بر عکس
یك پای جنگ
جنگ، داستان سادهای نیست كه وقتی آخرش نوشتی «پایان»، تمام بشود. هنوز كه هنوز است شهدا از روی تابلوی اسمشان، بالای سر كوچه و خیابانها پاسبانی میدهند. هنوز كه هنوز است گوشه خانهای كسی از كنار كپسول اكسیژن میپرد پشت مبل سنگر میگیرد و نگران خمپارهای است كه وسط آشپزخانه فرود میآید. هنوز هم بعضی شهرهای مرزی، مینهایی را كه از جنگ امانت گرفتهاند، پس ندادهاند. گذاشتهاند آنچه 30 سال پیش با دست كسی كاشته شده، روی پای بیگناهی جوانه بزند. هنوز هم در شهرهای مرزی، نسلی كه جنگ را ندیده سعی میكند به پای مصنوعی عادت كند. هنوز هم یك پای جنگ از زندگی مردم بیرون نمیرود.