد حمایت قرار میگیرند كه قطعا گیشه بهتری شاملش میشود. در شرایط كنونی برای من به عنوان یك فیلمساز نوپا ساخت فیلم كار مشكلی است. متاسفانه در حرفه ما چیزی كه بسیار دیده میشود میل به حذف دیگری است كه باعث دلسردی میشود. البته من مقاومتر از این حرفها هستم كه میدان را خالی كنم و تمام این سنگاندازیها انگیزه من را برای كار بعدیام بالاتر میبرد.
خیلی برایم جالب است منتقد جوانی كه در برنامه هفت نشسته به جای نقد و تحلیل فیلم من آن را تخریب میكند و من را مسخره میكند! این مسخره كردن نشان از بیادبی است، نه نشان از حرفهای بودن. من اتفاقا از نقد سازنده و گزنده استقبال میكنم. چون به من بیشتر میآموزد، اما من از این آقای منتقد صرفا یاد گرفتم كه بیادب نباشم. متاسفم كه در این سینما آنقدر با غرضورزی راجع به فیلم دیگران اظهارنظر میشود.
از ابتدا هدف بلندمدت من در سینما ساخت فیلم سینمایی بود. در دهه 80 دو تلهفیلم ساختم كه از تلویزیون پخش شد. قبل از ساخت خانه دیگری قرار بود فیلمی ویدئویی بسازم، اما عوامل و تهیهكننده فیلم كه در جریان تولید فیلم بودند، برای گرفتن مجوز سینمایی فیلم تلاش كردند كه به سرانجام رسید و در جشنواره فجر سه سال پیش به نمایش درآمد.
چرا سراغ این موضوع رفتید؟
قصه اصلی ما راجع به مسائل انسانی و چگونگی مواجهه و برخورد با مشكلات در شرایط بحرانی است. میخواستیم در این داستان نشان دهیم كه وقتی حرف پول و منافع انسان به میان میآید چطور لایههای پنهانی شخصیت انسانها بروز میكند و آدمها بعضا ویژگیهایی از خودشان را نشان میدهند كه حتی برای خودشان هم غریبه است.
ظاهرا فیلمنامه را خودتان ننوشتید.
فیلمنامه خانه دیگری را مهنوش صادقی، خواهرم به نگارش درآورده و از آنجا كه نگاهشان به جامعه و اطراف بسیار به من شبیه است، ترجیح میدهم در كارهای بعدی من هم از فیلمنامههای ایشان استفاده كنم. در خانه دیگری یك اتفاق واقعی انگیزه نوشتن فیلمنامه شد كه بخشی از آن اتفاق را به شكل فیلمنامه این فیلم درآوردند. به هر حال گونه اجتماعی، موضوع مورد علاقه من است و من حتما دوباره و دوباره در اینگونه فیلم میسازم. به این دلیل كه دغدغهام مسائل اجتماعی و معضلاتی است كه هر روز با آن دست و پنجه نرم میكنیم.
تا اینجا وضع اکران فیلمتان چطور بوده است؟
اصلا از فصل و وضعیت اكران فیلممان راضی نیستم، اما مجبور بودیم كه هر جور هست فیلممان را اكران كنیم. ما در واقع بین اكران نشدن و اكران شدن در این فصل، دومی را انتخاب كردیم. این فیلم محصول سال 94 است و هر چقدر زمان بگذرد به قول معروف بیات میشود. به هر حال معلوم نبود كه اكران بعدی كی و چه زمانی به ما برسد. قطعا اكران عید نوروز كه به من نمیدادند و من ترجیح دادم الان فیلم را اكران كنم. اكران خانه دیگری بسیار مورد اجحاف واقع شد، اما چراغی بود برای من كه باعث شد با خیلی از زیر و بمهای اكران آشنا شوم و در اكران فیلمهای بعدیام آن را رعایت كنم. در چنین شرایط اكران نابرابری آنچه برای من جالب است این است كه چرا فیلمی با تعداد سالن و سئانس بالا و تبلیغات فراوان با فیلم ما كه از حداقل تعداد سالن و سئانس بهرهمند است مقایسه میشود؟!
یعنی فکر میکنید کسانی نمیخواستند این فیلم دیده شود؟
فضای فعلی سینمای ایران برای من كه تازه به آن ورود كردم بستر مناسبی نیست. من به عنوان كسی كه اولین فیلم سینماییام را ساختم نیاز به این دارم كه چراغ راهی برایم شود. متاسفانه كسانی در سینما به عنوان باند تمام بخشهای سینما را بخش بخش یا به قول معروف گروهگروه كردند. این گروهها برای كار دوستانشان تبلیغاتی میكنند و متعاقبا باعث رونق و هر چه بهتر دیده شدن كار دوستانشان میشوند. نمیدانم چرا جلوی پای هم سنگ میاندازیم! و چرا با وجود چنین سنگاندازیهایی میگوییم نسل جدید وارد حوزه سینما شوند! و چرا اجازه تجربه كردن به سینماگران جوان نمیدهند؟ ما الان كمتر فیلمهای دغدغهمند در سینما میبینیم و بازار سینما غالبا دست فیلمهایی افتاده كه خوراك مناسبی برای مردم مهیا نمیكند.
منظورتان فیلمهای کمدی است؟
مردم ما نیاز به خنده و تفریح دارند. مردم در زندگی روزمرهشان به اندازه كافی غرق غم و غصه هستند، اما اهالی سینما نباید از این نیاز مردم سوءاستفاده كنند و فیلمهای سطحی و نازل تحویل مردم بدهند. بسیاری از فیلمهای شاخص تاریخ سینما فیلمهای كمدی هستند كه چیزی به داشتههای انسان اضافه میكند، اما به قول معروف كمدی سینمای ایران بیشتر شوخیای است كه حرفی برای گفتن ندارد.
ولی همه فیلمهای پر فروش هم کمدی نیستند.
یكسری فیلمها هستند كه بهشدت توسط نهادهای مختلف مورد حمایت قرار میگیرند كه قطعا گیشه بهتری شاملش میشود. در شرایط كنونی برای من به عنوان یك فیلمساز نوپا ساخت فیلم كار مشكلی است. متاسفانه در حرفه ما چیزی كه بسیار دیده میشود میل به حذف دیگری است كه باعث دلسردی میشود. البته من مقاومتر از این حرفها هستم كه میدان را خالی كنم و تمام این سنگاندازیها انگیزه من را برای كار بعدیام بالاتر میبرد.
خیلی برایم جالب است منتقد جوانی كه در برنامه هفت نشسته به جای نقد و تحلیل فیلم من آن را تخریب میكند و من را مسخره میكند! این مسخره كردن نشان از بیادبی است، نه نشان از حرفهای بودن. من اتفاقا از نقد سازنده و گزنده استقبال میكنم. چون به من بیشتر میآموزد، اما من از این آقای منتقد صرفا یاد گرفتم كه بیادب نباشم. متاسفم كه در این سینما آنقدر با غرضورزی راجع به فیلم دیگران اظهارنظر میشود.