در مذمت «زایمان بیدرد»
باید انتظارات را بیان كرد، ولی نباید توقع بیش از اندازه از تلویزیون داشت. تلویزیون در ایران به لحاظ مالی به دولت وصل است و بودجهای هم كه دولت برای این پنجره به اصطلاح الهام سیاست، اخلاقیات، فرهنگ و هنر و مذهب میدهد محدود است و كفاف هزینههای فراوان تولید را نمیدهد، بنابراین بسیار سخت است كه با این بودجه بتوان با تهاجم فرهنگی ماهوارهای رقابت كرد، زیرا پولش را نداریم.
آن شبكههای ماهوارهای بیگانه با استفاده از چند مورد كه یكی، بیبند و باری و دیگری برخورداری از بودجههای كلان و محدودیت نداشتن در پخش آگهی است، كار خود را پیش میبرند. البته بسیاری از پرسنل و مدیران همین شبكههای ماهوارهای هم مسلمانند، ولی به قول امام راحل مسلمان آمریكایی هستند!
در تلویزیون ما هستند كسانی كه به لحاظ فرهنگی بسیار نازلند، اما زرنگ و به اصطلاح رند هستند و سعی میكنند به روش خودشان، مردم را به سمت چیزهایی كه از آن منع شدهاند، بكشند! این افراد از تنگناها و ممنوعیتهایی كه در این مملكت است به طرق خاص استفاده میكنند، مثلا محصولاتی میسازند كه شوخیهای سطح پایین دارد.
این افراد چون خودشان از نازلترین طبقات فرهنگی آمدهاند فقط سلیقه آن طبقهای را كه در آن بودند، میشناسند و برای همان سلیقه محصول تولید میكنند و طبیعی است كه طیف فرهیخته این محصولات را پس میزند.
ما ایرانیها بهترین هنری كه داریم و به آن میبالیم شعر است. شعری كه بنیانش از قرآن و نهجالبلاغه رسیده و وزنش را از آنها الهام گرفته است. شعر ما در دامن اسلام پرورش یافت و بالید.
جهانیان مولوی، حافظ، سعدی و... ندارند. عمق اندیشه ما را كه در عرفان و اسلام و تاریخ میهنی ماست جهان ندارد، ولی وقتی شعرهای ما به ابتذال كشیده شده و پر میشود از آهنگهای «قرش بده» بدیهی است كه نجات فرهنگ هم مشكل میشود.
كشور ما را به امثال فرشچیان، علی حاتمی، داوود میرباقری و... میشناسند، چون آثار اینها حرف برای گفتن دارند، ولی هنرمندنمایان درد اجتماع را ندارند و به سطحیترین شكل محصول میسازند.
این جماعت از ترویج ابتذالات پول كلان در میآورند و ویلاهای آنچنانی در لواسان میخرند و به كشورهای غربی رفته و سیتیزن میشوند و گرین كارت گرفته و دوملیتی میشوند تا هر وقت خواستند بپرند و بروند و هر وقت خواستند بیایند و باز ملت را بدوشند و بروند كانادا، پاریس و...!
ادامه در صفحه 6